میلاد ربیحاوی
شور حسینی خاموش شدنی نیست
شور حسینی کوچک و بزرگ نمیشناسد
شروع محرم در واقع آغاز سال عاشقی عاشقان اباعبدالله است
عاشقانی که یکسال از این مجلس به آن مجلس رفتند تا خودشان را برای محرم آماده کنند
اصلا باید این را بدانیم که (حسین جنس غمش فرق میکند)
و این جنب و جوش ها در خون و رگ مردم شادگان وارد شده
در واقع همه اینکارها برای این است که اباعبدالله هم در صحرای محشر و آنجایی که دست کسی به کسی نمیرسد دست ما را بگیرد
شب اول قبر اباعبدالله فراموشمان نکند.
پس از مرگم میان قبر
مپندارید بیجانیم
میان قبر میگویم
حسین جانم حسین جانم
در شهرستان شادگان همه چیز بعد از عید سعید غدیر بوی محرم را می دهد
جوانان شادگانی شروع به نصب ایستگاه های صلواتی کرده اند. در هر منطقه یا روستای شهرستان ایستگاه های صلواتی زیادی را می بینیم.
يكي از جوانان كه در حال نصب ايستگاه بود درباره آغاز زود هنگام فعاليتهاي محرم مي گويد:
ما اینقدر اشتیاق محرم را داریم که اگر حرمت عید قربان و عید غدیر نبود یک ماه قبل از محرم خود را اماده می کردیم.
جوابم را که داد دمام ها را از انبار خانه بیرون آورد و به دوستش گفت : اینها را باید تمیز کنیم کمی خاک آنها را گرفته من آنها را در حال مهیا کردن خود برای ماه محرم تنها گذاشتم
سری به بازار شادگان زدم،چیز عجیبی دیدم در حالی که 10 روز مانده به ماه محرم همه جا پر شده از صدای نوحه و عزا ، مردم با جنب وجوش خاصی مشغول خرید لباس سیاه هستند.
یکی از مردم شادگان درباره جنب و جوش مردم می گفت :
وجود حسینیه ها و مساجد زیاد، انسانهای سنتی و مذهبی، احترام به بزرگان و طبعا بزرگ شدن در خانواده هایی اصیل، معتقد و متعهد به دین، وجود مسجد و حسینیه های فعال در هر محل جوانان و حتی کودکانی با عشق حسین و عاشورا را بار می آورد.
به جرأت می توان گفت که شادگانی ها با عشق حسین زاده می شوند.
اینجا تمام مادران با اشک بر حسین شیرخوارگان خود را سیراب میکنند و به عشق حسین و عباس بر گردن کودکان سنج و دمام، و بر پیشانیشان سربند یا حسین می بندند.
کم کم دختری که سربند یا حسین بسته بود و پرچم سیاه کوچکی در دست داشت از دور نگاهم را دزدید و مرا مات این عشق و شور کرد.