نامه ای سرگشاده به کارگزارانِ اهوازی

شوشان - آریا پورفریاد شهرویی

1)

به نامِ دادارِ دلدار

درود بر همه ی شما پاسداران فرهنگ

«برق نیست و چرا باشد و پی سوزها را به جستجوایم »

امروز هم ، به چشمِ مهرِ کارگزاران برق، زِ کم کاری و پُرندیدنِ مردم برق نیست و گوربابای مردم، مژده ی این کم کاری است.

برق که به چَم می شود درخشش و واژه ای پارسی است شده دردوارگی و این شدن را،به هیچ سو درمانی نیست،و بر گویم به خروش، این همه زِ مردم چَپه چَپه پول می گیرند ، چون برق پولی است و چندین برابر گرفتن درست ولی پشتیبانی زِ این کارامدی نادرست، چون شایسته سالاری نیست و این گونه بوده تا کنون و گرنه چه خیزآبی و تندبادی جا کَن کرده درختِ این کار را که این سان بی برقی زندگی سوز است، به برِ مردم ، چرا نمی گوییم شایسته ی خویشکاری نیستیم و سزد در پیشگاه تاریخ که برگویید شایسته نیستیم .

کاش نبود برق و این زندگی ی پر شید، وابسته به این آفرینش اندیشه (برق) بی ره ،تا مردم به مردمِ (مردمک)  خویش‌،دشواری می دادند و می دیدند و مگر پیرِ توس و پورسینا و سعدی برق داشتند که آن سروری ها را داشتند .

در این چند روز گذشته، چند جوانِ برومند ز جویای نام و سرسپردگی و مجال یاب ،مجالِ ما را تنگ کرده به تیربارِ پیامک ها،که کمک رسانید برای برگزیدگی های هم اندیشی (شورا) و این چنین دویدن زِ ندیدن مردم است و خود را دیدن و هنگامی که گفتم به آنها ،ره مردم ره فرهنگ است گر در پی خویشکاری درفش بردار هستید، بی اندیشه و پرت وار چیزهایی گفتند که به هیچ کجا خوانده نمی شود .

زندگی امروز وابسته است به برق و برق شده دلدردی جان سوز و این شوند را گره ای است بی دست در گشودن ،تا ما زِ میان فرزندان خود شایسته ها را برگزینیم تا کارآمد باشند .

امید وارم، این کارگزارانِ بی درد، درد مردم اهواز را بنگرند و کاری کنند ،و برای این مرهم سال هاست دارند زِ خون سیه (نفت) گرفته، تا نی شکر (پادشه گیاهان) همه دربست به جیب نادرست آنها شناور است .

[دنیا] مِنه کول تون کاری بکنید

2)

این آمدن وزیر نیرو درد را چندین برابر کرد .

نخست آنکه ایشان زِ ره خویشکاری (وظیفه) آمدند و گفتاری داشتند من برای این پیش آمد آمدم که گویی خویشکاری ندارد و بر سر ما سپر می آویزد .

دوم آنکه می گوید ما پول گرفتیم برای درست کردن دستگاه ها و... و انگار زِ جیبِ [...] شان گرفتند. مگر نه اینکه پول نفت و نی شکر و گندم و... را یک سده است می ریزند به دهان استان های دگر که آرزومندم زهر شود به کام کسانی که برای مردم نیستند .

گر پول یک دقیقه نفت را فقط یک دقیقه برای خوزستانِ پر درد کنار گذاشته شود ما این دردسر را نداریم .

و نمی دانم صدا و سیمای خوزستان را کجای دلم قرار دهم که [...].

چرا در جنگ ایران با جهان (عراق) برق دو شهر باهم به ایستایی نرسید مگر نه جنگ ویرانگری است .

چرا خودرا گول می زنیم و زِ شایسته سالاری نمی گوییم و نمی گوییم کارگزاران ز فرنشین تا ...زِ ره دانشوری (تخصص) کاری به دست نمی گیرند .

هنگامی که یک مدیر روابط عمومی یک کارخانه بود شد مدیر شورای شهر و ... ز کدام مدیر سخن بگوییم زِ ره دانشوری نه وابستگی به گروهی فرنشین است ؟

هیچ مهندسی کار دکتر را انجام نمی دهد هر کس بر دانشوری و آگاهی خود باید کاری را بگیرد ....