شوشان - حمید سالم پور
همانگونه که اهل البیت (ع) بعد از چهارده قرن نام و یادشان در اذهان مانده و می ماند آنانی که در گفتار و کردار پیرو این خاندان باشند نیز در یادها می مانند .
همه می دانیم که زندگانی در این دنیا دیر یا زود به پایان می رسد اما آنچه که از انسان می ماند نام نیک است . انسان می تواند در مدت کوتاه حیات دنیوی ، خود را به خدا و اهل بیت(ع) به نحوی پیوند بزند که نام او بر سر زبان ها بماند هر چند با دنیای فانی وداع کرده باشد .
قصد دست بردن در اندازه کسی را ندارم چرا که این اندازه را خدا و همت شخص رقم می زند اما از باب انجام وظیفه می گویم که امروز یکی از مردان با ایمان ، اهل علم ، خدا ترس ، حق جو و حق گو دار دنیا را وداع گفته و به سوی ابدیت شتافته است .
بی شک ضایعه فقدان کسی که یار و مددکار مردم و گوش شنوایی برای درد دل های آنان بود سنگین است . مرحوم مغفور آیت الله سیدمحمدحسن آل غفور را می گویم او که با چهره نورانی ، با سخنان حکیمانه ، با طنین صدای رسا ، با منبرهای جذاب ، با مواضع صریح و با لبخند مهربانانه همه را مجذوب و شیفته خود کرده است .
هر کس که از نزدیک این فرزانه و عالم آل محمد(ص) را می شناسد اذعان می کند که ایشان از اخلاق اسلامی و مردم داری ویژه ای برخوردار بودند .
آنانی که در سفرهای حج ، عمره و عتبات با این فقید سعید همراه بودند از سخنان و توضیحات خوب و مفیدشان بهره ها برده اند و او را روحانی فاضل ، خوش فکر ، مهربان و با محبت ارزیابی نموده اند . گاهی برای دیدن زائرین به اتاق هایشان می رفت ، با آنان هم سفره می شد و مزاح را چاشنی ارتباطش با آنان می کرد و با این اقدام سعی می کرد غم و اندوه و احساس غربت را از دلشان بزداید .
بودن این بزرگوار در کاروان آرامش را برای عوامل و زائرین به ارمغان می آورد . به کمک عوامل و خدمه ها می شتافت و خستگی را از تن آنها بیرون می کرد . در این سفرها در هنگام تقسیم غذا بین زائرین همچون یک خدمه بخشی از انجام کار را به عهده می گرفت . بارها شاهد این بودم وقتی خستگیِ ساعتها خدمات رسانی به حجاج بر جسم ما چیره می شد با دستان خویش میوه را پوست می کند و در دهان ما می گذاشت.
کثرت سفرهای زیارتی به ایشان گنجینه عظیمی از تجارب بخشیده بود و لذا با اینکه روحانی کاروان بود و حیطه کاریش امور مذهبی ، فرهنگی و بیان مناسک بود اما در کارهای اجرایی و مدیریتی همراهی می کرد و ما را در انجام بهتر کارها مدد می رساند و در رفع چالش های پیش آمده تأثیر گذار بود .
در ایام کسالت به اتفاق دوستان و کارگزاران حج و زیارت چندین بار به دیدنش رفتیم و او را مشتاق گفتن و شنیدن از حج یافتیم . هر وقت از خاطرات سفر حج گفته می شد شکفته می شد و لبخند بر لبانش می نشست .
این بزرگوار خادم خاندان رسالت بود و به آنان عشق می ورزید لذا در سفرهای زیارتی مکه ، مدینه ، نجف و کربلا بارها اظهار می کرد که چنانچه در این شهرهای مذهبی اجل فرا رسد مرا همینجا خاک کنید اما ظاهراً تقدیر اینچنین رقم خورده است که در بقعه متبرکه مقام صاحب الزمان (عج)شوشتر و در میان دوستداران و همشهریانش آرام بگیرد .
برای اولین بار امام جمعه بندر امام شد که حکم امامت جمعه ایشان را حضرت امام (ره) تأیید کرده بود . با اینکه سال ها منصب امامت جمعه شهرهای بندر امام ، شوشتر و آزاد شهر را داشت اما مشغله های زیاد ، او را از مردم جدا نکرد . از خُلق نبوی و سیره علوی توشه ها اندوخته بود . تواضع و فروتنی ، خوشرویی همراه با نفوذ کلام و واقع بین بودنش در مسائل مختلف ، به شخصیت ایشان وقار و بزرگی بخشیده بود .
خدمات ارزنده ایشان به شهرستان ، همراهی کردن با مردم ، همفکری با مسؤولین و تبلیغ دین در طول عمر شریفش ، از او انسانی والا و محبوب در میان اقشار مختلف ساخته بود . اگر بخواهم ویژگی بسیار بارز مرحوم آیت الله آل غفور را ذکر کنم بی شک باید از " مردم داری و خوشرویی " ایشان یاد کنم لذا از پایگاه مردمی بسیار قوی برخوردار بود .
با وجود کسالتی که بیش از یک سال به درازا کشید اما از دلسوزی و پیگیری مسائل شهرستان کوتاهی و غفلت نکرده بود .
ارتحال ایشان هم عجب حکایتی دارد . گره خوردن زندگیش با اهل بیت (ع) نیز به شکل خاصی نمایان شد و آن این است که در شامگاه ولادت امام هادی (ع) به دیدار معبود شتافت . به نظر می رسد برایشان مقدر شده که در ماه ذی الحجه به سوی خداوند عروج کند چرا که سالیان زیادی در اینچنین روزهایی در جوار بیت الله الحرام و در کنار مضجع شریف پیامبر(ص) و ائمه بقیع (ع) بود . همچنین سالها " امام جمعه " بود و تقدیرشان ارتحال در " روز جمعه " بود.
فقدان این عالم ربانی و این ضایعه جبران ناپذیر را به بیت معزز ، حوزه های علمیه و مردم شریف شهرستان شوشتر و استان خوزستان تسلیت عرض می کنم و برای ایشان علو درجات در بهشت برین و برای فرزندان برومند و برادران محترم ای شان و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل را از خداوند منان خواهانم .
خدایش او را رحمت کند و با اولیاء الهی محشور گرداند.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند