روزنامه اعتماد نوشت: محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران برای تلاش جهت بهبود روابط بینالملل، جایزه چاتم هاوس را از آن خود کرده است. اینکه یک ایرانی، آن هم وزیر خارجه دولت جمهوری اسلامی ایران، آن هم وزیری در درون و معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی، برای بهبود رابطه بینالملل در چنین سطحی مورد تقدیر قرار میگیرد، به یقین نقطه عطفی در روند رو به رشد و تکامل سیاست خارجی تعقل مدار انقلاب اسلامی است.
طبيعي بود كه پس از اعلام تقدير از ظريف، برخي از رسانههاي داخلي كه «عينك بد ديدن» دولت جمهوري اسلامي ايران را مدتهاست بر چشمان خود زدهاند؛ بر مسير حمله و هجمه پيش بروند و اگر ذكاوت ظريف نبود، خود وزير خارجه را بيش از جايزه مورد هجمه قرار ميدهند. رسانههايي كه گويي در مكتب اصالت حمله پرورش يافتهاند و آنقدر به اين مكتب دلبستگي تام و تمام دارند كه حتي قادر به تشخيص حمله و هجمه به دوست يا دشمن نميشوند!
حافظه كوتاهمدت همين مردم، قطعا ياري ميكند كه تا همين سه سال پيش ايده مقاومت در سياست خارجي، مقاومت در زمين خودي بود و تمام هزينههاي اين مقاومت، بر دوش ملت ايران بود و رقيب از هر گزندي در امان بود. به خاطر بياوريد رقيب عرصه را بر ما تنگ و تنگتر ميكرد و عدهاي نام آن را مقاومت در سياست خارجي گذاشته بودند؛ در حالي كه غايت و نهايت هر مقاومتي رفع تهديد و خطر از آشيانه مردمان خودي و به تدريج نزديك كردن تهديدها به زمين و خانه رقيب است؛ غايتي كه اين روزها به مدد پايمرديها در سياست خارجي، حاصل شده است...
مقاومت بر حق و حق مداري، در سياست خارجي سر لوحه كار است؛ اما نه مقاومت در خانه با به جان خريدن انواع و اقسام تحريمها و قطعنامهها و محدوديتها، مقاومت هست؛ اما ديگر عرصه نبردش ايران و مردمانش نيستند؛ توپ مقاومت در سياست خارجي اينك به هزاران و هزاران فرسنگ دورتر از زمين ايرانيان افكنده شده است؛ نه تنها سايه تهديد و محدوديت از ايران و ايراني دور و دورتر شده است كه وزير خارجه ايران، براي تلاش جهت بهبود روابط بينالملل مورد تشويق و قدرداني هم قرار ميگيرد.
اين روزها به كرات مقامهاي محترم نظامي كشور، در تريبونهاي مختلف، از دلايل حضور ايران در سوريه و عراق و لبنان و... ميگويند و به درستي معتقدند كه اگر با تروريسم و تكفير در خارج از ايران نجنگيم و هزينه ندهيم بايد در داخل ايران با تهديد و خطر تروريسم و تكفير پنجه در پنجه افكنيم... كاري كه اين روزها سياست خارجي كشور انجام داده، به شكل ساده دقيقا همين است؛ دور ودورتركردن تهديد، خطر و محدوديت از كشور و كاهش دايره نزاع و حول ايران و ايرانيان؛ به حدي كه ديگران را مجبور به اين اعتراف كرده است كه ايران بايد به دليل تلاش براي رفع تهديد و خطر در جامعه بينالملل مورد تقدير قرار گيرد و اين، روي ديگر همان مقاومت ميداني، در عرصه سياست خارجي است. كارشناسان نكتهسنج و نازكبيني كه اوضاع حمايت از جبهه مقاومت سه سال پيشتر و اكنون را رصد كنند، ميتوانند ببينند كه چه ميزان تحرك ديپلماتيك اين روزهاي كشور، به كمك جبهه مقاومت آمده است و با چه ظرافتهايي از جبهه مخالفان مقاومت، يارگيريهايي مثال زدني كرده است. اين طليعه خويش را پاس بداريم، مهم نيست جايزه چيست و براي چه كساني است! مهم اين است كه خودمان چشمانمان را باز كنيم و ببينيم چه اتفاقاتي در عرصه منطقهاي و بينالمللي افتاده است؛ همين سه سال پيش، كجا بوديم و امروز در كجاي روابط بينالملل ايستادهايم.