تریبون مستضعفین- عباس کوچک سبکبار "> نقدی بر فیلم «چه خوبه برگشتی» // بری دیگه بر نگردی
شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۲۲۰
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۵

تریبون مستضعفین- عباس کوچک سبکبار

داریوش مهرجویی سینماگری است که نمی‌توان وی را در سینمای ایران نادیده گرفت. آخرین اثر وی با عنوان «چه خوبه که برگشتی» در سی و یکمین جشنواره فیل فجر همه را غافلگیر کرد. اما این غافلگیری بدلیل فاجعه بار بودن آخرین شاهکار مهرجویی بود. این اثر که تحمل آن تا انتها واقعا سخت است، بیشتر شبیه به پیک‌نیکی طولانی با دیوانه‌هاست. دیوانه‌هایی با نقش آفرینی رضا عطاران و حامد بهداد در نقش های مهندس و دکتر، که دوستان قدیمی هستند و دکتر پس از سال‌ها به ایران برگشته است. رابطه دوستانه مهندس و دکتر با ورود یک زن (مهناز افشار) به یک رقابت عشقی تبدیل می‌شود که حاصلی جز دعوا‌های تام و جری وار آن‌ها ندارد. و در نهایت نیز با ازدواج وی با شخصی سوم دوباره اوضاع به حالت اول خود بر می‌گردد. داستان فیلم و انتخاب پیشوند‌های دکتر و مهندس بدون اشاره به نامی دیگر دیدگاه هجو آمیر وی به سیاست کشور را نشان می‌دهد. اما نه انتقادی دلسوزانه که انتقادی روشنفکرانه با مختصات آن مانند ابله فرض کردن مردم.

در ابتدای فیلم اثر از کمدین های بزرگ تاریخ سینما لورل و هاردی در حالی نمایش داده می‌شود که شخصیت‌ها در حال نگاه کردن و خندیدن به دعوای آن‌ها هستند، و طولی نمی‌کشد که خود آن‌ها هم مانند همان فیلم به جان هم می‌افتند. منصفانه بخواهیم بگوییم این فیلم اقتباسی ضعیف از انیمیشن قوی تام و جری است، با این تفاوت که این فیلم مخاطب را به سخره می‌گیرد و با زبان هنری به وی ناسزا می‌گوید. این فیلم طنزی مدهش است که در آن این دو نفر هر کار ممکنی را برای آسیب رساندن به طرف مقابل انجام ‌می‌دهند و مخاطب به این وحشی گری‌ها می‌خندد، ماجرای فیلم لورل و هاردی و تماشای آن توسط شخصیت‌های فیلم در حالی که خود به جان هم می‌افتند، ماجرای تماشای‌ فیلم مهرجویی توسط مخاطب است و در واقع مخاطب بدون آنکه بداند، به خود می‌خندد به خودی که به زعم مهرجویی مانند مهندس و دکتر و یا لورل و هاردی بر سر هیج و پوچ به جان هم می‌افتند. این دیدگاه در میان روشنفکران همیشه ناراضی پر سابقه است. سرگردان‌هایی که نه با چپ هستند نه راست، نه شاه را قبول دارند و نه انقلاب را نه بلوک شرق را می‌پذیرند نه بلوک غرب را.

تاکید مهرجویی بر این مفهوم آنقدر زیاد است که به خود زحمت زیادی برای ایجاد منطق در داستان و یا ریزه‌کاری‌ها نمی‌دهد. بشقاب پرنده به پرواز در می‌آید آنان که نمی‌دانند این حقه است اندکی تعجب می‌کنند و بعد هم بدون توجه به مهمانی خود ادامه می‌دهند. بازی‌ها هم در حد همان دعواهای موش و گربه‌ای باقی‌مانده است. جالب‌تر آنکه هنگامی که مهندس به شکم مصنوعی دکتر می‌زند صدای آن کاملا در فیلم واضح است و گویی برای کارگردان اصلا مهم نبوده است چه فیلی تحویل مخاطب داده می‌شود و تنها ارزش برای مهرجویی زدن حرفش و تمسخر مخاطبش است که به خوبی هم حاصل شده است.

هر چند سیمرغ های کور امسال بر بام فیلم‌های بدی نشستند اما خوشبختانه رسم معمول سیمرغ دادن به امثال مهرجویی‌ها شکسته شد.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار