محسن حیدری
25 اسفند سالروز پایان سرایش شاهنامه فردوسی و از روزهای فرخنده برای ایرانیان بویژه بختیاریان است.
شاهنامه فردوسی یکی از گرامی ترین کتاب ها در بین بختیاریان است. در فولکلور بختیاری، افسانه ای وجود دارد که ریشه بختیاریها را به نبرد فریدونیان و ضحاکیان در شاهنامه برمی گرداند؛ یعنی بختیاری ها از نژاد ایرانیان آزاده ای هستند که از دست ضحاک ستمگر به کوه گریخته و بخت یار آن ها شد و موفق به تشکیل یک ارتش آزادیبخش شدند و ضحاک را از تخت به زیر کشیدند و از این رو به آن ها بخت یاری گفته شد.
بختیاریها همچنین معتقدند مزار «کاوه آهنگر» پهلوان ستم ستیز شاهنامه در منطقه بختیاری قرار دارد. هم اکنون روستایی به نام «مشهد کاوه» در فریدن در غرب استان اصفهان قرار دارد که چند شیرسنگی زینت بخش آن است و به شدت مورد احترام بختیاریها است.
علیقلی خان بختیاری سردار اسعد، در کتاب «تاریخ بختیاری» علاقه ی بختیاری ها را نسبت به شاهنامه چنین توصیف کرده است: «بختیاری ها از خواندن شاهنامه و شنیدن آن لذت می برند و وقتی که صحبت از شجاعت رستم به میان می آید که سوار را با اسب به یک شمشیر دو نیمه نمود یک دفعه الوار صدای عظیمی می کردند و دست بر روی دست زده و شمشیر ها را از غلاف کشیده با یکدیگر شمشیر بازی می نمودند. این اشعار به درجات، بر هیجان آن ها می افزود. وقتی به شعری می رسیدند که پهلوانی کشته می شد، یک مرتبه همگی افسوس کنان و انگشت حیرت به دندان گزان، سینه های خود را باز کرده و با مشت به سینه می زدند و به صورت غمناکی مترنم می شدند و قاتلش را لعنت می کردند».
بختیاریها بعنوان مرزبانان غیور ایران که سالها در مناطق مرزی جنوب غرب خوزستان (ازجمله هویزه، شادگان، دشت آزادگاه و خرمشهر) سکونت داشته و در نبردهای آزادسازی بصره و بحرین با متجاوزان عثمانی جنگیده اند، پیش از آغاز هجوم بر دشمنان، شاهنامه می خواندند. و این رسم کهن هنوز بویژه در بختیاریهای خوزستان زنده است و به رغم تنگنظریها، ناملایمات و محدودیتهای دولتی (نظیر کج سلیقگی دولتمردان در تعطیل کردن شاهنامه خوانی مکوندیها در سی میلی مسجدسلیمان و...)، بختیاریها همچنان به اجرای این رسم دیرین ایرانی در خوزستان می پردازند.
سَبک شاهنامه خوانی بختیاریها با مرشدان نقالی تفاوت دارد. طوایف راهدار و کرایی تا حوالی شوشتر و دزفول آواز شاهنامه را در «راست دستگاه» می خوانند. آوازخوانان شاهنامه در طوایف دیگر چهارلنگ چون مکوندی تا حوالی رود زرد و جلگه ی رامهرمز و قلعه تل در مایه های «شور» و ایلات بختیاری ساکن شمال کارون تا الیگودرز و ازنا و درود در «ماهور» می خوانند.
شوربختانه در سالهای اخیر برخی دولتمردان و سیاسیون ناآگاه یا ایرانستیز در استان خوزستان، کوشیده اند سنت دیرپای شاهنامه خوانی بختیاریها در خوزستان را میراث فرهنگی دوره رضاشاه معرفی کنند و به این بهانه آن را تخطئه کنند و به حاشیه برانند.
ادعای این سیاسیون نادرست است. اولاً بسیاری از گردشگران ایرانی و اروپایی، سالها پیش از به قدرت رسیدن رضاشاه، در سفرنامه های خود شاهنامه خوانی بختیاریهای خوزستان را گزارش کرده اند. «لیارد» که در زمان محمدشاه قاجار در سال ۱۲۵۸ هـ . ق (۱۸۴۰ م) خود ناظر شاهنامه خوانی های بختیاریها در قلعه تل خوزستان بوده، می نویسد: «الوار از کشتن و کشته شدن پروایی ندارند. شب ها محمدتقی خان [بختیاری] در روی قالی نزدیک آتش می نشست، شفیع خان [سهونی] هم در حضور او بود و مشغول خواندن شاهنامه و داستان رستم، خسرو و شیرین می شدند».
ثانیاً رضاشاه نه تنها شاهنامه را در دست بختیاریها ننهاد بلکه در یک برهه تاریخی مأموران امنیه حکومت پهلوی می کوشیدند شاهنامه را از دسترس لرهای بختیاری و لرهای کهگیلویه نظیر ایل بویراحمد دور کنند.
مجله ی «نامه ی نور» در این باره می نویسد: «زمان رضاخان [در سالهای ۱۳۱۲ – ۱۳۱۴] مدّتی خواندن شاهنامه را در ایل ممنوع کردند. اگر در هر چادری شاهنامه می دیدند، اذیت می کردند. چون وقتی عشایر این کتاب را می خواندند، هر کدام خودش را در قالب یکی از قهرمانان شاهنامه می دید، به خصوص موقع جنگ، مثلاً یکی خودش را رستم می دید، یکی سهراب، یکی سیاوش، معلوم است کسی که رستم می شد دیگر نمی توانست ضعیف باشد؛ به همین دلیل روحیه ی دلاوری را در خودش حفظ می کرد. آن ها فهمیده بودند، می ترسیدند و وحشت داشتند».
منابع :
علیقلی خان بختیاری سردار اسعد، تاریخ بختیاری، انتشارات فرهنگسرا یساولی، تهران، چاپ دوم ۱۳۶۳
لایارد سراوستن هنری و دیگران، سیری در قلمرو بختیاری و عشایر بومی خوزستان، ترجمه مهراب امیری، فرهنگسرا یساولی، چاپ اول ۱۳۷۰
نامه ی نور (فصلنامه امور عشایر)، شماره ۶ و ۷