شوشان/ سید نور موسوی
دکتری برنامه ریزی شهری
صبح روز پنجشنبه سی ام دیماه ساختمان پلاسکو دچار آتش سوزی شد و با وجود ساعت ها تلاش ماموران آتش نشانی،این ساختمان به شکل کامل تخریب شد و فرو ریخت. پرونده مجتمع تجاری پلاسکو به هزارها میلیارد تومان ضرر و زیان مالی و گرفتن جان بسیاری از هم وطنان همچنان باز است.
ابعاد این فاجعه بسیار بزرگ بود و تا کنون نتوانسته اند میزان آن را چه به لحاظ جانی و چه مالی تخمین بزنند،اما در بسیاری از شهرهای بزرگ از جمله کلانشهر اهواز ساختمان هایی با قدمت و البته در همان حد پلاسکو نا امن،کم نیستند! فاجعه پلاسکو در شرایطی رخ داد که به دلیل خلا های قانونی بین دستگاهی باعث رخداد فاجعه ای بزرگ در قلب تهران شد. قوانینی که حتی خود تنظیم کنندگانش،آنرا جدی نگرفتند و ماجرا به یک فاجعه ختم شد.
نبود مدیریت واحد شهری دلیلی بر فاجعه پلاسکو
آتش گرفتن و انهدام ساختمان پلاسکو در تهران که به قیمت جان باختن تعدادی از نیروهای فداکار آتش نشانی و شاید برخی شهروندان دیگر تمام شد،اگر گوش شنوایی باشد می تواند هشداری برای ساختمان های مشابه در ديگر شهرها،به خصوص کلانشهر اهواز باشد.
پیچیدگی قانون و عدم التزام به اخطاریه های ارائه شده توسط متولیان امر به کسبه های پلاسکو، گواهی بر ادعای نبود سیستم مدیریت یکپارچه شهری است. چرا که اگر شیوه های مدیریت واحد به مرحله اجرا می رسید شاید شاهد رخ داد فاجعه پلاسکو نبودیم. و قبل از تخریب، متولی واحدی جهت تشویق به بازسازی، بهسازی و ایمن سازی مجتمع نیم قرنی پلاسکو وجود داشت.
فرو ریختن ساختمان پلاسکو اگر چه از ابعاد مختلف قابل بررسی است اما باید پرسید که نقش رویه های غلط،بی توجهی های اجرایی ،ناکارآمدی مدیریتی در بروز این فاجعه چه بود؟! شاید پاسخ این سوال در یک جمله خلاصه شود،عدم مدیریت واحد شهری در کلانشهرها!
فاجعه پلاسکو موضوع مدیریت یکپارچه شهری را پر اهمیت و برجسته کرد و ضرورت اجرایی هر چه سریعتر این راهکار اساسی را دو چندان افزایش داد. در این نگارش، با تاسی گرفتن از فاجعه تاریخی پلاسکو به ضرورت و اهمیت مدیریت واحد شهری پرداخته شده است که در پی می آید.
مدیریت یکپارچه شهری، حلقه مفقوده هماهنگی بین دستگاهی شهری!
همانطور که اشاره شد،نبود مدیریت واحد و یکپارچه، خصوصا در شهرهای بزرگ از جمله شهرهای خوزستان،در اعمال عملکرد موفقیت آمیز مدیران شهری ،می تواند تاثیرگذار باشد که محلی از تردید ندارد! اما چگونگی برداشتن این مانع و حل اشکال و رفع ناهماهنگی های به وجود آمده به نحوی که قابلیت پذیرش و اجرایی داشته باشد،موضوع مهمی است که باید در نبود مدیریت یکپارچه شهری مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
برای مدیریت مناسب و منظم هر مجموعه ای نیاز به یک متولی است،متولی ای که با شناخت خوب و کافی از نقاط قوت و ضعف مجموعه خود بتواند راهکارهایی را برای برطرف شدن این نقیضه داشته و در نهایت عواقب مثبت و منفی کارهای خود را بپذیرد.
یکی از مواردی که در کشورمان مطرح می شود،تک متولی شدن شهرهای بزرگ یا اجرا شدن قانون یکپارچه شهری است که می توان گفت هیچگاه رعایت نشده است. بارها و بارها شاهد آن بودیم که یکی زمین را می کند و بعد آسفالت میکند و قبل از اینکه خشک شود،ارگان دیگری آسفالت همان منطقه را می کند تا کارهایش را پیش ببرد،که کم نیستند موارد اینچنینی در سطح شهرهای بزرگ!
دلیل اصلی بروز چنین مشکلاتی، به خاطر نبود مدیریت واحد و یکپارچه است. موضوع مدیریت یکپارچه شهری از مسائل مطرح در گفتگوی رسمی و غیر رسمی مدیران شهری است که عموما مدیران شهری،نبود آن را یک معضل اساسی در عدم دست یابی به برخی از موفقیت ها در اعمال مدیریت خود می دانند.
مدیران شهری در برخی مواقع در برابر انتقادات و اعتراضاتی که از جانب شهروندان در پی بروز مشکلات و نارسایی ها و کاستی های که از عدم دریافت امکانات عمرانی، رفاهی و خدماتی رخ می دهد،فقدان مدیریت واحد در اداره درست شهر و پیشرفت کارها را سر لوحه پاسخگویی خود قرار می دهند! در واقع باید تاکید شود،مدیریت یکپارچه شهری، نسخه گمشده هماهنگی بین دستگاهی در شهرها می باشد.
به همین لحاظ از عمده دلایلی که مکررا مدیران شهری،در ارتباط با عدم انجام به موقع و به تعویق افتادن پروژ ههای در حال اجرای شهری، در بخش عمرانی، خدماتی،محیط زیستی و.....اظهار می کنند و مورد استناد قرار می دهند،عدم دسترسی و نبود مدیریت واحد و یکپارچه شهری در شهرها خصوصا کلانشهر اهواز است.
همانطور که یک شهر موجودی زنده است و مانندهر موجود زنده دیگری هر روز با مسایل و نیازهای جدید رو به رو بوده،نیازمند مدیریت واحد و یکپارچه شهری برای بقا و توسعه و حیات شهر می باشد. اما متاسفانه مدیریت شهری به دلایل مختلف از جمله ضعف اساسی در درک درست آن از سوی مردم و مسولین با نابسامانی ها و ناهماهنگی های زیادی رو بروست.
مدیریت شهری در شهرهای بزرگ نه تنها هدف کلان مدیریت شهری که همانا تقویت فرآیند توسعه پایدار شهری نزدیک نشده، بلکه در بسیاری موارد حتی به اهداف خرد خود نظیر حفاظت فیزیکی و کالبدی شهر نیز ناکام مانده است.
در مدیریت یکپارچه شهری سازمان ها و نهادهای متفاوتی مسائل و نیازهای شهری را پوشش می دهند. ولی تفاوت در اینجاست که در مدیریت برنامه ریزی شهری با توجه به مقتضیات شرایط و نیازهای شهر،چشم انداز و اهداف خود را در راستای این اهداف تنظیم و اجرا می کنند.
بر همین اساس، مدیران شهری معتقدند به دلیل نبود اختیار و درن تیجه عدم امکان هماهنگی با سایر ادارات و سازمان هایی که در عملیاتی شدن پروژههای شهری به نوعی سهیم هستند، اقداماتشان با مشکلات و موانع اجرایی و چندگانه مواجه شده است.
ضرورت مدیریت یکپارچه شهرهای بزرگ
این موضوع که اگر قرار باشد هر سازمان با سبک خودش در شهرها کارها را انجام دهد،شهر با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد،امری بدیهی است. بر همین اساس که می توان گفت،مدیریت یکپارچه شهری به خصوص در کلانشهر اهواز یکی از نیازهای مهم برای پیشبرد اهداف در راستای تامین رفاه اجتماعی، حفظ امنیت و ایمنی ست که باید به آن بسیار توجه داشت.
مدیریت یکپارچه شهری ضمن برطرف کردن این مشکل شرایط پاسخگویی بهتر و بیشتر مسولان در برابر مردم را محقق کرده و باعث می شود اهداف مورد نظر شهر به سرعت و با کمترین هدر رفت هزینه و زمان محقق شود.
براساس این گزارش،با وجود اینکه شهرها با مشکل نبود مدیریت واحد برای پیشبرد اهداف توسعه شهری و ارائه خدمات مطلوب به مردم دست به گریبان هستند،بر ضرورت و به کارگیری مدیریت واحد شهری در دستور کار،تاکید می شود و دستگاههای ذیصلاح سیاست گذار و مقنن به بررسی و حل موضوع توجه جدی معمول داشته و نسبت به تعیین تکلیف آن به نحو مقتضی بپردازند.
هر چند که هم اکنون سوال اساسی در این زمینه مطرح است که آیا تا زمانی که این نقیضه (از منظر مدیران شهری) رفع نشده است،آیا هیچ راه حل مناسب دیگری هم برای مدیران شهری وجود ندارد که با تملک به آن، روند امور را از مشکلاتی که اظهار می دارند که وجود دارد،رها کرده و تسهیل کنند و انجام برنامه های خدماتی خود به مردم و شهروندان را تسریع نمایند؟
نتیجه:
برخی از کارشناسان،فلسفه مدیریت واحد شهری را فقط برطرف شدن ناهماهنگی ها،تداخل در وظایف سازمان های خدمات رسان، تعداد مراکز تصمیم گیری در روستاها و شهرها و در نتیجه ایجاد نارضایتی در مردم،ضایع شدن بیت المال و ایجاد مشکلاتی چون ترافیک بویژه در کلانشهرها می دانند.
این در حالی است،برخی دیگر از کارشناسان نظر دیگری دارند و معتقدند در طرح مدیریت واحد شهری،تصمیم گیری و اجرای 23 وظیفه به شهرداری و شوراها منتقل و تفویض اختیار می شود. کل این مسولیت ها و وظایف به همراه بودجه های آن در اختیار این دو نهاد قرار می گیرد.
چرا که دولت نمی تواند به تمام امور شهری و روستایی رسیدگی کند و در نتیجه هزینه بالا و بهره وری پایینی برای مردم و دولت دارد.
این در حالی ست که مدیریت یکپارچه شهری شامل بخش های مختلف و متنوعی مانند مدیریت حمل و نقل و ترافیک، محیط زیست و زندگی،بازسازی و بافت فرسوده شهری،مدیریت فرهنگی شهر، مدیریت آب و فاضلاب و ده ها موضوع دیگر در شهر است.
امید می رود،با قانونمند شدن مدیریت یکپارچه شهری، شاهد یک متولی در شهرها بوده و برای گلایه و یا خسته نباشید بدانیم دقیقا به کجا باید زنگ بزنیم و متولی آن کجاست!