شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۵۹۸۶
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۲
فاضل خمیسی 

هر چند در باره فلسفه و اهمیت آن و حاکمان فیلسوف یا فیلسوفان حاکم زیاد شنیده ایم ، ولیکن عصر کنونی که پسا دانایی نامیده میشود ، هنوز این اقبال را مدیون فلسفه است ،فلسفه ای که چرایی را جستجو میکند و از مرز خودخواهیها عبور میکند ، فلسفه ای که بدنبال علت یابی است و تا انجا اثر گذار است که حتی برای روان پریشی تجویز میشود و علمی بنام  "فلسفه درمانی" ، امروز پدیده غریبی نیست،

غرض اینکه ؛ نگاه فلسفی است که میگوید مدیریت باید عالمانه ، دلسوزانه ،مدبرانه و فردا نگر باید باشد ؛و کسی که فاقد این مواصیف بوده و اداره اموری را بدست بگیرد ؛نه تنها شایسته نیست ،بلکه بدلیل فقدان شروط احراز ریاست ؛ فاقد مشروعیت است ؛ در این راستا بحث فقدان هر یک از شروط پیشگفت است ، و لازم نیست که یک فرد از همه آنها خالی باشد. 

در استان ما خوزستان عزیز  این ناکارمدی فیلسوفانه مدیران، روز به روز خود را آشکارتر می سازد ؛ البته در یک زمان و قبل از انقلاب و دوران سیاه ستم شاهی هر چند دارای ژست تخصص گونه بوده ؛اما سایر زمینه های عالمانه و متعهدانه و آینده نگر درآن بسیار ضعیف بود ؛ زمانی که آبادی خوزستان مرهون نفت کرده و بدنبال ایجاد توسعه پایدار درتمام کشور نبوده و در آن دوره  که زیر ساخت توسعه را نه فرهنگ بلکه ثروت تعریف کردند ، و راه امنیت ثروت را تغییر بافت جمعیت و بر هم زدگی جریان فرهنگی جامعه را دنبال نمودند ؛غافل از این موضوع شدند که راه مبارزه با نماد و فرهنگ و مفاهیمی که به انسان مربوط میشود ، امنیتی و سیاسگزاری یک مشت ساواکی بیسواد و یا کینه ورزانی که وهم تاریخی داشتند ، نبوده بلکه امنیت پایدار از مسیر تدبیر و رضایتمندی مردم میگذرد.

مشکلات زیست محیطی که اکنون از مرز بحران گذشته اند نیاز به نه تنها عزم ملی بلکه به بازنگری کلی در رابطه با امور کشور دارند . طبعا در یک سیستم همه اجزا به هم مربوطند و یقین بدانید که در جایی که سیاست محیط زیستی آن مخدوش است در زمینه های صنعت و کشاورزی و حتی نحوه آموزش و پرورش آن بمعنای عام ،وضعیت بهتری ندارند.

وقتی بدلیل اکتشافات نفتی و صنایع دیگر باعث می شویم ،بومیان یک منطقه را از موطن خود خارج کنیم و دست به تغییرات جمعیتی بزنیم در واقع ما به محیط زیست دستبرد زده ایم و مکمل این محیط که همانا مردمان بومی آن بوده اند ،خود از اصلی ترین حافظان آن محسوب میشدند ، بومیانی که نام تک تک علف های خودرو و آنچه در تالاب وجود دارد میدانند و با آنها زندگی مسالمت آمیز داشته اند ، در واقع ما با مهاجرت این بومیان از سر زمینهای آنان مثل اینکه، بین مادر و فرزند خو گرفته به هم انشقاق ایجاد کرده ایم ،که برای هر دو زندگی نکبت باری قابل پیش بینی است.

بسیار مشتاقم ؛ بدانم در اتاق فکرهایی که باعث میشود برای استانم اینگونه داروهای سم گونه و غیر شفابخش تجویز میشود ،بر پایه کدام استدلال علمی و فلسفی است؛ این تصمیم سازان چه کسانی و با چه نیت و با چه تخصص هایی هستند ؛که اینگونه ما را خاک بر سر کردند ،و حالا هیچکدامشان پاسخگو نیست.

به چه دلیل سدهایی احداث کردند که بعضی از آنها زیر ده درصد ظرفیت خود آبگیری شده و یا سازه ای مثل سد گتوند ساختند ،که مایه شرم جامعه مهندسان سدسازی و لکه ننگی برای آنهاست.

شاید به خیلی دلایل ، کشاندن بسیاری از افرادی که باعث تغییرات زیست محیطی و دسته بندی کردن مردم  براساس تصمیم ها و نگرشهای غلط شده اند ، وجود نداشته باشد ،اما برای من مسلمان که به روز جزا معتقدم ، جنایت زیست محیطی گناهی است نابخشودنی.


برچسب ها: فاضل خمیسی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار