شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۵۱۷۵
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۶
شوشان/  نويد قائدي

اعضای يک منطقه و شهر اگر احساس کنند که در دست‏يابی به حقوق شهروندي - اجتماعي و خدماتي خود موقعيتي برابر با يکديگر دارند بلاشك در هويت منطقه اي و ملي بحران کمتری خواهند داشت به طور مثال كسي نگران اين نيست كه چه كسي سكان هدايت شهر اهواز را بعهده گرفته است و مهم اين خواهد بود كه هر كس از هر قومي كه باشد بتوانند نيازهاي شهروندان را به بهترين وجه پاسخ دهد؛ اما اگر اقوامی نتوانند خود را با فرايند ملت‏ سازی، ادبيات ملی، زبان رسمی ، تعليمات عمومی و مذهب رسمی شهر، منطقه و كشور هماهنگ سازند به حد شهروند درجه دوم سقوط مي نمايند و ممكن است بدليل تارهاي تنيده شده بر فكر و جغرافياي خود از حقوق معمول هم محروم می‏شوند و به حاشيه رانده شوند.

بعد از آن ممكن است احساس محروميت و محدوديت بيشتري نمايند.اين شرايط رفتاري و اجتماعي موجب تقويت هويت‏های مادون ملی (مانند قوميت، نژاد، محله‏گرايی و...) می‏شود و شايد هم محرکی باشد برای دست زدن به اعمال و رفتارهاي منفعل و شايد خشونت بار و ... ، به خصوص در کشورها و مناطق و استان هايي كه تفاوت و تنوع هاي قومی زيادي دارند اين مشکلات مي توانند بيشتر مطرح باشند.

برای مثال آنچه امروز اقوام ايرانی می‏ناميم، قاعدتاً ايرانی هستند و تعريفی که از خود ارائه می‏دهند هم ايرانی است، يعنی هويت ملی‏شان ايرانی است و هويت اجتماعی‏شان بختياري، عرب،بلوچ، ترکمن، كرد، کرمانی و ديگر بخش هاي كوچك تر كه در نواحي و استان ها و حتي درون شهرها شكل مي گيرند. شهرهاي مبتني بر نظام طايفه اي اگر چه وارد مرحله شهرنشينی شده اند اما بسياری عناصر سنتی مثل طايفه گری در اين شهرها نقش اصلي را داشته و همين تفكر معمولاً همراه مهاجران وارد شهر شده و در اين شهرها وجود دارد.جمعيت مردم اين شهرها را قوميت هاي مختلف تشکيل می دهند که به زبان هاي متنوعي تکلم می کنند.سازمان اجتماعی عشاير اين شهرها که به ترتيب : ايل، طايفه، عشيره، تيره، اولاد، هوز و مال،روستا است.

مشارکت های اجتماعي خصوصا در انتخابات شهروندان اينگونه شهرها معمولاً صوری و نمايشي است بوده ولي در جهت نشان دادن هويت های طايفه ای قدم بر مي دارند، اين خاص گرايی های طايفه ای مانعی می شوند برای اينکه افراد در حوزه های عام نيز دلبستگی های خويشاوندی شان را تجديد و تقويت کنند، لذا احتمالاً هويت های ملی و منطقه اي و شهري و شهروندي در مقابل هويت های نخستين مثل طايفه و عشيره کمرنگ می شوند.

 انسان شناسی هاي اجتماعي فارغ از بينش خويشاوندی، تجزيه و تحليل خود را بر اساس بررسي هاي ميدانی پايه ريزی مي نمايند. در اين گونه شهرها وقتي كه از امر سياسي و اجتماعي صحبت می شود به اهميت خويشاوندی به عنوان منبع و عامل توليد قدرت و در مراحل بعدی به توزيع قدرت پی می بريم، معمولاً شهروندان در فضای اينگونه شهرها مفاهيم " خود و ديگری" را در قالب تيره ها، طايفه ها و عشيره هايشان تعريف و با آن زندگی می کنند.در مطالعه عناصر فرهنگ قومي در ارتباط با اوامر اجتماعي و سياسي مي توان ابراز داشت كه فرهنگ طايفه اي و عشيره اي حاكي از اين واقعيت است كه خويشاوندگرايي و احساس تعلق به ايل و طايفه از اهميت فوق العاده اي برخوردار است كه ريشة اين موضوع به تجربه هاي  طايفه و عشيره در مورد چگونگي حفظ امنيت و ادامه حيات آنها و دست يابي به عوامل قدرت و تصميم گيري براي مقاصد مختلف بر مي گردد . در اين مجموعه فرد به تنهايي قابل تصور نيست بلكه فرد همان طايفه و عشيره تلقي مي گردد.

در  اين فرهنگ ارزيابي فرد منوط به موقعيت طايفه و عشيره اوست و نقش هايي كه به وي  واگذار مي شود و منحصراً به وي تعلق نمي گيرد بلكه كل طايفه و عشيره را نيز شامل مي شود. لذا وقتي عضوي از يك چنين نظامي ارتقاء اجتماعي مي يابد ، در حقيقت كل طايفه و عشيره او ارتقاء پيدا مي كنند . از طرفي فرد در زمان ارتقاء اجتماعي مي كوشد تا دست ساير اعضاي قوم خويش را بگيرد تا آنها نيز از مزاياي اجتماعي متنوع برخوردار نمايد.متاسفانه اين خصلت در حوزة سياست و اقتصاد ايران همچنان ادامه يافته است و اين موضوعات در مناطقي پررنگ تر و در مناطقي كمرنگ تر است.

استان خوزستان در ميان استان هاي كشور جز معدود مناطقي است كه تنوع قوميتي بالايي دارد و سرريز اين قوميت ها در شهر اهواز بعنوان مركز استان خوزستان و حتي مركزيت چند استان مجاور بدليل گستردگي اقوام متبلور شده است لذا ساختار اين تنوع قوميتي و نقش اقوام طي دوران گذشته تا كنون دستخوش تغييرات شگرفي شده است كه بررسي آن خود مقوله بزرگ ديگري است كه بايد به طور جداگانه به آن پرداخت.

در نهايت بايد گفت در اين بررسي تلاش شد به طور اجمالي ابعاد مشي و منش اجتماعي مردم شهرهايي مانند اهواز كه معمولا تنوع قوميت بالايي را دارند را دارند مورد بررسي و تحليل قرار گيرد. از آنجا که  افراد اين جوامع در چارچوب فرهنگ اجتماعي همان جامعه شکل می گيرند لذا با شناخت فرهنگ اجتماعي آنها تا حدودي می توان واکنش ها و عکس العمل های اين افراد را پيش بينی کرد. مشخص گرديد مؤلفه هايي همچون خويشاوندگرايی هاي شديد بدون عقلانيت ، خشونت گرايی هاي گاه و بيگاه و ديگر ملزومات نظام هاي قومي و قبيله اي ، گاهاً به شکل گيری فرهنگ اجتماعي و تصميم گيري هاي خاص در اين شهرها مي انجامد و  همين عوامل هستند كه موانع جدی و مهم بر سر راه توسعه هاي همه جانبه و پايدار در اينگونه شهر ها محسوب می شوند. اتفاقاً در همين فرهنگ اجتماعي است كه رقابت های طايفه ای  و عشيره اي بيشترين تأثير را بر رفتارهای انتخاباتي و حتي  بعد از انتخابات مي گذارند بطوريكه در زمان انتخابات با انواع شيوه هاي معقول و غير معقول و گفتمان هاي ناسيوناليستي سعي در پيروزي بر دگر اقوام دارند و بعد از انتخابات قطعاً منتخبين سعي در افزايش منافع قوم خود بعمل خواهند آورد(بدليل وامدار بودن در انتخابات و لزوم تحقق وعده هاي داده شده به قوم و عشيره خود) كه بنظر بنده اين حركت هاي بعد از انتخابات اثرات  بسيار منفي و مخربتري بر روندهاي رشد و تعالي جامعه خواهند داشت و خود مي توانند به شدت يافتن رقابت هاي قومي دامن بزنند، البته نياز است كه تحليل و بررسي هاي دقيق تر اجتماعي صورت گيرد و بايد در نوشتارهاي ديگري به تفضيل به آن پرداخت.

در اكثر شهرهاي استان خوزستان خصوصا  اهواز  بايد بافت هاي غالب شهروندان را طايفه اي و قومي در نظر گرفت که اين عناصر در فضای مدرن و باز جهان امروز و كشورمان هنوز به جد وجود دارند. در چنين فضايي فرديت افراد در هاله ای از ابهام بوده و سنت ها و رسومات جهت دهنده رفتارهاي اجتماعي هستند و متاسفانه بسياري از نتايج انتخابات و تصميم گيری ها در چارچوب چنين ساختارهايي، تعيين مي گردد. طي بررسي هاي انجام شده مشخص گرديده كه وجود ساختارهای سنتی مستحکم فعلي در مقابل ساختار های جديد و مدرن مقاومت می کنند و اين ساختارهای سنتی معمولاً بازيگران اصلی فضاهای اجتماعي اينگونه شهرها هستند و از طرفی تعلقات طايفه ای و قومي آن طور كه تصور مي گردد در حال کمرنگ شدن نيستند و حتي در نسل هاي جديد نيز در حال باز توليد است(البته اين بازتوليد مانند نظام قبيله اي و عشيره اي مانند گذشته نيست و فرم آن تغيير كرده و در قالب انجمن هاي فلان منطقه و عشيره در شهر رويش داشته اند و داراي اساسنامه و مشي و منش مشخص شده اند البته در حوزه هاي اجتماعي و تصميم گيري و انتخابات معمولا بصورت غير علني كارها انجام مي شود) که اين روند مي تواند مانعي در مقابل توسعه اجتماعي شهرها و استان و حتي كشور باشد.اگر فعاليت اين انجمن هاي بيشتر جنبه اجتماعي محض داشت خوب و حتي نقطه قوت بود اما از جايي كه گاهاً به موضوعات قومي و عشيره اي دامن مي زنند مي توانند مضر باشند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار