شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۶۷۹۰
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱
زینب پارسافخر
مدیرمسئول نشریه خوزستان‌ امروز

جوانی سر از رای مادر بتافت
دل دردمندش به آذر بتافت
چو بیچاره شد پیشش آورد مهد
که ای سست مهر فراموش عهد
نه در مهد نیروی حالت نبود
مگس راندن از خود مجالت نبود؟
تو آنی کزان یک مگس رنجه‌ای
که امروز سالار و سرپنجه‌ای 

"سعدی"

نمیدانم از کجا شروع کنم؟ نمیدانم چگونه شروع کنم؟ نوشتن درباره این روز، "روز و شب نمی خواهد"، "امروز و فردا ندارد"،  نه بخاطر اینکه خودم مادر هستم، نه بخاطر اینکه اکنون مادرم را در این دنیا ندارم،  بیشتر بخاطر مادر و مادرهای این کره خاکی است که میدانم و درک می کنم چگونه مشکلات را به جان می خرند در برابر مشکلات و خوشی های زندگی همراه و همگام  زندگی خود هستند.

خانواده بدون مادر را تصور کنید؟! خانواده بدون همسر را تجسم کنید؟! نمی خواهم نقش پدر خانواده را انکار کنم ولی نمی توانم از مهم بودن نقش مادر به آسانی بگذرم، برایم سخت است تحمل و دیدن فرزند بدون مادر! برایم سخت حتی همچون سن من بدون مادر! 

مادرم ای مایه ی آرامشم
مادرم ای واژه ی آسایشم

برای مادر داشتن، سن و سال نمی شناسد! همیشه دوست داشتم درباره این روز زیاد بنویسم، دوست داشتم آنچنان بنویسم که بدانیم و بدانند این روز، روز نمی خواهد، درج در تقویم نمی خواهد، برای  "مادر" و "زن" واژه نمی خواهد، یاد این روز، سالها تشکر می خواهد.نگاهی به مادران سرزمینم می کنم، نگاهی به نجابت و پاکی زن های سرزمینم دارم که بدون شک پاک ترین زنان این جهان هستند.

شوق قهرمانی و مبارزه در راه خدا، مهربان بودن با زن است، یادآور بودن نام "مادر"است، حال می فهمم چگونه به میدان بی مادری پا گذاشتن چه سخت است و دشوار! حال میبینم مرگ مادر در پس در هر خانواده ای، چه سخت و دشوار است!

شوق دارم در فراسوی زندگی خویش، با مادرم، بخاطر مادرم، بیاد مادرم، روز را به شب و شب را روز سپری کنم، غلو نمی گویم! بیاد مادر بودن قدرت رسیدن به کمال را در خود بوجود می آورم.

مادرم ای جاودان در قلب من
مادرم ای صاحب این جسم و تن
مادرم می خواهمت تا فصل دور
مادرم پاینده باشی پر غرور

امروز قصد دارم از مادر و زن، به شیوه ای متفاوت بنویسم، اداری ننویسم، سوز و گداز ننویسم، امروز نیت کردم از دنیای مادر بودن خود، و دنیای بی مادری ام، به دنیا نگاه کنم، فضای سنگینی در من نهفته است، فضایی که از کودکی تا جوانی، را در خود با مادرم داشتم! خاطرات دل نگرانی های مادرانه مادرم، خاطرات خنده ها و گریه های مادرم.. ومادر م شرمنده ام نتوانستم امروز آن طور که باید و شایسته است درباره ات بنویسم.

مادران، مادرم،زنان پر مهر وطنم، روزتان مبارک.

برچسب ها: زینب پارسافخر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار