شوشان / صادق سامانی
ایجاد گفتمان و تئوری سخن از ملزومات حرکت فکری در جامعه مدنی است که می تواند بر شیوه زندگی اجتماعی و تشکیلات فکری افراد و گروهها نقش ساز، و موجب رساندن افکار به نتایج مطلوب شود.برای مشروعیت سخن و مقبولیت آن از طرف عامه مردم، نیاز به دور شدن از استدلال های غیر گفتمانی و فصلی است. گفتمان فصلی بر اساس زمان و موقعیت ناپایدار شکل می گیرد و زمانی حالت اجرایی پیدا می کند که در آن عدم ثبات در فرد یا گروه شکل بگیرد که برای تحکم گفتمان خود، اقامه دلیل و استدلال را به شیوه ضعیف ارائه کند.
مقدمه فوق الذکر می تواند زمینه ای برای نقد نظریات و گفتمان آقای عبدالرضا دسومی تلقی شود که بنا به نظر نگارنده این مطالب،ایشان برای تحکم نظریات خویش روی به استدلال های غیر گفتمانی آورده است که در آن ثبات راهبردی وجود ندارد و صرفاً یک پلیتیک با مصرف داخلی تصور میشود.
1.اشاره آقای دسومی در خصوص تشویق به استعفاء هیئت اجرایی، خواسته خرد جمعی نمی تواند محسوب شود و صرفاً یک خواسته فردی برای چشم انداز شورای شهر است.نوع ترکیب فعلی هیات اجرایی می تواند نقطه عطف خوبی در نگاه دولت اعتدال به اقوام باشد.
2. فرایند هیئت اجرایی با توجه به قوانین موجود، استفاده از 30 معتمد محلی است که طی انتخابات، 8 نفر منتخب اصلی هیئت اجرایی و 5 نفر بعنوان عضو علی البدل معرفی می شوند که بنا به اطلاع رسانی های موجود، انتخابات سالم برای تعیین هیئت ذکر شده انجام گردید.
3. وقتی فرایند انتخابات برای ایجاد اجماعی جدید شکل بگیرد و در آن کلیه نکات قانونی رعایت شود نقد بر آن نمی تواند کارساز و موثر واقع شود.
4.اجماع بر سر ترکیب هیئت اجرایی، را نمی توان بر مبنای قومیت مورد رصد قرار داد زیرا کارکرد و ساختار هیئت اجرایی، بسوی تحقق و اجرای صحیح قانون ختم می شود و نمی توان هیئت های مختلف اجرایی و نظارتی را برای تصمیم گیری ها به نادیده گرفتن شایستگی، و ملاک قومیت تشویق کرد.
5.هیئت اجرایی استیفای قانون در زمینه انتخابات را بر عهده دارد و قانون نگاه برابر به همه اقوام را در خود جای داده است و آنچه امروز از هیئت ذکر شده می توان بیان کرد در اجرای صحیح انتخاب افراد و انتخابات است و نقد بر نوع قومیت آن نمی تواند تاثیر گذار باشد.