شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۵۴۱۷
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۵
پیشنهاد کتاب/ «همینگوی خبرنگار»؛ ویلیام وایت؛ ترجمه کیهان بهمنی؛ ثالث
«همینگوی خبرنگار» 
( ۷۵ مقاله و گزارش خبری از چهار دهه روزنامه‌نگاری)
نوشته: ویلیام وایت 
ترجمه: کیهان بهمنی
ناشر: ثالث، چاپ اول ۱۳۹۴
۶۹۷ صفحه ، ۳۲۰۰۰ تومان

شما می‌توانید کتاب «همینگوی خبرنگار» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.

****

وقتی در بیست و یک سالگی مادرش دست او را گرفت و به عنوان آدمی عاطل و باطل از خانه بیرون انداخت، هیچ فکر نمی‌کرد روزی پسرش به یکی از نامدارترین مردان تاریخ بدل خواهد شد. پسری که با تنی لت و پار از جنگ به خانه بازگشته و مدتی را بیکار در خانه به استراحت گذرانده بود، حالا باید فکری به حال خود می کرد.

او از پدرش نه کسبِ موقعیت اجتماعیِ یک پزشک، که عشق دیوانه وار به ماهیگیری و شکار را به ارث برده بود، افزون براین از کودکی عادت دیوانه واری به کتابخواندن داشت، آن هم کتابهایی که برای سن و سال او سنگین بودند، پدر خانواده دستور داده بود که شبها تمام اتاق او را زیر رو کنند تا چیزی برای خواندن در اتاق باقی نماند که به این بهانه تا صبح خواب را برخود حرام کند.

اخراج از خانه، به نوعی، سر آغاز موفقیت جوانی شد که عزم خود را جزم کرده بود تا نویسنده شود، بهترین راه برای برای رسیدن به این مقصود انتخاب شغل خبرنگاری بود، شغلی مرتبط با نوشتن که می توانست متضمن هزینه های ضروری زندگی او نیز باشد.  کار برای هفته نامه تورنتو استار و سپس روزنامه دلی استار سرآغاز دورانی بود که همینگوی در کنار بدل شدن به خبرنگاری صاحب سبک تجربه و فراغت داستان نویسی را نیز پیدا کرد. انتخاب شغل خبرنگار خارجی امکان سفری دوباره به اروپا را برای او مهیا کرد، به ویژه زندگی در پاریس که در آن زمان قبله‌گاه کسانی بود که آرزوی نویسنده شدن را در سر می پروراندند.

چه در میان خبرنگارانی که به داستان‌نویسی روی آوردند و چه در میان داستان‌نویسانی که خبرنگاری کرده‌اند، ارنست همینگوی یک استثناست. این درست که او باور داشت برای بررسی کار یک نویسنده نباید نوشته هایی که با ملاحظاتی این چنین و اغلب با محدودیت‌های زمانی نوشته شده اند، ملاک قرار گیرند* اما تجربه خوانش بسیاری از نوشته هایی که به عنوان خبرنگار برای روزنامه‌های مختلف ارسال کرده است گواه آن است که ما با کسی طرف هستیم که بلقوه یک داستان‌نویس است، آن هم داستان نویسی صاحب سبک.

البته این مهم بدان معنا نیست که روزنامه نگاری چیزی برای همینگوی نداشت و او از همان روز اول با توانایی هایی در این سطح زاده شده بود. بلکه برعکس گذشته از آن بخش ذاتی توانایی و قریحه او، بسیاری از توانایی های اکتسابی همینگوی که نقش عمده ای نیز روی توفیق و ماندگاری آثارش داشتند، در دوران پرداختن به روزنامه نگاری نصیب او شد. از سبک گزارشی و خاص او در داستان نویسی بگیر تا نثری که ساختارش براساس جملاتی ساده شکل می‌گیرد. خود او نیز بر این نکته اذعان داشته که در همان نخستین سال‌های روزنامه نگاری اش در روزنامه دیلی استار آنها را مجبور می کردند که نوشتن جملات ساده خبری را بیاموزند، جملاتی که به درد همه می‌خورده است.

از این که بگذریم تجربه کار به عنوان خبرنگار خارجی این امکان را برای او به وجود آورد که به گوشه و کنار دنیا سفر کرده و تجربیاتی بدیع از زندگی و آداب و رسوم مردم این مناطق داشته باشد. به خصوص اینکه این پاره‌ای از این سفرها در ایامی خاص و پرحادثه انجام می شد.

پیدا کردن رد این تجربه ها در آثار کوتاه و بلند همینگوی نه تنها دشوار نیست بلکه به شکلی آشکار قابل مشاهده است. گزارش های خبری که همینگوی برای روزنامه ها نوشته سند دیگری برای ردیابی همین تجربه های بکر و تاثیر پذیری‌های همینگوی از آنها ست. نوشته هایی که اغلب آنها چیزی از یک داستان کوتاه کم ندارد و جالب اینکه بعضا همینگوی آنها را به عنوان داستان کوتاه و یا بخشی از یک کتاب مورد استفاده قرار داده است.

«همینگوی خبرنگار» عنوان کتابی‌ست که با ترجمه کیهان بهمنی و به همت نشر ثالث چندی پیش وارد بازار شده است. این کتاب که به کوشش ویلیام وایت گردآوری شده، دربرگیرنده ۷۵ مقاله و گزارش خبری به قلم ارنست همینگوی است که از میان نوشته های او در طول چهارده روزنامه‌نگاری برگزیده شده‌اند.
این نوشته های تقریبا یک سوم گزارش‌های خبری همینگوی را در دوران فعالیت روزنامه‌نگاری اش تشکیل می‌دهند، نوشته هایی که اگرچه ناگزیر نسبت مستقیمی با حوادث و رخ‌دادهای زمانه خود دارند و به دلیل همین وابستگی انتظار می‌رود تا حد زیادی لطف و طراوت خود را از دست داده باشند، به دلیل سبک و نثر منحصر به فرد ارنست همینگوی هنوز آثاری جذاب و خواندنی به نظر می‌رسند.

مقاله هایی که از یک سو می‌توانند سندهایی تاریخی از دورانی حادثه‌خیز در نیمه اول قرن بیستم باشند و از دیگرسو سرشارند از تصاویر بکر از طبیعت، آداب و رسوم و باورهای مردم این سرزمین ها. شیوه روایی همینگوی در نوشتن این گزارش‌ها به گونه‌ای است که آنها را به برش‌های داستانی کوتاهی بدل ساخته است و برای نویسندگانی که دوست دارند از مشاهدات تجربی و مستقیم خود استفاده کنند بسیار آموزنده است.

این کتاب علاوه بر دو مقدمه خواندنی از ویلیام وایت و فیلیپ یانگ که هردو استادی همینگوی شناسند، از پنج بخش تشکیل شده است. بخش اول با عنوان خبرنویسی (۱۹۲۰ تا ۱۹۲۴) به نوشته های همینگوی طی چهار سال اول روزنامه‌نگاری اش که بیشتر جنبه خبری دارد اختصاص یافته است.

بخش دوم در برگیرنده نوشته های او برای نشریه اسکوایر است که طی سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۶ نوشته شده، در این سالها دیگر همینگوی به نویسنده شناخته شده ای بدل شده است. در این دوره نوشته های او بیشتر شرح مشاهدات او در سیر و سفرهایی است که به آفریقا و همچنین کوبا داشته است. جنگ داخلی اسپانیا و حضور همینگوی در آن یکی از فصل های مهم زندگ او بود و در آثار داستانی اش نیز انعکاس زیادی داشته است. بخش سوم کتاب حاضر نیز در برگیرنده نوشته ها و مقالات او در طول این جنگ در فاصله سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹ بوده است.

بخش چهارم کتاب مربوط به روزگاری است که همینگوی به عنوان نویسنده‌ای صاحب نام مطرح شده و حالا این مشاهدات او به عنوان ارنست همینگوی است که برای روزنامه های جذابیت دارد، آنچه همینگوی از جنگ جهانی دوم در طلبی سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ دیده و روایت کرده است.

رخش پنجم و پایانی کتاب در برگیرنده مقالاتی انگشت‌شمار است که همینگوی پس از جنگها نوشته است. این نوشته های بیشتر از آنکه شکل خبرنگاری داشته باشد، به نوعی خاطره‌نویسی نزدیک شده است. خاطرات و گزارش هایی از تجربه های او در شکار و ماهیگری نشأت گرفته است.

روزنامه نگاری و خبرنگاری در سده بیست و یکم، تفاوت های بسیاری با روزگاری که همینگوی در این کسوت قلم می زد، پیدا کرده است، با این حال اما خبرنگار خلاق در هر دوره متاثر از امکانات و ظرفیت های آن دوره راه خود را برای ارائه کارهایی ماندگار و ارزنده خواهد یافت. کتاب حاضر جدای درس‌های ارزنده ای که در این رابطه می تواند داشته باشد، به عنوان اثری از ارنست همینگوی برخوردار از اکثریت قریب به اتفاق جذابیت هایی است که در آثار این نویسنده سراغ داریم.

پی نوشت:
*«مطالبی که برای روزنامه‌ها نوشته‌ام... ربطی به نوشته‌های دیگرم ندارد، چون داستان این نوشته‌ها چیزی دیگری است... . این اولین حق هر نویسنده دست‌به‌قلمی است که خودش انتخاب کند چه مطالبی را چاپ کند و چه مطالبی را چاپ نکند. اگر شما از آن دسته نویسندگانی هستید که از راه کسب مهارت نویسندگی، نوشتن برای روزنامه‌ها، نوشتن مطلب برای رساندن آن به ضرب‌الاجل و نه مطلبی برای همه ادوار، امرار معاش می‌کنید، دیگر کسی حق ندارد در لابه‌لای نوشته‌های ژورنالیستی شما کندوکاو کند و مطالبی را بیرون بکشد که از آنها بر ضد بهترین آثار غیرژورنالیستی‌تان استفاده کند» نقل از مقدمه کتاب همینگوی خبرنگار
برچسب ها: نشر ثالث
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار