عبدالحسن مقتدائي
به طور معمول و بر مبنای سیستمی خردمندانه محور؛ افراد با گذراندن مراحل مختلف و به صورت پلکانی و با رشدی تدریجی به سطوح مختلف مدیریتی در لایه های اقتصادی؛ اجتماعی؛ سیاسی و حتی نظامی دست می یابند.
گذراندن این مراحل مطلقاً ساده نيست زیرا فرد باید متحمل مرارت ها و زحمات بسیاری از جنبه های مختلف گشته و هزینه های بسیاری در این راستا بپردازد؛ به تعبیری در اغلب موارد ( به جز موارد استثنايي) " کسب تجربه " در سنگر مدیریت و به واسطهٔ فتح این سنگر؛ دستیابی به قدرت؛ بهایی گزاف به قیمت سال های متمادی از عمر فرد را دارد.
مرارت ها و مشقت ها می توانند انسان را تبدیل به کوه استقامت؛ تواضع و گذشت نموده و شرایط را به گونه ای مهندسی نمایند که دست يافتن او به قدرت و مناصب مدیریتی زمینه ساز تعمیم آرامش و امنیت روانی به مجموعهٔ تحت مديريت او شود زیرا شخصیت وی به واسطهٔ مشقت ها و هزینه هایی که متحمل شده است به گونه ای شکل یافته که خود را سپر تنش و استرس های احتمالی در حوزهٔ تحت نفوذ خود می نماید تا بدین ترتیب تا جای ممکن آرامش زیر مجموعه و سایر مرتبطین با او حفظ شود.
اما حالت مذکور تنها یک لبه از تیغ دو لبهٔ قدرت است! در واقع قدرت؛ آزمونی سخت تحت عنوان " عیار سنجی و ظرفیت سنجی" برای صاحبان مناصب و قدرت ها است! چه بسا مشقت ها و هزینه هایی که توانستند یک مدیر را به کوه استقامت و تواضع تبدیل نمایند مدیر دیگری را به کوه غرور، عقده و حقارت مبدل سازند!
گاهی اوقات دست یافتن به قدرت برای برخی از مدیران؛ فضایی مناسب در راستای عقده گشایی و جبران حقارت های درونی آنها فراهم میسازد.
صاحبان مناصب و قدرت ها همواره در مرز باریک بین غرور و تواضع سرگردانند و آنچه تعیین میکند آنها پای خود را از محدودهٔ کدام مرز بیرون ننهند؛ چیزی جز " اصالت"؛ "اعتقادات" و " تربیت" نیست!
ضمن سپاس و تشکر فراوان از مطلب بسیار ارزشمند جناب آقای مقتدایی استاندار پیشین لازم دانستم به عنوان یک شهروند خوزستان در اظهار نظری در خصوص مطلب ایشان و خطاب به شخص ایشان عرض نمایم که متاسفانه ایشان خود در برخوردهایشان در عرصه های گوناگون آن طور که باید و شاید حرمت افراد در سطوح متفاوت رو نگه نداشته و ما بعضا از ایشان برخوردهایی را دیده ایم که به هیچ وجه مراعات حرمت انسانها نشده است.