شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۷۵۷
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۱ - ۰۸:۱۲

عبدالامام حمیدی : در تاریخ 8/7/91 یک فقره بلیط اتوبوس به شماره 127788 از شرکت آسیا سفر واقع در ترمینال کاوه اصفهان به مقصد اهواز گرفتم... صبح روز 9 مهر در فاصله 50 کیلومتری اهواز که تقریباً 30 دقیقه به طلوع خورشید نمانده بود از راننده خواستم در جایی مناسب توقف کند تا فریضه را بجا بیاوریم. متأسفانه ایشان نپذیرفت و به راه خود ادامه داد تا اینکه دقایقی اندک به طلوع، به پاسگاه پلیس جاده ای اهواز رسید و من بلافاصله پیاده شده و مساعدت افسری حاضر در پاسگاه نماز صبح را اقامه کردم.

چون قرار بود همان روز به اصفهان برگردم تصمیم گرفتم از شرکت دیگری (ایران پیما) بلیط بازگشت را تهیه کنم. اتفاقاً فردای همان روز در حدود 30 دقیقه مانده به طلوع خورشید از خواب بیدار شدم که متوجه شدم که اتوبوس در مقابل پاسگاه پلیس جاده ای اصفهان (بعد از فولادشهر) توقف کرده است سریع پیاده شدم. راننده که به سمت باجه کنترل، در حرکت بود گفت: هان کجا؟ و دست خود را تکان داد. من هم با لفظ و اشاره گفتم: نماز. ایشان گفت و اشاره کرد: نماز، جلوتر. من هم برگشته و سوار شدم. راننده اتوبوس گفت: آقا اینجا که نمی شود نماز خواند. گفتم: پس کجا باید بخوانیم؟ گفت: ترمینال. گفتم: که نرسیده به ترمینال آفتاب بالا می آید چرا نگذاشتید در پاسگاه پلیس نماز بخوانم؟ گفت: آقا گفتم که تو پاسگاه نمی گذارند نماز بخوانی. ممنوعه! گفتم: می شد نماز بخوانم. من همکارشان هستم. پیدا بود ایشان اصلاً و ابداً قصد توقف برای نماز نداشت. اما تصور کنید که این جمله آخر، چه چیزی را به دنبال آورد؟ ایشان مسیر حرکت را به کلی عوض کرد و آشفته حال و باشتاب به دنبال یافتن مسجدی یا مکانی برای خواندن نماز گشت. بالاخره نماز در حال و شرایطی نامطلوب بجا آورده شد. این هم از برکات و کرامات این دنیای دنی و ما فیها من خوف المقامات و الرؤساء و الا خداوند جل و علی، اینقدر مهربان و ارحم الراحمین است که نه کسی از او می ترسد...العیاذ بالله و نه بعضی به ربوبیت او توجه دارند!

خداوند سبحان این همه مکنت و جاه به ما بخشیده است نباید به رسالت الهی الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ... جامه عمل بپوشانیم؟

متأسفانه در استان ما مسیرهای طولانی فاقد مراکز رفاهی، (محلی با حداقل تناسب برای اقامه نماز) وجود دارد که معمولا زمانی که از فقدان آن صحبت می شود. مردم با ناامیدی می گویند: ای بابا مگر نمی دانی اینجا خوزستان است؟!

چرا؟ باید مردم چنین احساسی نسبت به اقلیم و موطن عزیز خود داشته باشند؟

چرا فکر می کنند که خوزستان مانند یک مولود سرراهی است و معلوم نیست ولی و والی او کیست؟ مگر این مردم بازماندگان کربلای ایران نیستند؟ مگر نمی گویند وجب به وجب خوزستان شایسته تقدیس یا تقدس است؟ مگر وجب به وجب آن آغشته به خون شهیدان نیست؟ مگر خوزستان مدفن دانیال نبی و نوادگان گرامی پیامبر نیست؟ مگر خوزستان مشایخ و مصابیح علمی فرهنگی چون کمیت و شیخ مرتضی و امثال آنان به جهان اسلام معرفی نکرده است؟ مگر خوزستان رجال دینی مانند آیات جزایری، شفیعی، حیدری و... به عرصه دین و فرهنگ کشور نبخشیده است؟ مگر خوزستان سرزمین سرداران بزرگ هشت سال دفاع مقدس نیست؟ و مگر خوزستان دیار خوبی ها و شگفت سازی ها نیست؟

خوزستان، مسؤلان و مدیران شایسته و لایق دارد. امیدواریم عن قریب روزی فرا رسد هیچ کس سکوت نکند و سر را از ناامیدی تکان بدهد. مسؤلان، خدوم و زحمتکش هستند اما یک یا علی دیگر مورد انتظار و توقع است.

به خدا قسم نماز به مثابه هدیه الهی است. من این را نمی گویم یک پیرمرد بی سواد از مردم ملاثانی به نام حاج ساجد، روزی در حال ستایش خداوند گفت: خدایا از تو سپاسگزارم که نعمت نماز را به من بخشیدی. وقتی این جمله را از این انسان خداشناس شنیدم خود را در برابر او ناچیز شمردم. گفتم خدایا هوای رفقای خودت را خوب داری! یک جمله می گویند که من طی مقاطع تحصیلی و مطالعات جانبی هنوز به ذهنم خطور نکرده است که نماز یک نعمت است.

همیشه فکر می کردم نماز فقط یک تکلیف است. بالاخره می دانم که نماز که خوانده شد، تا نماز بعدی تکلیف از دوش آدم پایین می آید و به مرخصی می رود!! اما به این توجه نکرده بودم که آیا لحظه ای می شود نعمت را از خود جدا کرد؟

فرق دیگر این است که صدای اذان مرا به نماز فرا می خواند اما آن بی سواد با شناخت خود نداگر اذان است. یعنی او به پیشواز نماز می رود. امان از بیچارگی خودم.

خدایا به مسؤلان ما همت و عزیمت بیشتری ده تا افزون بر تلاش های سابق خود، اقدامات لاحق بزرگتری به ویژه در زمینه اقامه نماز (ام العبادات) انجام دهند. تا باقیات صالحاتی در خزانه اخروی آنان باشد.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار