بنیانگذار "تار اول" معتقد است: تئاتر، سینما، طراحی لباس و ... همگی به دلیل غلبه روح اقتصاد در آنها گریزی از نابودی ندارند. نابودی نتیجه محتوم این هنرهاست و همه تلاشها فقط دست و پا زدن برای بیشتر زنده ماندن است.
ستاره اسکندری ازجمله هنرمندانیست که فعالیتهای مختلفی همچون تئاتر، تلویزیون و طراحی لباس را تجربه کرده است.
پس از اینکه گروه تئاتری اسکندری به دلیل برخی مشکلات ارزشیابی و نظارت امکان اجرا پیدا نکرد؛ او به همراه گروهش در عرصه طراحی لباس مشغول شد و گروهی باعنوان "تار اول" را چهار سال پیش تشکیل داد. کار این گروه طراحی لباس با استفاده از بافت پارچه است. اما این گروه هم یک سالیست که به دلیل هزینههای بالا در تولید و نبود حمایت کار خود را متوقف کرده است.
ستاره اسکندری میگوید: زمانی که گروه تئاتر ما به دلیل نظارت و ارزشیابیهای متعدد از رفتن روی صحنه بازماند، تصمیم گرفتم در مجموعه دیگری فعالیتهای خود را ادامه دهم. از آنجا که یکی از دوستان تخصص در زمینه طراحی داشت؛ مجموعهای با نام «تار اول» را راهاندازی کردیم و متعاقب آن 5 یا 6 شوی لباس برگزار کردیم. بعد از مدتی هم توانستیم کارهایمان را در مغازهای برای فروش قرار دهیم.
او با بیان اینکه مهمترین دلیل تشکیل این گروه؛ حفظ گروه تئاتریمان بود، میافزاید: قصد داشتیم اگرچه امکان اجرای نمایش نداریم اما گروه را حفظ کرده باشیم. همینطور میخواستیم هنری را ارائه دهیم که تمام و کمال ایرانی باشد و از آنجا که نسبت به صنایع دستی این حس و حال را دارم و آنها را کاملا ایرانی میدانم، این حرفه را شروع کردم.
بازیگر تئاتر «شب هزار و یکم» چنین ادامه میدهد: متاسفانه امروز برندهای فرنگی جای صنایع دستی ما را گرفتهاند. خیلی دوست داشتم کاری برای حفظ صنایع دستی کشورم داشته باشم و البته گوشه چشمی هم به کارآفرینی که در پی این ماجرا بود؛ داشتم و درنهایت به واسطه این کار برای 5 الی 6 نفر کار ایجاد کرده بودیم.
اما چرا کار متوقف شد؛ اسکندری میگوید: به دلیل هزینه بالای تولید لباس و عدم قدرت خرید مردم و از آنجا که توان پرداخت اجاره بها را نداشتیم و تولید این طرحها بسیار گران بود؛ کار متوقف شد و حدود یکسال است که تولیدی نداریم. البته خیلی تلاش کردیم این کار را به عنوان هنر ایرانی مطرح کنیم اما این محصولات به دلیل خاص بودنشان مناسب با قدرت خرید مردم نبود. گرچه در تولید انبوه قیمت باید مناسب با عرضه و تقاضا پیش میرفت.
ستاره اسکندی به سازمان صنایع دستی هم مراجعه کرده تا شاید از برخی حمایتها برخوردار شود: به دفعات به سازمان صنایع دستی مراجعه کردم اما چون تخصصی در این حوزه نداشتم در هزارتوی بروکراسی قرار گرفتم. لذا پشیمان شدم. خبرهایی که در برخی سایتها و جراید میدیدم با تیترهایی نادرستی مانند "تولید مانتوهای گران" یا "ستاره اسکندری با دختر پولدار شهر شوی لباس راه انداخته" به جای حمایت؛ برایم دردسرساز شد. درواقع من در گروه تار اول بیشتر از اینکه سود کرده باشم؛ از جیبم هزینه کردم.
او از قضاوتهای نابجا گله کرده و میگوید: بعد از این ماجرا تصمیم گرفتم در کاری که در حوزه تخصصیام است؛ فعالیت کنم. پس به هیات مدیره تئاتر باران و اولین سالن خصوصی تئاتر پیوستم چراکه طراحی لباس وقتی وارد حوزه صنایع دستی میشود؛ از حوزه من خارج است. اما تئاتر را به واسطه اینکه آدم تئاتر هستم، خوب میدانم. به همین دلیل تصمیم گرفتم تمام وقتم را در کاری صرف کنم که با آن آشنا هستم.
در طراحی لباس ضدونقیضهای فراوانی داریم
بازیگر سریال «مرگ تدریجی یک رویا» با تاکید بر اینکه گروه تار اول در طراحی لباس تنهاست و از حمایت خبری نیست؛ چنین ادامه میدهد: متاسفانه در بحث طراحی لباس ضدونقیض رفتار میکنیم به طور مثال جشنوارههای مد و لباس را برگزار میکنیم اما خط قرمزهای زیادی برای طراحی میگذاریم. یا جشن حافظ را برگزار میکنیم با لباسهایی با طراحیهای متفاوت و بدون درنظر گرفتن این مسئله که مورد پسند ما هستند یا خیر؛ اما میبینیم از نهادهایی مانند قوه قضاییه گرفته تا انواع سایتها و روزنامهها درباره آن نظر داده و آن را محکوم میکنند درحالیکه پوشش بهطور کامل رعایت شده بود. این رفتارها شاغلان حوزه طراحی را سست و بیانگیزه میکند.
گله جالب اسکندری از مشکلات طراحان کار را به این جا میرساند که: متاسفانه برخی در کشور برای طراحی یک لباس به القاب و ناسراهای بسیار ناپسند منتسب میشوند. از طرفی تکلیف بازار مد و لباس هم در ایران مشخص نیست. در چنین شرایطی من ترجیح میدهم کاری را انجام دهم که تکلیفش مشخص است.
این هنرمند یک سوال هم دارد "موضوع طراحی مد و لباس چه جایگاهی در کشور ما دارد" و خودش اینگونه میگوید: پاسخ این سوال تاسفبار است چون طراحی لباس در ایران هیچ جایگاهی ندارد و بیشتر مدیران ما به دنبال جابجایی یکسری آمارها هستند. اصلا کسی به دنبال راهحل مشکلات حوزه طراحی لباس نیست و وقتی طرحی به آنها ارائه میشود؛ خیلی از آن استقبال نمیکنند و من هم هرگز از شهرتم در بازیگری برای جذب سرمایه یا مشارکت افراد استفاده نکردهام.
او اشارهای هم به معضل امروز جامعه دارد: تکلیف ما در موضوع لباس مشخص نیست. آیا میخواهیم به لباسهای وارداتی چین و ترکیه بسنده کنیم یا همانطور در گذشته نساجی ما حرف اول را میزد، میخواهیم آن را احیا کنیم؟!
ترجیح دادم ترمز دستی را بکشم
او میگوید: تئاتر، سینما، طراحی لباس و ... همگی به دلیل غلبه روح اقتصاد در آنها گریزی از نابودی ندارند. نابودی نتیجه محتوم این هنرهاست و همه تلاشها فقط دست و پا زدن برای بیشتر زنده ماندن است.
اسکندری با بیان اینکه خاصیت تار اول یونیک و یگانه بودن آن است؛ میافزاید: هیچ لباسی با لباس دیگر در تار اول مشابه نمیشد و آن را به عنوان یک کار خاص میدیدم. معتقدم اگر حمایتی میشد و ما ادامه میدادیم قطعا کارهای عالی و منحصر به فردی ارائه میشد اما ترجیح دادم ترمزدستی را بکشم و کار را متوقف کنم.
این بازیگر تئاتر اما همچنان به طراحی لباس بسیار علاقهمند است: دوست ندارم بگویم تار اول به پایان راه رسیده. امیدوارم حداقل گروه راه را ادامه دهد. البته ما خیلی احساسی کار را شروع کردیم و ترجیح میدهم اگر دوباره میخواهیم آن را ادامه دهیم با کارشناسی باشد.