امید حلالی
جناب دکتر حسن دادخواه استاد محترم و نادیده دانشگاه که قبلا نیز از ایشان مطالبی خوانده ام چندی قبل مطلبی نگاشته اند با نام «نفوذ و پیش فرض های مخالفان آن». ایشان پس از زمینه چینی و تبیین درباره نفوذ در میان موجودات طبیعت و افراد جامعه و جوامع جهانی به پیش فرض های مخالفت با نفوذ در مقیاس روابط بین الملل پرداخته اند.
پدیده و پروژه نفوذ که خود ایشان هم بر اساس استنادات ارایه کرده به طبیعی بودن آن وقوف دارند در واقع دنباله «جنگ نرم» است که پیش از این و پس از تذکرهای پیاپی خود را در قالب تغییر سبک زندگی بخش هایی از جامعه بخوبی نشان داده و پدیده ای نیست که نتوان برای آن ما به ازایی جست.
خوشبختانه یا شوربختانه سیر وقایع آن چنان سریع و قابل لمس است که تمام شواهد و موارد کاملا در دسترس هستند به طوری که در اکثر خانواده ها سبک زندگی نسل حاضر با نسل قرص و استخوان دار قبلی تفاوت معناداری یافته است و قابل انکار نیست. یعنی اگر قبلا و در فاصله زمانی دو دهه پیش افرادی یا جریان هایی تهاجم فرهنگی یا ناتوی فرهنگی یا سایر هشدارهای جامعه را حمل بر توطئه انگاری می کردند اما الان به رای العین می توان تغییرات را در سطح جامعه رصد کرد و اگر قدری دقیق تر شد می توان دریافت که این تغییرات نه بر اساس انتظامی طبیعی که در بیشتر اوقات جنبه ای مهندسی شده و با سیری تشدید یافته و فراتر از مجرا و ضریب اصلی هستند.
خوب است ایشان به عنوان یک استاد دانشگاه تامل کنند که در حوزه لباس و پوشاک و حجاب و عفاف و حیا در جامعه ظرف 3 دهه قبل به این سو چه تغییراتی با چه شدتی بوجود آمده است؟
وضعیت مسائل اخلاقی و رفتاری جامعه ما در بین جوانان چگونه است؟ نرخ و سن ازدواج مابین جوانان و علاقه آنان به تشکیل خانواده در چه مرحله ای ست؟
فرآیند تولید و مصرف گرایی یا تمایل به استفاده از فرآورده های غیر داخلی چطور است و خود ایشان به عنوان یک عنصر دانشگاهی یا نهاد مربوطه چه قدمی برای تقویت هنجارها و ارزش ها و مقابله با سیر فزاینده جنگ نرم و نفوذ برداشته اند؟
در علوم انسانی کشور ما چه موقعیتی دارد و متون دانشگاهی تا چه حد بروز هستند و در نهایت خروجی دانشگاه های ما باعث می شود که فارغ التحصیلان پایبند به منافع و منابع ملی باشند یا اینکه طبق ذوال این سال ها با نرخ خطرناک مهاجرت نخبگان و مرزها مواجهیم؟
پس جا دارد که از ایشان به عنوان یک مقام مسئول دانشگاهی پرسید که چگونه شراره های جنگ نرم و نفوذ را درک نکرده و دیگران را با استناد به باور به پدیده نفوذ متهم به گارد گرفتن در مقابل سایر جوامع و عدم بهره گیری از دانش بشری ساخته اند؟
آیا ایشان یا هر پژوهشگر منصف دیگری که اخبار و تحولات جوامع را هر چند به شکل مختصر نیز دنبال کند می تواند درباره تلاش هدفمند و مهندسی شده صاحبان ناتوی فرهنگی در جهت تغییر نظام معنایی و هویتی انسان ایرانی یا غیر غربی شک و تردید روا بدارد؟
«تأثیرگذاری در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر»، «تغییر باورهای مردم» و «تغییر محاسبات و مواضع مسئولان» سه جبهه ای هستند که هم اکنون کشور در آن درگیر بوده و نمونه های فراوانی برای آن قابل ارایه است و از کنار هم قرار دادن سخنرانی و اعلام مواضع بسیاری بزرگان و سردمداران کنونی نیز می توان به این تغییرات وسیع باوری دست یافت.
دوست نادیده عزیز! قدری به دور و بر خودمان و به کشورهای اطراف نظر کنیم. با تامل و تدبیر. نرخ تحولات در جوامع هدف بسیار فراتر از سیر طبیعی ست و حاکی از مهندسی دقیق و پیچیده ای در پس پرده دارد که انتظار است چهره های دانشگاهی و دلسوزان با درک شرایط کفه صیانت و اقتصاد مقاومتی و تشویق و تبیین به تولید و بهره وری را سنگین کنند نه آنکه با توطئه انگاری برآوردها خدای نکرده در قبح زدایی از این هشدارها و دام ها پیشقدم شوند.