مرجان کاوسی
رویای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نیز مانند سایر انتخابات گذشته، در انتظار رقابت دو جناح اصلاحطلب و اصولگراست؛ دو جناح رقیبی که این سالها بیشتر شاهد دست به دست شدن قدرت در بین آنها بودهایم. اکنون نیز چه در مورد دولت و چه مجلس شورای اسلامی،گرچه بر عنوان اعتدال برای نشاندادن مشی میانه، تاکید می شود اما پر واضح است که در حقیقت آنچه موجب بر سر کار آمدن اعتدالگرایان شده نیز مربوط و متکی به پایگاهی است که یکی از جناحین اصیل کشور دارد و این حقیقتی است که انکار و یا کتمان آن نه تنها به تثبیت اعتدال و موازنه قدرت کمکی نخواهد کرد که بر عکس با اشتباه در تحلیل پایگاه اجتماعی موجبات بر هم خوردن موازنه و تعادل خواهد شد. اما در خصوص انتخابات ریاست جهموری دوازدهم با عنایت به اینکه همان جناح حامی دولت یازدهم یعنی اصلاح طلبان با اتفاق نظر و اجماع در حمایت از حسن روحانی مصمم هستند، تکلیف کاندیدا و نحوه حمایت روشن است و امیدواری برای پیروزی در این انتخابات بسیار.
این روزها اما آنچه بیشتر در فضای سیاسی کشور مورد توجه است بحث بر سر کاندیداهای بالقوه جناح اصولگرا در تمام طیفهای آن است؛بحث هایی که از مدتها پیش محافل سیاسی و رسانهها را درگیر خود ساخته است و از زوایای مختلف قابل بررسی است. این بررسیها و تلاشها جهت رسیدن به کاندیدای مطلوب و معرفی آن را نشان می دهد اما کماکان حاکی از وجود فضایی غی شفاف و پر از ابهام است. این عدم شفافیت به چند دلیل وجود دارد که مهم ترین آنها عدم انسجام در میان اصولگرایان است که البته به نظر می رسد خود این موضوع نیز یا در جهت و به قصد بهرهمندی بیشتر رقابتی در فضایی غیرشفاف برای اصولگرایان است و یا به واقع متاثر از مواضع جناح رقیب است که در هر دو صورت پیداست که اصولگرایان به دنبال گزینه قابل رقابتی هستند که تجربه تلخ شکستهای مکرر انتخابات اخیر را دیگر بار تکرار نکند.
بحث بر سر بررسی شاخصهای اصولگرایی و انطباق آن با شخصی چون حسن روحانی نیز نشان از تمایل این جناح به پیروزی در این انتخابات مهم دارد. اما نکته مهم و قابل توجه این است که از سویی جریان رقابتی انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری منوط به حضور جدی و اثرگذار هر دو جناح سیاسی اصلی کشور است و از طرف دیگر با تاکید و توصیه رهبری بر حفظ آرامش و جلوگیری از فضای دوقطبی در کشور به صورت عام، که بدون شک در روند این انتخابات نیز تاثیر خواهد گذاشت، باید یا افراد معتدلی چون حسن روحانی مورد حمایت هر دو جناح قرار گیرند و یا کاندیداهایی مورد حمایت اصولگرایان قرار گیرند که از طیفهای معتدل باشند.
از آنجایی که اصولگرایان معتدلی همچون علی لاریجانی با اعلام عدم حضور و عدم رقابت با حسن روحانی به قرابت مواضع خود با مشی وی تاکید نمودهاند، می توان دریافت که طیفهای باقیمانده در جریان اصولگرایی برای معرفی کاندیدای خود دچار صعوبت خواهند بود.از طرفی بخشی از اصولگرایان، پیشتر نیز سعی داشتند با معرفی چهرهای شاخص نظامی بر لزوم حضور چنین افرادی در منصب ریاست جمهوری تاکید نمایند که با موضع مخالف بخش دیگر مبنی بر ممتاز بودن جایگاه این افراد تکلیف این طیف از کاندیداها نیز روشن شد.
مساله مهم دیگر این است که با توصیه رهبری به عدم حضور محمود احمدی نژاد گرچه تکلیف کاندیداتوری وی مشخص شده است اما آنچه در لیست کاندیداهای بالقوه به چشم می خورد احتمال حمایت تمام قد احمدینژاد و طرفدارانش از یکی از گزینهها را - چه مورد اجماع اصوگرایان باشد یا نباشد- به شدت بالا نشان می دهد.
نکته مهم این است که این حمایت با توجه به عدم تمایل به ورود دیگر بار تفکر احمدنژادی به گردونه رقابتهای سیاسی کشور تا چه اندازه می تواند موثر باشد. در فهرست کاندیداهای بالقوه ۳۰ نفره جبهه اصولگرایان که اخیرا در خصوص آن بحث هایی صورت گرفته است، نام چند وزیر دولت احمدی نژاد از جمله فتاح و نیکزاد و حسینی به چشم می خورد که گرچه خود از ظرفیت لازم برای ریاست جمهوری برخوردار نیستند اما طبیعی است که امید به حمایتهای بخش بزرگی از جریان اصولگرا و به ویژه پایگاه رای محمود احمدی نژاد بستهاند. مساله دیگری که بر عملکرد و مواضع پرابهام اصولگرایان در روند انتخابات ریاست جمهوری صحه می گذارد این است که کاندیداهای بالقوه این جریان چه افرادی هستند که شمار آنها به ۳۰ نفر رسیده است؟
این مساله علاوه بر نمایش دیگربار مواضع غیرشفاف اصولگرایان، توجه را به عدم وجود فرد قابل اتکا برای کسب آرای حداکثری جلب می نماید. از آنجایی که پیش از اعلام اینکه کاندیداهای بالقوه در حالِ بررسی اصولگرایان ۳۰ نفر هستند که محمدرضا باهنر آن را عنوان کرد، بسیاری از چهرههای اصولگرا گمانه زنیها در خصوص کاندیداتوری خود را تکذیب نمودند. سوال اساسی اینجاست که این ۳۰ نفر در حالِ بررسی چه کسانی هستند؟ گرچه نام بسیاری از آنها آشناست اما تعداد آنها به ۳۰ نفر نمیرسد و به خوبی از نام آشناترین این فهرست پیداست که ظرفیت لازم جهت رای آوری را نیز ندارند و بر فرض اجماع روی یکی از آنها نیز دیگربار اصولگرایان باید شکست سنگینی را تجربه کنند.
*فعال سیاسی اصلاحطلب