شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۸۳۵
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۸

یکم

اگر حافطه ام یاری کند زمستان 85 بود که هیات دولت نهم اولین دور سفر خود را به خوزستان داشت. من به همراه یکی از دوستان به طور کاملا اتفاقی با یکی از دست اندر کاران حوزه ی تبلیغات ریاست جمهوری آشنا شدیم و در همین اثنا پس از اینکه ایشان متوجه شدند ما از اهالی رسانه ایم مورد تفقد وی قرار گرفته و از ما دعوت شد که طی نشستی با وی مسایل و کمبود های فرهنگی استان را در میان بگذاریم در حین این گفت و شنود بحث به عملکرد فرهنگی دولت های قبلی و آسیب شناسی کابینه های قبلی کشیده شد که در اینجای بحث مواردی به عنوان مصداق طرح شد که عمده ی آن در مواردی همچون حیف و میل بیت المال و بی خیال بودن مسولین قبلی در تمامی رده های اجرایی و تمامی حوزه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره بود. در پایان آن نشست از عوایدی آن جلسه تکدر ذهنی بود که به من و دوستم نسبت به تمامی دولتمردان قبلی بوجود آمده بود و بالاخص آن قسمت از صحبت های آن فرد در مورد ریخت و پاش های آنچنانی برای شنیدن صدای مستمندان و فقیران موجود در جامعه و ...

دوم

قطعا خواننده ی این مقاله همچون نگارنده در گیر و دار ماجرای تنش های کنونی اقتصاد کشور قرار دارد و البته در این بین آنچه بیش از همه چیز خود نمایی می کند پایین آمدن قدرت خرید شهروندان و هموطنانی است که اگر تا پیش از این در تقسیم بندی اقتصادی جامعه جز طبقه ی متوسط به شمار می آمدند در کنون زمان قطعا جز طبقه ی فقیر محسوب می شوند و در این بین آنچه شاهد هستیم مجادلات فرسایشی سیاسی است و اینکه بجای یافتن یک راه حل منسجم توپ تقصیر دایما از قوه ای به قوه ی دیگر و از گروهی به گروه دیگر پاس داده می شود و البته واقعیتی که ظاهرا شنیده نمی شود صدای خرد شدن استخوان های فقرا در زیر ضربات سهمگین فقر است

سوم

چند روز پیش به طور اتفاقی خاطراتی از همرزمان سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی می خواندم که یکی از این خاطرات به شدت متاثرم کرد. آنجا که از قول یکی از همرزمان آن شهید این چنین نقل شد که    در مواقعی که بساط مزاح و شوخی فراهم می شد، سید نیز همچون دیگر بچه ها شروع به خنده و شادی می کرد و در همین بین ما او را می دیدیم که به گوشه ای می خزد آرام در فکر فرو می رود  و در پاسخ و توجیه این عمل خود، به این آیه استناد می کرد که «ان الله لا یحب الفرحین»  و ادامه می داد که چه بسا در کنونی که  من و شما خندانیم فقرا و مستمندانی باشند که غمگین اند پس ما نیز برای همنوا  و همدرد شدن با آنان نمی خندیم.

چهارم

تحریم ها بی تاثیر نبوده اند اما در این بین مدیریت و جلوس بر مسند ریاست جمهور معنایش چه می شود و اینکه چقدر از دغدغه ی آقای ریس جمهور به جای آزادی مشاورش به رفع و دفع این لجام گسیختگی اقتصاد کشور اختصاص یافته و اگر هم یافته آیا اثر بخش بوده است؟

پنجم

و اینکه تمام تقصیرها متوجه ریس جمهور و دولتیان نیست و نباید باشد چرا که دیگر قرار نیست همان اشتباهی که در چند سال اخیر شد باز هم  تکرار شود چرا که مدیران هر سرزمین سرمایه های آن کشور اند و پس از نخبه کشی مدیر کشی نباید به خصایص ما ایرانیان اضافه شود و نسل های بعد از ما نباید همان حرف هایی را که من و دوست مطبوعاتی ام شنیدیم  بار دیگر بشنویم چرا که مدیران سرمایه های یک کشورند!

راستی یک سوال

به نظر شما در این مدت بحران اقتصادی آیا مسوول یا مدیری را سراغ دارید که نخندیده باشد؟


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار