شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۵۹۶۳۹
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۸
نويد قائدي

تهران پايتخت سياسي و اقتصادي ايران اين روزها با مشكلات عديده زيست محيطي،ترافيكي و جمعيتي مواجه است.كارشناسان اعتقاد دارند اين شهر ديگر گنجايش جمعيت بيشتري را ندارد و در صورت وقوع هر گونه حادثه غير مترقبه احتمال رخ دادن فاجعه هاي بزرگ انساني دور از ذهن نيست. اما براي رفع اين مصائب چه بايد كرد و چه چاره اي بايد انديشيد تا از اين تمركز در مركز كشور جلوگيري بعمل آورد.اين تمركززدايي و توزيع متوازن امكانات در كشور مي تواند موجب رشد و شكوفايي ديگر استان ها و مناطق كشور گردد.

اين روزها براي انجام تمامي امور بايد به مركز رفت،روزانه صدها پرواز داخلي و خارجي و سيستم هاي حمل و نقل زميني و ريلي به تهران وارد مي شوند تا بتوانند به امورات اداري و سياسي و اقتصادي برسند،حتي توزيع اجناس در بازار هم به گونه اي شده كه اول جنس به تهران وارد و بعد مابين استان ها توزيع مي گردد، متاسفانه همه چيز در قالب شعار خلاصه شده مگر نه اين تمركز در پايتخت ديگر توجيه ندارد و بايد براي آن چاره اي انديشيد.چگونه مي توان انتظار داشت اين تمركززدايي اتفاق افتد وقتي در اين كلانشهر همه روزه صدها برج بزرگ مسكوني و تجاري و اداري در حال بالا رفتن هستند. تعداد زيادي مركز آموزشي ، فرهنگي ، اداري و اقتصادي در اين شهر فعاليت دارند.

چرا بايد در تهران اين همه جاذبه باشد و اين جاذبه ها چگونه و با كدام برنامه ريزي شكل گرفته اند.اين روزها حتي به ارتفاعات و بيابان هاي حاشيه شهر هم رحم نمي كنند و با انواع لابي گري ها و اعمال نفوذ زمين ها را اشغال و تغيير كاربري مي دهند و به صورت مسكوني و تجاري در مي آورند.اگر روزگاري همه امكانات و نهادهاي دولتي در تهران متمركز بود به اين دليل بود كه جمعيت اين شهر در حد عرف و استاندارد بود .

جمعيت كل كشور زير 35 ميليون نفر بود.مردم ديگر نقاط كشور تمايل چنداني به مهاجرت به اين شهر را نداشتند و از زندگي در استان هاي خود راضي و خشنود بودند.متاسفانه بدليل سياست هاي غلط مسئولان در رشد و توسعه اين شهر و توليد انواع جاذبه هاي زندگي و معيشتي و اقتصادي و اداري مردم را تشويق و ترغيب به مهاجرت به اين كلانشهر نمودند.در دولت احمدي نژاد تصميم بر اين شد جهت تمركز زدايي و توزيع امكانات در كشور و مناطق ديگر تعدادي از وزارتخانه . نهادهاي دولتي متناسب با كاركرد و شرح وظيفه به ديگر استان هاي كشور منتقل شوند كه البته تصميم خوب و به جايي بود.اما از سوي مسولان و پرسنل اين وزارتخانه ها و سازمان ها سنگ اندازي هاي شد. وجود لابي هاي گسترده و فراوان باعث شد در اجراي اين تصميم تعلل ورزيده شود تا عمر دولت پايان يافت و اقدام عملي بعمل نيامد.

خوزستان سرزميني است كه حق دايه گي بر صنعت نفت و گاز كشور دارد.امروز منابع بزرگ نفت و گاز كشور و زيرمجموعه هاي تابعه در اين استان قرار دارند.اكثر تصميمات وزارت خانه در اين استان عملي مي شوند.اگر هم در استان خوزستان نباشند در استان هاي هم جوار و نزديك مانند ايلام، بوشهر و بندر عباس و... قرار دارند.اين وزارتخانه و شركت هاي تابعه آن داراي تعداد بسيار زيادي نيروي انساني و ساختمان هاي در حال اشغال در تهران مي باشند.

همه روزه رفت آمدهاي بسياري بين اين مراكز در تهران صورت مي گيرد و مسئولين اين وزارتخانه مجبورند جهت ارتباط و سركشي و تشكيل جلسات به استان خوزستان و استان هاي هم جوار سفر نمايند.براي نجات تهران از اين همه مصائب و همچنين رونق اقتصادي و اجتماعي منطقه خوزستان و ديگر استان هاي هم جوار همسايه حق مردم اين مناطق است كه تمامي مجموعه هاي وزارت نفت به منطقه جنوب غرب كشور انتقال يابند.اگر اين اين موضوع عملياتي شود مي تواند سال ها رنج و عقب ماندگي اقتصادي اين مناطق را ترميم نمايد.

مي تواند موجب توسعه و پيشرفت زير ساخت هايي نظير راه و فرودگاه و هتل هاي اقامتي و تهيه توليدات صنعتي و خدماتي از اين مناطق باشد.گردش مالي در اين مناطق بيشتر و سريعتر خواهد گرديد و به تناسب بايد بافت فيزيكي و معماري و خدماتي اين مناطق احياء و تغيير مي يابند.تا كنون نفت تنها هديه اي كه مردم جنوب خصوصاً خوزستان داده است تخريب هاي زيست محيطي و انواع آلودگي ها است كه ديگر فرصتي براي جبران آنان نمانده است .خطوط انتقال نفت و گاز سيم هاي خاردار تمامي تن و بدن شهرهاي استان را محصور كرده اند.ماشين هاي سبك و سنگين همه روزه معابر درون شهري و برون شهري استان را اشغال نموده اند.

اگر هم خدماتي ارائه شده است بيشتر خدمات اختصاصي به پرسنل اين مجموعه نفت بوده تا شهروندان منطقه خوزستان و جالب اين است كه در اين صنايع درصد نيروهاي غير بومي و مديران غير بومي بسيار بالا مي باشد و همين عامل يكي از دلايل نارضايتي مردم منطقه بوده و هست.امروزه تمامي كارشناسان زيست محيطي اعتقاد دارند كه نفت و مجموعه آن سال هاست در حق زيست بوم خوزستان جفا كرده اند و مردم منطقه را تحت فشار گذاشته اند . لذا اين يك مطالبه جدي از جانب شهروندان استان است كه بايد اين وزارتخانه به خوزستان انتقال يابد تا مردم منطقه بتوانند در جوار آن در رشد و توسعه شريك باشند.

البته در اجراي اين تصميم قطعا لابي هاي بزرگي در پايتخت تمام تلاش خود را خواهند كرد كه اين جابجايي انجام نگيرد و انواع توجيح ها را خواهند آورد و حتي تهديد به ترك خدمت خواهند كرد. اما اگر اين مجموعه انقلابي و عاشق وطن باشند قطعا خدمت در هر جاي ايران بايد براي آنان افتخار باشد نه اينكه سكونت در خوزستان را براي خود و خانواده را دون شان خود دانسته و ابراز دارند كه خوزستان امكاناتي براي زندگي ندارد كه اگر هم بگويند حق دارند چون قطعاً خوزستان امروز براي تهران نشين ها جذبه و امكاناتي نخواهد داشت.

برچسب ها: نويد قائدي
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار