با دست خالی اما با دلی بزرگ پا به آسیا گذاشت؛ استقلال خوزستان ثابت کرد که داشتن غیرت از داشتن پول مهمتر است و نباید دلخوش وعدهها ماند.
این جا خوزستان است؛ دیار فوتبال و همان سرزمین زرخیزی که مردمش مثلا روی نفت زندگی میکنند و نفت زیر پایشان همانند رود، جاریست. اما جالب است، تیمی از این دیار به نام استقلال خوزستان؛ داستان دردناکی دارد. گوشی میخواهد که به پای درددل آن بنشیند و مسوولانی که برای یک بار هم که شده دیگر شعار ندهند و بدانند مردم و این تیم دیگر از شعارها و وعده های شیک و دلنشین آن ها خستهاند. البته این هنری والاست که برخیها این چنین خوب وعده میدهند و سادگی افرادی که این چنین خوب، باور میکنند.
با سختی، بلیت رفتن به آسیا برای شان فراهم شد؛ تا پیش از سفر به عمان اما و اگرهای بسیاری بود، یک روز می گفتند پول می رسد و می رویم، یک روز می گفتند پول نمی رسد و نمی رویم. آخر هم پول نرسید ولی رفتند، آن هم با غیرت و تعصب خودشان.
جالبتر این که هیچ کسی از وزارت ورزش و جوانان گرفته تا رییس فدراسیون و مسوولان گروه ملی، بانک ملی و مسوولان ارشد خوزستان، خود را مسوول حال این روزهای استقلال خوزستان نمیداند. توپ را به زمین یکدیگر میاندازند و کسی هم برای یک بار نمیگوید آفساید! بایستید، خسته شدیم! حداقل به خطایی که منجر شدهاند هم اعتراف نمیکنند. آنها حتی عذرخواهی هم نمیکنند و حاضر نیستند بگویند ما در حق استقلال خوزستان کوتاهی کردیم.
وقتی می خواستند کارون را نیمه جان کنند، وقتی خاک بر سر شدیم، وقتی آب و برق هم رفت؛ خوزستانی ها مقاومت کردند، مثل هشت سال دفاع مقدس اما دیگر نباید فوتبال، تنها دلخشوی این مردم را هم از آن ها دریغ کنند، آن هم فوتبالی که از آن و حق مسلم ماست؛ مگر کسی دهداری، مظلومی ها، کمائی و... را فراموش میکند؟
اما قصه پردرد استقلال خوزستان جایی جالب می شود که وقتی پورموسوی، رهبر موفق این روزهای استقلال خوزستان در نشست خبری پیش از بازی با الفتح در عمان میگوید "از این که مردم خوزستان در این چند روزه شرایط خوبی ندارند و آن جا گرد و خاک است، ناراحتیم"، به مذاق برخیها خوش نمی آید و می گویند چرا در خاک بیگانه از گرد و خاک می گویی و بهانه دست حریف می دهی؟! اما همین ها یادشان رفت که پیش از رفتن به عمان باید از استقلال خوزستان نه، استقلال ایران حمایت می کردند تا در بوق و کرنا نپیچد که استقلال ایران تنها و بی کس پا به آسیا گذاشت؛ لطفا واقعیت ها را ببینید و از واقعیت ها بگویید.
و اما آقای تاج، مرسی از شما! ممنونیم که وقتی تیم استقلال خوزستان بدون پول و به سختی به عمان رفت تا از فوتبال ایران دفاع کند، آن موقع یادتان آمد که باید برای پیگیری مشکلات این تیم، دستور ویژه صادر کنید. خوزستان و فوتبالش کم به این کشور خدمت نکرد که اکنون پس از مرگ سهراب به یاد آنها افتادهاید.
این روزها که خاک، جایجای خوزستان را احاطه کرده است و مجالی برای نفس کشیدن نیست، استقلال ایران، الفتح را به زانو درآورد، شادمان کرد و از ته دل خندیدیم و گویی که یادمان رفت خاک آزادانه در ریههایمان میچرخد. همه پس از 90 دقیقه تماشای فوتبال، نفس راحتی کشیدیم و بار دیگر به خوزستانی بودنمان افتخار کردیم و گفتیم خوشا به غیرت بازیکنان استقلال که با دلشان برای مردم خوزستان و ایران بازی کردند و یادشان رفت که با جیب خالی به عمان سفر کردند.
البته اگر استقلالیها نمیبردند، بازنده سرافراز این میدان بودند، زیرا مگر مثل سایر تیم ها با امکانات و پول آن چنانی اعزام شدند که کسی انتظار آن چنانی از آن ها داشته باشد؟ نه و اگر در آسیا به همین سه امتیاز هم بسنده کنند، بازهم یک قهرمان هستند.
یادداشت: پریسا زنگنهمنش