محمدسعید بهوندی
مطمئنا تاکنون مطالب زیادی را در خصوص اتفاقی بنام «ترس» دیده، شنیده و یا خوانده اید که؛ هر کدام از آنها به شما اثبات می کند که طبیعتا یک انسان سالم از جهت روحی، روانی و عقلی، به هنگامی که با اتفاقاتی که جان، مال، آبرو و شخصیت او را مورد حمله و هجمه قرار داده، مواجه می شود، می بایست بهترین واکنش که همانا دور شدن از منطقه ی خطر است را بدرستی و فراست انتخاب کرده و بقول معروف از مهلکه ی خطر بگریزد.
هیچکس عمل انسانی را که خود را با حیوانی وحشی، خطرناک و درنده مواجه ساخته و آگاهانه به مقابله با آن برخاسته، در حالیکه مفری در اختیار دارد را تحسین نخواهد کرد و یا نشستن عامدانه فردی را پای دیواری که هر لحظه بیم فروافتادنش می رود و یا مجادله ی از سر لجاجت و یکدنگی با فردی که درون او از ادب، آبرو و شخصیت تهی بوده و بیمی از بدنامی و هرزگی ندارد را نشانه ای از قدرت، صلابت و ایستادگی او نمی داند.
در خیلی از جاها و موقعیت ها، ترس نشانه ی آشکاری از درایت و تعقل است که فرد به دلیل سلامت و تعادل روحی و روانی، خود را از مقابله با آن اتفاقات ناخوشایند که امکان درآمدن سالم و مناسب از آن به هیچ وجه موجود نیست، برحذر داشته و از درافتادن در دام و گرفتاری و شاید عواقب وخیم آن پرهیز می نماید.
ترس یکی از شاخصه های مهم سلامت است، که فرد به دلیل وجود این حس معقول و منطقی در درون خود، به وقت و موقعیت مناسب به بهترین شکل ممکن از آن استفاده نموده و جلو ضرر و زیان مادی و معنوی را که در انتظار اوست می گیرد و سالم و بی نقص از آن خارج می شود.
ترس در حقیقت و در خیلی از جاها و اتفاقات، عاملی نجات دهنده محسوب می شود که انسان به کمک این عامل وسیله ی نجات خود را فراهم ساخته و در دام خطر گرفتار نمی شود. ترس از منظری دیگر، عاملی بازدارنده است که به انسان کمک می کند تا اتفاقات را به خوبی پیش بینی نموده تا قبل از درافتادن در آنها از نزدیک شدن به آنها خودداری نموده و کوچکترین خسارت و صدمه ای متوجه او نشود.
آنچه در مورد ترس گفته ایم، همه آن بخش از ماجرا بوده که ضمن در برداشتن تأیید و تحسین همگان، بواقع پسندیده و دارای نتایج و برکات شیرین و مفید می باشند و برای هر لحظه از حیات انسانی لازم و واجب می باشند. زیرا که محافظت کننده از تمامی دارایی هایی هستند که انسان برای ادامه ی حیاتی سالم و آبرومند و دارای ارزش و اعتبار هر لحظه بدانها نیازمند است.
همچنین مهم تر و مبارک تر از همه؛ ترس از ترک نمودن اوامر و نواهی الهی که به کرات در معارف الهی از قرآن کریم تا سیره ی معصومین علیهم السلام و علما و بزرگان دین بدان سفارش و تأکید فراوان گردیده و موجب خشنودی خداوند رحمان رحیم شده و دارای اجر و مزدی عظیم درآخرت و همچنین آثار و برکاتی شیرین و ارزشمند در دنیا می باشد.
همه ی آنهایی که گفته شده است، به آن جنبه از ترس اشاره دارد که نتایج ملموس، آشکار و مفیدی در پی داشته که همه ی انسان ها در زندگی خود برای یک حیات طیبه و باارزش بدان سخت محتاج بوده و باعث رشد و ترقی مادی و معنوی او می گردند.
اما جدای از آنچه در این مقدمه ی مطول آورده ایم، هم اکنون نوعی از ترس در جامعه ی ما وجود دارد که ریشه در فرهنگ عمومی ما، آنهم بصورت تاریخی دارد و آن؛ « ترس از پوزش خواهی است». اما چرا بر آن نیز نام «ترس» نهاده ایم؟ آیا این ترس، یک ترس واقعی و طبیعی است؟ آیا عقل و منطق آنرا می پذیرد؟ آیا نتایج و آثار مبارک و مفیدی بدنبال دارد؟ آیا موجب رشد و پیشرفت در حیات انسانی می شود؟ آیا ناگزیر از انجام آن بوده و عدم وجود آن باعث نقص، اشکال و ایرادی در زندگی ما می شود؟ و دهها پرسش دیگر پیرامون چرایی آن می توان مطرح نمود.
ترس می تواند دو وجه داشته باشد؛ یک وجه آن واقعی و طبیعی است. مانند همه ی آن نمونه ترس هایی که در مقدمه آورده و گفته ایم که؛ موجب رشد و بدست آوردن نتایج شیرین، مفید و مؤثر در زندگی همه ی انسان ها می گردند و اما وجه دیگر آن؛ ترس غیر واقعی و غیر طبیعی است، که نمونه ی بارز آن که دارای آثار و نتایج مخرب اجتماعی بوده و هست؛ «عدم پوزش خواهی است» که نه مورد تأیید عقل و منطق است و نه قابل اعتنا و پذیرش و نه دارای برکات و نتایج مفید برای حیات انسان ها، پس چرا علیرغم ناپسند و نکبت بار بودن آن، نزد اکثریت مردم جامعه ی ما وجود دارد و متأسفانه و بسیار هم متأسفانه نه تنها بهبودی در این خصوص حاصل نمی شود، کم و کمتر نیز نمی شود، بلکه با وجود چنین وضعیتی در جامعه، حتی در دراز مدت امیدی به بهبودی در این ماجرا وجود ندارد.
غصه و افسوس ما زمانی بیشتر و عمیق تر می شود که می بینیم و می خوانیم؛ هم از جانب آثار مکتوب نویسندگان، دانشمندان، شاعران، فیلسوفان، عارفان و آگاهان ما در طول تاریخ و همچنین مهمتر از آن دین و آیین ما که در مفهوم کلی معارف الهی اش می نامیم، بدان سفارش شده و نشانه ی بارز یک جامعه ی سالم و دارای فرهنگ، دانش و معرفت قلمداد گردیده است.
و حال پاسخ این پرسش که؛ چرا مردم ما نوعا از پوزش خواهی نسبت به حقی که از جانب آنان ضایع گردیده است، علیرغم تأیید عقل و منطق و همگان که در لفظ بیان می نمایند، گریزان بوده و از آن می هراسند چیست؟ مردم ما اکثرا گمان می کنند که با انجام پوزش خواهی نسبت به فرد، خانواده، صنف، گروه و... ارزش، اعتبار، شخصیت، ابهت، جایگاه و پایگاه اجتماعی، احترام، عزت و همه دارایی های مادی ومعنوی شان خدشه دار گردیده و دچار ضرر و زیان می شوند. از این رو هزینه ی پوزش خواهی در جامعه بالا رفته و نسبت به انجام آن ترس و هراس ایجاده شده و لذا شجاعت و جسارت لازم جهت عمل به آن را ندارند . در حالیکه همه بخوبی می دانیم که ترسی بی پایه و اساس بوده و صرفا تنها یک گمان شکل گرفته و بد، در فرهنگ عمومی و تاریخی ما بوده و می توان گفت نوعی «فرومایگی» است.
عدم پوزش خواهی در گوشه گوشه ی زندگی و اجتماع ما؛ خانه، محیط کار، اداره، محل کسب، خیابان، کوچه و معابر، مجالس شادی و ماتم، مکانهای عمومی، ایستگاه های قطار، مترو و اتوبوس، پارک ها، گردشگاه ها، میادین و ورزشگاه ها، مجامع عمومی و... به وفور وجود داشته و دارد. در حالیکه در جوامع پیشرفته و دارای فرهنگ های عمومی سطح بالا، مردم حلاوت و نتایج ملموس، فوری و مفید پوزش خواهی را هر لحظه می بینند ومی چشند و با یک پوزش خواهی ساده و سریع، هم مشکل را حل نموده، هم به آرامش رسیده و هم وقتشان تلف نمی گردد. برای آنها انجام یک پوزش خواهی نه تنها پرداخت هیچ هزینه ای را بدنبال ندارد، بلکه به مناسبات و روابط مردم رنگ و بویی زیبا و نشاط آور می بخشد و موجب انبساط خاطر و راحتی خیال می شود.
با تجربه ای که در مدت بیش از سه دهه در نظام تعلیم و تربیت کشورم کسب نموده ام، به این نتیجه رسیده ام که وجود این معضل و مشکل فرهنگی و اجتماعی، ریشه در آموزش و تربیت ما دارد و باید از خانه تا دانشگاه بطور مستمر و مطلوب بر آن تأکید شده و گویندگان و تأکید کنندگان خود قبل از گفتن در این خصوص عامل به آن باشند، تا کم کم و بصورت ریشه ای این نقص اساسی و تأثیرگذار در زندگی ما برطرف گردد.
همه باید بدانیم که ما در این ماجرا ادعا، تئوری، به به و چه چه بحمدالله! کم نداریم ولی بقول مولانا جلال الدین محمد؛« آنچه می یافت نشود آنم آرزوست » و آن « می یافت نشود » همان عمل است که آنهم دارویش آموزش و تربیتی است که می بایست بصورت شبانه روزی و مستمر دنبال شود.
معضل عدم پوزش خواهی از سوی اکثریت مردم از هر قشر، سن و جنس قیافه ای خشن و ناهنجار را از جامعه ی ما در اذهان خودی و بیگانه ترسیم نموده است و به این دلیل روابط و دوستی های ما را شدیدا تحت الشعاع خود قرار داده و موجبات ناراحتی، نگرانی، فشار، استرس، درگیری، نزاع، قهر، دشمنی و فاصله بین ما از غربیه تا آشنا و بستگان وحتی اعضای یک خانواده را فراهم آورده است و داروی شفابخش این گرفتاری و بهتر بگوییم بلای فرهنگی و اجتماعی را تنها می بایست مثل دیگر بلاهای اجتماعی جامعه همانطوریکه گفته ایم؛ در جدی گرفتن « تربیت و آموزش » آنهم بصورت مستمر و مطلوب، از خانه تا دانشگاه جستجو کرد وگرنه با فرمان، شیون و غوغا هرگز حل نگردیده و نخواهد گردید.