شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۷۱۵۲
تاریخ انتشار: ۰۸ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۴
روزبه کردونی

در ادبیات مربوط به تحلیل رفتارهای انتخاباتی سه مدل محیطی که مبتنی برهمبستگی محلی، سیاسی، حزبی و .. است ، مدل روانشناسی اجتماعی که مبتنی بر ورود کاریزماها و شخصیت های مطرح و تاثیرگذار است وهمچنین مدل اقتصادی(انتخاب عقلانی) مورد توجه قرار می گیرند .  الگوی سوم زمانی مطرح شد که بیش از 15 درصد رای دهندگان گاهی به سمت احزاب راست و گاهی به سمت احزاب چپ متمایل می شوند و این رفتار را از طریق منافع شخصیِ خود توضیح می‌دهند. مانند خریداری که  برای خرید به بازار می رود و در یک زمان و مکان مشخص ممکن است ترجیحات خاص خود را داشته باشد . درصد افرادی که مطابق الگوی اقتصادی یا عقلانی مصرفی عمل می کنند معمولا در کشورهایی که نظام حزبی قوی ندارند بالاتر است. برای نمونه یکی از مهمترین سوژه هایی که توسط این الگو بیان می شود دلیل انتخاب  هیتلر در آلمان بوده است . سوال مهم در این خصوص این است که چگونه 3 درصد رای دهندگان به حزب نازی در سال 1924 با رشدی خیره کننده در سال 1933 به حدود 40 درصد افزایش یافتند؟

گاری کینگ استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد در تحلیل اینکه چه کسانی به هیتلر رای دادند ، بیان می کند : در مواجه با بحران اقتصادی دهه 20 آلمان دو گروه از مردم که بیشترین آسیب را دیده بودند  مسیری کاملا متفاوت در پیش گرفتند . گروه اول که لشکر بیکاران بودند به حزب کمونیست پیوستند . اما گروه دوم که بیشترین رای را به هیتلر دادند و به حزب نازی پیوستند عبارت بودند از شاغلین فقیر ، مغازه داران خویش فرما ، فروشگاه هاو بنگاه های کوچک ، کارگران محلی  و اعضای خانواده های شاغلینی که درفقر شدید بسر می بردند. کینگ در تحلیل رفتارانتخاباتی آلمان ها توضیح می دهد: در کنار مولفه هایی نظیر 1- عدم وفاداری رای دهندگان به حزب حاکم ( پیش از نازی ها) و فقدان همبستگی سیاسی و محلی و  حزبی ، 2- مولفه مذهب ( تمایل بیشتر پروتستان ها به حزب نازی) ، این مدل  رفتار اقتصادی رای دهندگان است   که رای آلمان ها به هیتلر را توضیح می دهد . به بیان دیگر رای دهندگان آلمانی مطابق تمایلات اقتصادی و مدل عقلانی  خود هیتلر را برگزیدند .  

همین جا باید اشاره شود پیش فرض های تئوریک در خصوص "مدل های جامعه شناختی رفتارهای انتخاباتی" بویژه از دهه ۴۰ میلادی به این سو مورد توجه قرار گرفته اند. پل لازارسفلد در زمره اولین افرادی است که با انتشار تحقیق " انتخاب مردم" در سال ۱۹۴۴ به بررسی رفتارهای انتخاباتی رای دهندگان پرداخت . لازارسفلد با ۶۰۰ سوژه، در هفت مرحله و در بازه زمانی ۷ ماهه  مصاحبه کرد، حاصل کار وی طبقه بندی رای دهندگان به سه گروه بود: افرادی که پیش از آغاز کمپین انتخاباتی تصمیم خود راگرفته اند ، کسانی که  با آغاز کمپین و تحت تاثیر آن رای خود را انتخاب می کنند و افرادی که تنها در آخرین لحظات کمپین های تبلیغاتی گزینه خود را انتخاب می کنند . 

در این میان در تحلیل رفتارهای انتخاباتی رای دهندگان در ایران برخی کارشناسان و پژوهشگران بر این باورند که با توجه به ضعف قدرت احزاب، جریان اصلاح طلب معمولا بر رفتار ایجابی مبتنی بر دو الگوی روانشناسی اجتماعی (دعوت شخصیتها، حضور شخصیت‌های شناخته شده ) و همچنین بر الگوی اقتصادی عقلانی مصرفی (مثلا لزوم پشتیبانی از دولتی که موفق به بازگرداندن کشور به صحنه بین‌المللی می شود) تمرکز دارند اما  در جبهه مقابل، نیروهای اصولگرا عمدتاً بر الگوی ایجابی و بر اساس محیط-محوری ( همبستگی )عمل می کنند،  یعنی بر همبستگی سیاسی و حزبی و تلاش برای جلب وفاداران. 

از سوی دیگر در انتخابات های متفاوت کشور نظرسنجی ها از وجود درصد قابل توجهی از افرادی خبر می دهند که تصمیم به رای گیری و یا انتخاب گزینه مورد حمایت خود را به لحظات آخر موکول می کنند. 

با این وصف و اگر این تحلیل را که "رای دهندگان دقیقه نودی و افرادی که طبق مدل انتخاب عقلانی رای می دهند نقش مهمی در تعیین نتیجه انتخابات دارند" بپذیریم  می توان گفت که شعارهاو برنامه های انتخاباتی دولت و حامیان آن بویژه در ایام شروع فعالیت های انتخاباتی نقشی کلیدی و سرنوشت ساز در تعیین نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آتی دارد .

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار