ابوالحسن داودی
در یکی، دو سال گذشته رابطه جدیدی بین سینماگر ایرانی، تماشاگر و بهطورکلی مخاطب سینما به وجود آمده است؛ شکلگیری این رابطه، شاید بیش از اینکه به مسائل سینما مربوط باشد، نشئتگرفته از رشد وسایل ارتباط جمعی و فرهنگ جدیدی است که در مخاطبان در حال شکلگرفتن است. بهطورکلی جنس مخاطبان ما نسبت به سالهای گذشته تغییرات زیادی کرده و تقسیمات قدیمی و سنتی با وضعیت امروز سینمای ایران انطباق ندارد.
آن زمان گذشت که سینمای تجاری بیشتر به مخاطب عام گرایش داشت و اقتصاد ضعیف سینما این محدودیت را تقویت میکرد و البته کلیشهای را برای سینما ترسیم میکرد؛ تا پیشازاین، دستهبندیهایی از قبیل «مخاطب تهرانی» یا «شهرستانی» یا «شمال و جنوب شهر» مطرح بود، امروز خوشبختانه این تقسیمبندیها در حال برطرفشدن است و دیدگاههای سنتی را خیلی نميتوان در سینما پیگیری كرد. به نظر نگارنده این اتفاقي تازه در سینمای ماست و از طرف دیگر باید این ارتباط جدید به شکلی درست هدایت شود. درحالحاضر بخشی از سبد اقتصادی خانوادهها به سینما اختصاص پیدا کرده و این اتفاق مثبتی است، ادامه این مسیر میتواند سینمای ایران را از لحاظ فرم، ارزش و البته اقتصاد سر پا نگاه دارد تا نیاز چندانی به حمایتهای دولتی نداشته باشد.
در چنین حالتی میتوان انتظار داشت سینمای ایران قدرتمند شود، این رابطه ضروریترین نکتهای است که باید به آن توجه کرد، بهويژه اهالی سینما و جامعه صنفی از گنجشکروزیبودن و اندیشیدن به مسائلی که البته جزء حقوق سینما هم محسوب میشود فاصله بگیرند و به مسائل جدید توجه کنند؛ اینکه سینما مخاطب جدیدی پیدا کرده است و چطور میتوان این مخاطب جدید را حفظ کرد و گسترش داد؛ اگر این رابطه بهدرستی پديد بيايد، بسياري از مسائل حل میشود. سالهای سال است میدانیم عدهای تمایل چندانی به پابرجاماندن این سینما ندارند. متأسفانه این روحیه در افرادی دیده میشود که بهاصطلاح، نانشان از سینما به دست میآید. نمونه آن اظهار نظر برخی افراد در سایتها و روزنامههاست، درحالیکه اگر برنامهریزی درستی انجام شود، قطعا این نوع هجمهها را کم و بیاثر میکند.
از طرف دیگر باید به جنبههای دیگری از آسیبهای سینما نیز توجه کرد. درحالحاضر تعداد سالنهای سینما در کشور کافی نیست؛ اگر بپذیریم سینمای ایران سرمایههایی دارد که هرکدام از آنها مستعد جایی برای بروز خلاقیتهایشان هستند، آنگاه اهمیت توسعه زیرساختها روشنتر میشود. درحالحاضر سینما با اقبال خوبی از جانب مردم روبهرو شده و میدانیم حجم این استعدادهای بالقوه برای ورود به سینما زیاد است؛ بنابراین چیزی که سینمای ما نیاز دارد، مدیریت هوشمندانه است و اینکه بتوان استعدادهای فیلمسازی را بهگونهای به سینما وارد کرد که به جریان پربازده تبدیل شود. در این سالها، سینما آرامآرام از شکل و شمایل ارتباط محدود بین گروه خاصی که علاقهمند به سینما هستند بیرون آمده و برای بسیاری از افراد جامعه مهم شده است. این از جمله مواردی است که باید در برنامهریزیها لحاظ شود، زيرا چه مدیریت دولتی و چه مدیریت صنفی بهراحتی میتواند سرمایهای در این مرحله وارد و کمبود سالنهای سینما را برطرف کند. میتوان این رقم را به سه تا پنج هزار سینما در تمام شهرهای ایران رساند که رقم واقعی نیاز ماست؛ روز ملی سینما، فرصتی برای اندیشیدن به این مسائل است.