امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
يك شاعر معتقد است: تبيين يا گزينش واژگان در ساختار ادبي يكي از ضعفهاي بزرگ شعر امروز است.
عبدالرحمن نيكسرشت اظهار كرد: نارسايیهاي مفهومي در شعر امروز موجب شده تا این گونه شعر مورد استقبال مخاطبان قرار نگیرد.
به گزارش شوشان به نقل از ایسنا، نيكسرشت ادامه داد: وقتي كتاب مشتري نداشته باشد و یا مخاطب را نتواند جذب كند براي صاحباش مانند همان دفتر حساب دكان ورشكسته است. در نتيجه شاعران ما به ويژه شاعران جوانی كه ميخواهند پا جاي پاي شاعران بزرگ بگذارند بايد متوجه باشند كه در گزينش واژگان براي ساختار ادبيشان دقت كنند كه چه واژهاي به کار میگیرند.
وي خاطرنشان كرد: يك وقت ما ميخواهيم مفهومی سياسي را در شعر نشان دهيم از واژهاي كه مناسب اين بيان نيست استفاده ميكنيم يا برای بیان عشق از واژهاي استفاده ميكنيم كه براي فضاي عشق مناسب نيست يا برای بیان اسطوره در شعر از واژگانی استفاده ميكنيم كه بيشتر واژگان زد و خورد است. در حالي كه اسطوره اصلا زد و خورد نيست. به عنوان مثال در اسطورههاي شاهنامه در عين حالی كه فردوسي از جنگ سخن ميگويد از مدارا با دشمن و آيين جوانمردي هم سخن ميگويد. بنابراین اسطورههايي كه در شرق هستند اسطورههايي چند وجهي و چند ساحتي هستند.
وي گفت: وقتي سپهري ميگوید "نارون سايهاش را به رايگان ميبخشيد". او نارون را نماد يك سايهگستر مستدام دانسته كه بدون چشم داشت سايهاش را ميبخشد و سپهري بخش ادبي را به اين گونه معرفي ميكند و واژه خوبي را انتخاب ميكند. همچنین به کارگیری واژگان در آثار شاملو خيلي زيبا و عالي است و ميتوان نمره قابل قبولي را به شاملو داد.
نیکسرشت اظهار كرد: من احساس ميكنم امروز شعر به جايي رسيده كه به دانشگاهی مستقل نياز دارد چراکه ما در جهان پست مدرن هستيم و فضاهاي ما هم پستمدرن است.
او گفت: من در يكي از شعرهايم ميگويم "حالا وقتي كه باران ميبارد براي سرودن تو من بيسواد ميشوم". اين جا سواد در شعر من منظور سياهي است. چرا من سواد را گزينش كردهام؟ چون سواد يعني اسود كه به معناي سياه است و در اين شعر يعني باران غل و غش مرا شسته و كدورتها را از بين برده و من به ياد تو ميافتم. این يك مفهوم مذهبي است و اسطوره مذهبي دارد اما شعری عاشقانه است چون در بيان عشق از اسطوره مذهب استفاده ميكند.
این شاعر بيان كرد: پس شاعر بايد كتابي ارايه دهد كه آن كتاب چيزي به ادبيات ما اضافه كند نه اين كه تكرار مسایل گذشته باشد. بعضي از كتابهايي كه ما ميبينيم تكرار يك تقليدند و گاهي تكرار يك كليشه ميشوند. البته گاهي بعضي از تكرارها را ميبينيم كه خوب هستند. به عنوان مثال ميگوييم كه اين كليشه شاملو بود يا كليشه خوبي از سپهري يا پروين اعتصامي است.
وي تاکید كرد: ما بايد استخراح واژگان، به كارگيري كلمات و گزينش واژگان را به سلامت، خوب و به صورت تخصصي انجام دهيم. همچنین تقاضا دارم يك دانشگاه مخصوص شعر سپيد و امروز تشکیل شود. البته نه ادبيات زیرا در ادبيات كسي چيزي ياد نميگيرد. شعر امروز خيلی تخصصي شده است. پس بايد بالندهتر از ادبيات كلاسيك شود تا بتواند همه را تغذیه کند.