اگر نمی توانیم برای بهبود شرایط این کودکان اقدامی کنیم حداقل با تلخی با آنها برخورد نکنیم. حداقل به این کودکان لبخند بزنیم...
مصطفی داننده - وقتی خورشید، تهران و دیگر شهرهای ایران را روشن می کند و برخی خانوادهها بچههای خود را آماده میکنند که به مدرسه بروند. بچههای خود را با ناز بیدار میکنند، برای آنها صبحانه آماده میکنند به تنشان لباس میکنند و آنها را با بوسه راهی مهدکودک و مدرسه میکنند برخی دیگر از بچهها هم همچنان خواب هستند و مادران منتظر بیدار شدن آنها. اما در این شهر هستند کودکانی که روز خود را کار آغاز میکنند و شبها را با کار به پایان میرسانند.
کوکانی که باید صبح خود را در مدرسه سر کنند در خیابان دستفروشی میکنند. هنگامی که بچهها پای سفره ناهار و شام در کنار مادر و برادر و خواهر خود نشستهاند این کودکان در سر چهارراهها دستفروشی میکنند.
بخاری مدرسهها و خانهها گرم است اما خیابان سرد است. هرچه هم بپوشی خیابان سرد است به ویژه وقتی باران بزند و یا برف بیاید. پسر و یا دختر دستفروش و بچههای کار که لباس زیادی بر تن ندارند حداکثر یک دستکش پاره یا یک کلاه ساده. آنها در خیابان سردشان میشود.
همه اینها را نوشتم که بگویم بیایید هوای بچههای کار را داشته باشیم. راه دوری نمیرود وقتی این بچه ها به شیشه خودرو میزنند که گلی، دست مال کاغذی یا آدامسی بفروشند زیاد سخت نگیرییم. شیشه را پایین بکشیم و به آنها لبخند بزنیم یا حداقل با این کودکان بدرفتاری نکنیم.
باور کنیم این بچهها گناهی ندارند. اینها کودک هستند و توانایی برای تغییر شرایط زیست خود ندارند.
این را بدانیم که شرایط زندگی این کودکان به گونهای است که مجبورند به جای مدرسه و مهدکودک در خیابان باشند؛ به جای اینکه بابا نان بیاورد آنها نان آور خانه شدهاند یا به آلتی در دست شبکه های تبهکار و سازمان یافته تبدیل شده اند.
اگر نمی توانیم برای بهبود شرایط این کودکان اقدامی کنیم حداقل با تلخی با آنها برخورد نکنیم. حداقل به این کودکان لبخند بزنیم. اگر شکلاتی یا خوراکی به همراه داریم به این کودکان بدهیم.
هوا سرد شده است، امروز بارانی است شاید فردا برفی باشد و کودکان کار در خیابان روزهای خود را سر میکنند بیاییم این سرما را برای آنها سردتر نکنیم.
درباره نحوه ارتباط و برخورد و تعامل با این کودکان و راه های حل مسئله کودکان کار، نظرات مختلفی وجود دارد. به عنوان مثال برخی می گویند به این کودکان، غذا می دهیم. برخی دیگر هم راه ها و اقدامات دیگری را پیشنهاد می کنند. هر چه باشد ولی میدانم که میشود با آنها مهربانانه برخورد کرد حتی اگر آنها تلخی کردند. به یاد داشته باشیم این کودکان یا سرپرست ندارند یا بدسرپرست هستند. آنها آموزش خانوادگی یا تحصیلی ندیده اند. آنها به دور از سایه خانواده و مدرسه، در خیابان ها بزرگ شده اند این کودکان به جای این که در میان همسالان خود رشد کنند و زندگی را بازی کنند در کف خیابان بزرگ شدهاند پس سعی کنیم آنها را درک کنیم. آنها کودک هستند. آنها نمی توانند شرایط خود را تغییر دهند.
بیایید از امروز باهم قرار بگذاریم اصلا چالشی راه بیندازیم. بیایید تمام شبکههای اجتماعی را پرکنیم از لبخند به کودکان کار. به کودکان کار لبخند بزنیم حتی اگر در عصبانیترین حالت قرار داشتیم. فرق او با بچههای ما فقط در یک کلمه است «کار».