"> امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
مردی که موفقیتش را مدیون فرشچیان است
فرهاد رفیعی ، متولد تابستان ۵۷ در آبادان ، تحصیل کرده در رشته حسابداری اما عاشق نقاشی ایرانی ( مینیاتور) و این تناقض را به کنار هم قرار دادن و نزدیکی آب و آتش را تشبیه میکند. به گزارش پایگاه خبری شوشان به نقل از هفته نامه آوای خوزستان، از کودکی به نقاشی علاقه مند شد و مورد تشویق خانواده قرار گرفت تا جایی که هر چیزی که بویی از نقاشی و هنر در آن بود او را به سمت خودش جذب می کرد ، گاهی یک کتاب ، شاید یک مجله و حتی یک کارتون کودکانه … و فرهاد را غرق در تخیلاتش میکرد. امروز او هنرمندی در زمینه مینیاتور است و بخشی از موفقیتش را حضور در کلاس های آموزشی استاد فرشچیان میداند . نقاشی را از کودکی شروع کردید؟ در کودکی وقتی هم سن و سال هایم مشغول بازی بودند مونس من قلم و کاغذ و مداد رنگی بود و میشود گفت آدم خیال بافی بوده و همیشه در وادی داستانها و افسانه ها سیر میکردم. خوب به خاطر دارم کلاس اول ابتدایی وقتی معلم برای امتحان نقاشی از ما خواست یک تصویر را ترسیم کنیم همه بچه ها خانه ، دشت و کوه میکشیدند و من با لذت دیوی را کشیدم که یک اژدها به دورش حلقه زده بود و در حال کشتنش بود، معلم نگاهی به نقاشی ام انداخت و با عصبانیت گفت : این نقاشی رو خودت نکشیدی. همیشه در کودکی دوست داشتم به کلاس های آموزشی نقاشی بروم اما متاسفانه به دلیل جنگ درآن سالها و مهاجرتمان مثل همه آبادانیها ، هیچوقت در بچگی نتوانستم آموزش ببینم بعد از بازگشت به آبادان سالها بعد با دوستی آشنا شدم که به من سر نخ هایی داد و پیشنهاد کرد از طریق کتاب های خود آموز شروع به تمرین طراحی چهره کنم و مدتی بعد تکنیک رنگ و روغن و آبرنگ را تجربه کردم اما همه اینها حس درونی من و برای نقاشی سیراب نمیکرد. به دنبال کشیدن واقعیات اطرافم نبودم بلکه دوست داشتم چیزهایی را به تصویر بکشم که در ذهنم میبینم تا اینکه در کتابهای آموزشی مدرسه به نقاشی هایی از استاد فرشچیان برخورده که آنها تاثیر عجیبی در ذهنم گذاشت اما در آن سالها هنوز رنگ و روغن و آبرنگ کار میکردم و همه اینها پیشنیازی بود برای وارد شدن به دنیای نقاشی ایرانی یا همان مینیاتور بود . در سال ۷۶ در شرایطی که من تشنه یادگیری و تجربه کردن بودم. متاسفانه در آبادان هیچکس نبود که مرا توی این زمینه راهنمایی کند و هیچ جایی نبود که من برای یاد گیری هنری که عاشقش بودم ،مراجعه کنم و آبادان در آن زمان در سطحی از فقر آموزشی در ارتباط با نقاشی ایرانی و نگارگری(مینیاتور) به سر میبرد. ناچار بودم خودم قلم مو به دست بگیرم و کم کم با اطلاعات جزیی که به دست آورده بودم ، شروع به تجربه کردن کنم و چند نمونه از کارهای استاد فرشچیان را به عنوان اولین تجربه ها ،خیلی محتاطانه کپی کردن . چگونه با استاد فرشچیان آشنا شدید ؟ تمرین هایم و تجربه کردن هایم ادامه داشت تا اینکه سال ۸۱ از طریق موزه استاد فرشچیان، توانستم با وی ملاقاتی داشته باشم . متاسفانه به دلیل کهولت سن و طبیعتا کم حوصلگی ایشان در بحث آموزش ، بسیاری از مراجعه کننده هایشان را به اساتیدی که می شناسند معرفی می کنند اما خوشبختانه کارهایم را دیده و قبول کردند که به من چیزهایی بیاموزند و می گفتند: اگر کسانی باشند که با الفبای نقاشی آشنا باشند من خودم برایشان وقت خواهم گذاشت. تجربه حضور در کنار ایشان خاطره ای برای شما باقی گذاشته ؟ دوست دارم بدانید که من در کنار استاد فرشچیان علاوه بر کسب مهارت در مینیاتور و نگارگری درس هایی از تواضع، ادب و مسائل اخلاقی آموختم که برایم بسیار با ارزش است.. کسی نمی تواند منکر سهم عشق در شکوفایی یک هنرمند باشد، اما فکر میکنید پشتکار در شکوفایی یک هنرمند نقش دارد؟ مطمئناً علاقه کافی نیست، پشتکار و تلاش برای رسیدن به اهداف ، یک هنرمند رو به اوج میرساند . فراموش نمیکنم گاهی هزار کیلومتر میپیمودم برای ۲۰ دقیقه ملاقات با استاد فرشچیان. با توجه به مشکلات و نبود امکانات آموزشی در آبادان ، چرا مینیاتور رو انتخاب کردید؟ مینیاتور سبکی از نقاشیست که ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی، ادبیات و عرفان ما دارد و به جرأت میتوانم بگویم هیچ شیوه ی نقاشی وجود ندارد که بشود در آن تقدس ، روحانیت ، لاهوت ، جبروت و موضوعات الهی رو به تصویر کشید و من واقعا دوست داشتم از این طریق با مخاطبم ارتباط برقرار کنم . مینیاتور دارای سبک های زیادیست ، شما هم از سبک خاصی پیروی میکنید ؟ من ابتدا شیوه استاد فرشچیان را سرلوحه کارم قرار داده و ایشان از هر سبک گلی رو چیده و با تلفیق آنها در حقیقت دسته گلی رو به وجود آوردند که من هم سعی کردم تا حدودی از این شیوه استفاده کنم. البته قرار نیست استاد فرشچیان را تکرار کنم، من فرهاد رفیعی هستم و میخواهم آثاری را ارائه بدهم که در حد فرهاد رفیعی باشد و همیشه تلاشم را میکنم . در کارهای شما محوریت اثر با شخصیت است یا داستان ؟ در واقع در تابلوهایتان از چه چیز حرف میزنید؟ خوب میتوانم برایتان از یکی از کارهایم که روایت از منصور حلاج است و اتفاق هایی که در مسیر زندگیاش رخ داد تا حلاج ، حلاج شد یا اثر دیگری دارم که در ارتباط با حضرت علی (ع) و اتفاق های زمان ایشان مثل واقعه صفین و خوارج هست و در تابلوی دیگری شخصیت عطار و سیمرغ … از بین تابلوهایتان، اثری هست که بیش از بقیه دوستش داشته باشید؟ البته برای یک هنرمند تمام آثارش با ارزش هست اما به عنوان مثال می توانم از تابلوی « پیر فرزانه » یاد کنم . نمایشگاهی از آثارتون تا به حال برگزار کردید؟ در نمایشگاه های عمومی زیاد شرکت کردم اما به طور انفرادی هم در آبادان سالن اداره ارشاد نمایشگاهی برگزار کردم که با استقبال زیادی هم روبرو شد و برای نمایشگاه بعدی که در ذهنم است یک سری از آثارم را دوباره دارم با حساسیت بیشتری اجرا میکنم چون اعتقاد دارم یک نمایشگاه باید با کیفیتی برگزار بشود که بازدید کننده ها را تحت تاثیر قرار بدهد . آثار شما تا به حال به دو سالانه نگارگری هم راه پیدا کرده ؟ بله ، معمولا ۱۵۰۰ الی ۱۷۰۰ اثر ارسال میشود که از بین آنها ۲۰۰ اثر فقط به بخش جشنواره راه پیدا میکند که خوشبختانه یکی از آثار من جزء ۲۰۰ اثر برگزیده بود که در کتاب دوسالانه نگارگری به چاپ رسید. به غیر از مینیاتور ، فعالیت هنری دیگه ای و یا علاقه به هنر دیگه ای مثل : عکاسی، گرافیک ، موسیقی… دارید ؟ من در رشته کاریکاتور تجربه هایی دارم و همچنین علاقه زیادی به خوشنویسی دارم و به خودم میگویم اگر روزی نقاش نبودم شاید به سمت خطاطی میرفتم و در مورد موسیقی باید بگم که مصرف کننده موسیقی بوده و در تمام لحظه های انجام کار، حتما از موسیقی استفاده میکنم. و اگر به عقب برگردید … بدون تردید مینیاتور را انتخاب میکنم . در خانواده تان، کسی است که مثل شما به هنر پرداخته باشه ؟ بله خانم من خوشنویس هستند و یکی از آیتم هایی که باعث شد من به ایشان و شخصیتشان علاقه مند بشم همین موضوع بود . فرزندتان چطور؟ اگر یک روز متوجه شدید به مینیاتور علاقه دارد ، کمکش میکنید؟ قطعاً خوشحال می شوم و سعی میکنم کاستی ها و کمبودهایی که در مسیر راهم قرار داشت برایش از بین ببرم. در حال حاضر جایگاه مینیاتور در کشور را چطور میبینید ؟ متاسفانه باید بگویم این هنر در حاشیه قرار گرفته و چیزی که برای من خیلی ناراحت کننده است بها ندادن به این رشته هنری در دانشگاه هاست. با تمام احترامی که برای علاقه مندان به هنرهای مدرن قائلم باید بگویم که حال و روز هنرهای مدرنی که عمدتا وارداتی هم هستن، به مراتب بهتر از هنرهای سنتی و ملی است . میدانم که ساکن کرج هستید ، می شود گفت دلیل مهاجرتتان از آبادان به کرج نبود امکانات آموزشی مناسب بوده ؟ قطعأ همینطور است . واقعا به جایی رسیدم که احساس کردم هیچ جای پیشرفتی برای من وجود ندارد. متاسفانه در دوسالانه نگارگری که آذر ۹۰ برگزار شد از تمام استان ها اثر وجود داشت اما هیچ اثری نه تنها از آبادان بلکه از خوزستان به جشنواره راه پیدا نکرده و این برای من خیلی ناراحت کننده بود . اثر من هم چون از کرج ارسال شده بود به نام آبادان ثبت نشد و البته شاید جشنواره بعدی آثارم را از آبادان ارسال کنم تا انشا… اگر به جشنواره راه پیدا کرد ، به اسم شهرم ثبت شود . جایگاه مینیاتور را در آبادان چطور میبینید؟ دو سازمان در آبادان هستند مسئولیت ارتقاء و پرورش هنری شهر را به عهده دارند ، یکی اداره ارشاد و دیگری حوزه هنری که متاسفانه باید بگویم فعالیتشان در این زمینه بسیار کمرنگ است و شاید فقط آموزشگاه های آزاد بیشتر به این هنر پرداخته باشند ولی تا زمانی که ما در آبادان یک تشکلی برای علاقه مندان به مینیاتور نداشته باشیم، استعداد ها و مهارت های علاقه مندان هرز خواهد رفت . چه توصیه ای در این رابطه به مسئولان آبادانی دارید؟ خوب فکر میکنم مسئولان ابتدا باید نگرششان رو به هنر عوض کنند و عاشقانه به هنر نگاه کنند و نه ابزاری . باید بگویم به شدت دلم میسوزد از اینکه چرا شرایطی فراهم نشد در شهرم بمانم و آنچه که میدانم را به علاقهمندان شهرم بیاموزم و بدون اغراق باید بگویم که با اکراه از آبادان بیرون آمدم . چه آرزویی برای هنر مینیاتور دارید … آرزو میکنم یک روز جایگاه هنر در ایران بهتر از این شود و درمورد مینیاتور امیدوارم هنرمندان این رشته مثل خوشنویسان که انجمنی دارند ، روزی با هم اتحاد بیشتری پیدا کنند و تشکلی رو به وجود بیاورند تا باعث شود در این زمینه به کشف استعدادها پرداخته و هنرجوهایی را پرورش و ارتقاء بدهند که این هنر همیشه و نسل به نسل ادامه پیدا کرده و یک روز به خاطره ها نپیوندد .