امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان / دکتر علیرضا مخبر دزفولی
وارد سی و چهارمین بهار استقلال آزادی و جمهوری اسلامی شده ایم.
هیچ تحلیلگر آگاه و منصفی در بررسی دلائل پیروزی انقلاب اسلامی نمی تواند نقش سه عنصر فربه "دین، رهبری و مردم" را انکار کند.
دین به عنوان موتور محرکه و منبع انگیزه و رهبری به عنوان محور و هدایتگر و مردمی وفادار و مؤمن به عنوان به عرصه ی عمل آوردنده ی آرمان های الهی و منویات رهبری و محقق کننده ی آرزوی همه ی اولیاء و صلحاء تاریخ در برپائی حکومتی مبتنی بر اسلام ناب محمدی و آموزه های قرآنی در جهان.
در این 34 سال کماکان این عناصر، نقش محوری در تثبیت و استمرار انقلاب اسلامی و حتی صدور آن به جهان را برعهده داشته اند و به همین دلیل هم تیرهای حقد و کینه ی دشمنان متمرکز براین سه هدف بوده است. تضعیف مبانی دینی و ایجاد شبهه در محکمات دینی خصوصا در ذهن و دل جوانان و آینده سازان کشور،تخریب جایگاه حقوقی و شخصیت حقیقی رهبری وجداکردن مردم از نظام اسلامی با تحمیل فشارهای بین المللی و امید به تاثیر آن برمعیشت مردم و نارضایتی آنان از نظام اسلامی...
اگر چه نقش رهبری در همه ی این ادوار و گذر از تونل تاریک و طولانی توطئه ها بی نظیر و محسوس بوده است و اکنون سرگشتگی بسیاری از کشورهای مسلمان بعد از دست یافتن به پیروزی و استقلال نسبی به دلیل عدم و جود رهبری الهی و هوشمند و زمان شناس است که سحر دشمنان را باطل کند و راه درست را به مردم نشان دهد، ولی نباید از نظر دور داشت که در صورت عدم همراهی مردم تاثیر رهبری نیز اندک می شد و دست یافتن به آرزوهای او نیز امری محال .
نمونه های فراوانی در تاریخ معاصر و صدر اسلام در این خصوص وجود دارد.
تنهائی امام حسن ابن علی (ع) که رهبری معصوم و تمام عیار بود یکی از این نمونه ها در صدر اسلام است و انحراف جریان مشروطه توسط نظام سلطه ی جهانی و بر دار رفتن شیخ فضل الله نوری نمونه ی معاصر این ادعا است.
همراهی بی نظیر مردم شریف ایران با حضرت امام خمینی در جریان حدوث نهضت اسلامی و سپس در همه ی مراحل بعدی، و بعد از ارتحال حضرت امام نیز همراهی وفادارانه ی مردم عزتمند ایران با جانشین شایسته ی امام یعنی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای بدون هیچ تردیدی مهمترین نقش را در سرفرازی انقلاب اسلامی و عبور از گردنه های تند و پرخطر داشته است.
مروری بسیار کوتاه بر وقایع قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاید برجستگی این نقش را بیشتر نمایان کند:
1:در جریان تهدیدها و شکنجه ها و سرکوب وحشیانه ی انقلابیون، که حتی بعضی مراجع عظام را از همراهی امام خمینی در ادامه ی نهضت بازداشت و آنان دربرآورد توان مقابله ی امام با رژیم تا دندان مسلح پهلوی دچارتردید جدی شدند ، پایداری مردم ایران و اعتقادشان به درستی راه و تبعیتشان از امام خمینی معادلات جهانی را بهم ریخت و پیروزی انقلاب را به ارمغان آورد.
این که ملتی در زیر فشار سنگین خفقان ستمشاهی به رهبرخود، آن هم درتبعید وفادار بماند و برای اجرای اوامر او جانش را فدا کند، پدیده ای حداقل کم نظیر و شاید بی نظیر در تاریخ معاصر باشد.
2:صلابت مردم مسلمان ایران پشت سر امام و ایستادگی دربرابر امواج سهمگین تحریم و ترور و کودتا در سال های اول پس از پیروزی انقلاب، نمونه ای دیگر از رشادت سیاسی مردم ما است.
3: حماسه آفرینی بی سابقه و عزت آفرین مردم ما در جریان جنگ تحمیلی در برابر همه ی هیمنه ی استکبار جهانی که با نهایت توان خود، رژیم وحشی بعث عراق را حمایت می کردند و تحمل فشارهای خرد کننده ی ویرانی مسکن و مأوایشان در حمله های موشکی و شیمیائی به مناطق مسکونی و فقدان خانواده ها و عزیزانشان در این حملات، شهادت فرزندان عزیز ملت ایران در جبهه های نبرد که هنوز هم هر ازچندی تابوت های سبکشان فضای کشور ما را عطرآگین می کند، تحمل نبود مایحتاج عمومی و کمبودها و نارسائی ها و حمایت پشت جبهه از جنگ و... بخش کوچکی از عزم و اراده ی مستحکم ملت ایران در آن روزگار سخت و وفاداری و همراهی مردم با رهبری و مسئولین است.
4: بعد از جنگ نیز در دوران سازندگی که کشور از ویرانی بنیه های اقتصادی خود رنج می برد و بانک های ما تبدیل به قلک های توخالی شده بودند، صبر و تحمل مردم باشرافت ایران و جهاد سازندگی آنان، کشور را به جلو برد.
5: در دوران مدیریت پس از سازندگی نیز که در کنار خدماتی که کرد فضای فرهنگی سیاسی کشور مهیای کودتائی فرهنگی سیاسی شد، بازهم نقش مردم بصیر ایران نقشی شایسته و سزاوار تقدیر بود.
6: روی کار آمدن دولتی با شعارهای مقدس که به شدت شبیه شعارهای آغازین نهضت و اقبال مردم به مسئولین به همین دلیل ، بشارتی بود که آینده ای روشن و پرازامید را تداعی می کرد. خصوصا که با رشد قیمت نفت درآمدهای قابل توجهی نصیب ایران اسلامی شد که می توانست انقلابی اقتصادی و سرشار ازرفاه و پیشرفت را برای ملت ایران به ارمغان آورد و البته چنین نشد.
موج بلند تحریم ها و تهدیدها در کنار برخی مواضع نادرست در درون و بیرون و مچ گیری مسئولین از هم و تکروی ها و چنگ به صورت کشیدن ها شرایط دشواری را به کشور تحمیل کرد.
فشار تورم و گرانی در کنار بی بصیرتی بعضی خواص و اختلافات و لجبازی های بچه گانه برروی زخم مردم صبور ایران نمک پاشید و دل آنان را به درد آورد...
این همه نوشتم تا بگویم ، حتی این تحریم های به قول دشمنان ، فلج کننده نیز، ملت ایران را از رهبری و اسلام جدا نکرد و امروز حضور مردم آسمانی ایران یک بار دیگر آمریکا و اسرائیل را مأیوس و دل رهبری و دوستداران انقلاب اسلامی درجهان را شاد و انشاء الله مسئولین کم کار را خجل کرد !
غرض از این نوشته این بود که ملت ایران چه کاری باید برای سرافرازی این کشور می کرد که نکرد ؟!
و مسئولین چه حجتی پیش خدا برای کم کاری و مشغول شدن به دعواهای بی فرجام پیش چشم این مردم رشید، دارند؟!
این سطور را وقتی قلمی کردم که با دیدن تصاویر حضور حماسی مردم بزرگ ایران این ابیات شیرین مولانا برلبم بود که مخاطب امروز آن ، مسئولینی هستند که قدر این وفاداری ها و صبوری ها و لطف و سخای ملت ما را نمی دانند:
ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها؟
زآن سوی او چندان وفا، زین سوی تو چندین جفا
زآن سوی او چندان کَرَم، زین سو خلاف و بیش و کم
زآن سوی او چندان نِعَم، زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زآن سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه؟ تا جان تلخت خوش شود
چندین کشش از بهر چه؟ تا دررسی در اولیا
از بد پشیمان میشوی، الله گویان میشوی
آن دم تو را او میکُشد، تا وارهاند مر تو را
از جرم ترسان میشوی، وز چاره پرسان میشوی
آن لحظه ترساننده را با خود نمیبینی چرا؟
گر چشم تو بربست او، چون مهرهای در دست او
گاهی بغلطاند چنین، گاهی ببازد در هوا
گاهی نهد در طبع تو، سودای سیم و زر و زن
گاهی نهد در جان تو، نور خیال مصطفیٰ
این سو کشان سوی خوشان، وآن سو کشان با ناخوشان
یا بگذرد یا بشکند کِشتی در این گردابها
چندان دعا کن در نهان، چندان بنال اندر شبان
کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا
بانک شُعَیب و نالهاش، وآن اشک همچون ژالهاش
چون شد ز حد از آسمان، آمد سحرگاهش ندا
: «گر مجرمی، بخشیدمت؛ وز جرم آمرزیدمت
فردوس خواهی، دادمت؛ خامش رها کن این دعا»
رئیس شورای فرهنگی دانشگاه های خوزستان