جناب آقای محمود احمدینژاد
اگر به خاطرتان زحمت دهید، شما در شرایطی بر مسند ریاست جمهوری ایران نشستید که بزرگترین شعارتان «عدالت اجتماعی» و برنامهتان، مبارزه با فساد اقتصادی بود. هنگامی شعار مبارزه با فساد اداری-مالی سردادید که رهبرانقلاب فرمان ۸ مادهای مبارزه با فساد را تبیین فرموده بود: اگر کمی به خاطرتان زحمت دهید، آن روزها شما ادعای این داشتید که حق ملت را اربابان سرمایه خواهید ستاند و حقوق ملت در استفاده از ثروت ملی را محقق میکنید.
آن روزها انتظار این بود شما که ردای شهید رجایی بر تن کردهاید، هیولای فساد را بهزیر بکشید اما هنوز زمان زیادی نگذشته بود که فهمیدیم شما نهتنها ریشه فساد اداری-مالی را نخشکاندید؛ بلکه با طوفانی از خودرایی و نخوتی غیردموکراتیک در آتش این فساد دمیدید که وقوع بزرگترین اختلاس تاریخ کشور توسط منصوبانتان هم دیگر چندان دور از انتظار نبود و همین شد که آن شکوهها از بیت گرامی شهید رجایی بلند شد که اینچنین از ایشان هزینه نکنید.
آقای احمدینژاد، اکنون زمانی بسیار از پایان تصدی شما میگذرد؛ چیزی حدود ۴سال، ولی هنوز موارد بسیاری هست که نه کسی پاسخگوی آن بوده و نه حتی کسی امکان طرح سوالی دربارهاش را با شما یافته است! بماند که سوالهایی قدیمتر از دوران تلخ ریاست جمهوری شما نیز موجود است: هنوز نه تکلیف هزینههای فاقد سند شهرداری تهران مشخص شده و نه سرنوشتِ پرونده سوآپ نفتی اردبیل، که سالهاست بایگانی شده است.
هرچند همچنان در عجبم چگونه شما که برای بیاثر شدن قطعنامهها دست به قلم بردهاید، زمانی آنها را کاغذپاره مینامیدید، اما گذشته از اینها، آنچنان که موردی مهم را به رییسجمهور ایالات متحده متذکر شدهاید، بنده نیز قصد دارم زمانی نهچندان دور را به شما یادآور شوم که البته از این نامهنگاری اخیر پیداست، بسیار به یاد آن روزها هستید؛ دوره ۸ هشت ساله ریاست جمهوری که اگر درست عمل شود، میتواند اسباب جهش و توسعه کشوری را سبب شود، نه آنکه آن سرزمین را در قهقرای فساد بیاندازد.
آنان که از نزدیک شاهد آن ۸ سال بودند، شاهد هدر رفتن سرمایههای ملی بودند؛ ۸ سالی که فساد ۳ هزار میلیاردی در آن رخ داد، پرونده پرماجرای تامین اجتماعی و داستان مرتضوی شکل گرفت و البته اینها تنها دو نمونه از مشهورترین یادگارهای تلخ آن ۸ سال است. حال بماند که علاوه بر آن، شما به جان خریدید ۱۱ روز خانهنشینی و قهر سیاسی را بخاطر یک فرد خاص، که این شیوه و عمل در تاریخ این سرزمین بیمثال است، یا حاضر شدید بخاطر فرد خاص دیگری در تامین اجتماعی، شیخالاسلامی را که وزیرتان بود، قربانی کنید و «یکشنبه سیاه» مجلس را رقم بزنیم؛ روزتلخی که از ناسزاگویی به هیچکس فروگذار نشدید.
و خدا خود میداند اگر با رای مردم در سال ۹۲ مسیر مدیریت کشور تغییر نمیکرد یا به نحوی قانون به شما امکان ماندن میداد، امروز به غیر از دکلهای نامرئی و خطلولههای جادویی که هیچوقت وارد کشور نشد اما میلیاردها تومان از اموال ملت را به جیب دلالها و سفارششدههای خاص سرازیر کرد، باید چشمانتظار رونمایی از کدام مدل از مفاسد اقتصادی میبودیم.
راستش را بخواهید، نامه من به شما اصلاً سیاسی نیست، بلکه نامهایاست از یک شهروند ایرانی و از منظری کاملاً انسانی، و تنها سوالم اینکه چگونه کسی که خود در دوران ریاستجمهوریاش پاسخگوی هیچیک از موارد متعدد تخلف و مفاسد اقتصادی نبوده و هنوز هم نیست، حال از رییسجمهور کشوری دیگر انتظار پاسخگویی دارد!؟
شاید اوباما از نظرها دور باشد و خارج از دسترس ما و حتی دیگر مجال آن نیابد که پاسخ شما را بدهد اما حداقل شمایی که در این نزدیکی و در دسترس هستید و صدای ملت را هم خوب میشنوید، برای یک بار هم که شده، بیایید پاسخگوی تخلفات خود و اطرافیانتان باشید و پس از آن که عذر تقصیر به درگاه خداوندگار بردید، از ملت بخاطر تمامی آن مظالمی که در حقشان کردید، پوزش بخواهید!
با آرزوی سلامت و بهروزی برای ملت ایران
نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی - عبدالکریم حسینزاده