بلاشک، مرگ، پایان زندگی هر انسانی است و روح آدمی به صراحت قرآن در «إنّالله وإنّا إلیهِ راجعُون» پس از عمری زندانی در قفس تن، به نزد خالق اصلی خویش بر می گردد، اما آنچه که از انسان ها به یادگار می ماند و آنها را عمری جاودان می بخشد، آثار مثبت وجودی آنهاست و می توان از واکنش جامعه پی به جایگاه اصلی متوفی برد.
بلاشک، مرگ، پایان زندگی هر انسانی است و روح آدمی به صراحت قرآن در «إنّالله وإنّا إلیهِ راجعُون» پس از عمری زندانی در قفس تن، به نزد خالق اصلی خویش بر می گردد، اما آنچه که از انسانها به یادگار میماند و آنها را عمری جاودان می بخشد، آثار مثبت وجودی آنهاست و می توان از واکنش جامعه پی به جایگاه اصلی متوفی برد.
آنچه که نوشتم، مقدمه ای است تا در مقالی کوتاه به ارتحال جانسوز مجاهد نستوه و عالم ربّانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی بپردازم که بیتردید مهم ترین و غمناک ترین اتفاق سال ۱۳۹۵ برای ایران، جهان اسلام و حتی جامعه بین المللی بود.
خبرش در شامگاه یکشنبه، نوزدهم دی ماه، در میان بهت و اندوه همگان، ابتدا در فضای مجازی پیچید و سپس جامعه و مردم، این حقیقت تلخ و غیرقابل باور را شنیدند و برای ابراز احساسات پاک و بی شائبه خود، دو شب و یک روز را به مراسم وداع در حسینیه جماران پرداختند و سپس تشییع جنازه ای کردند که نظیرش، فقط در هنگام ارتحال امام (ره) اتفاق افتاد.
گستردگی واکنشها، علاوه بر ۶۷ کشور و سازمان بین المللی که بیانیه دادند و پرچم ملی خود را نیمه افراشته کردند و حوزههای علمیه نجف و قم که مراجع و علمای اعلام، پیام های معناداری دادند، به گونه ای بود که براساس آمار متقن، در سراسر کشور به صورت کاملاً خودجوش بیش از ۲۰ میلیون نفر در مراسم و برنامههای مردمی مربوط به ارتحال ایشان شرکت کردند.
اما در کنار این همه احساسات پاک، معدود افرادی که حتی در معنای واژه اقلیت هم نمی گنجند، واکنش هایی داشتند و هنوز هم دارند که نمی دانم براساس فرهنگ اجتماعی ـ و نه فرهنگ اسلامی و انسانی ـ چه تعبیری برایشان سازگار است! بعضی اوقات که بیشتر در سیاست مرسوم است ـ هر چند ناسزاوار ـ پس از ارتحال یک شخصیت، گروهها و افراد مخالف، بی انصافانه عملکرد آن شخص را در گرماگرم عزاداری ها به نقد می نشینند که حتی اگر منصفانه، هم باشد، می گویند، اخلاقی نیست، چون ایرانیان فرهنگی دارند که « هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد» و در ادبیات فارسی هم «اقتضای حال و محل» شرط بلاغت است.
اما درایامی که با وجود گذشت بیش از دو ماه هنوز مردم سراسر کشور، حتی در دورترین روستاها، سرگرم عزاداری ها برای ارتحال رفیق قدیمی و ۶۰ ساله رهبری خویش هستند که آن همه درخشش در کارنامه عمر۸۲ ساله خویش دارد، عده ای که نمی دانم با چه واحد شمارشی باید از آنان یاد کرد، متاسفانه از روی حقد و کینه خود سخنانی را بر زبان آورده و می آورند که نه تنها در شأن یک جامعه اسلامی نیست، بلکه از مراتب انسانیت و اخلاق نیز فرسنگ ها فاصله دارد و به زعم خویش عقده گشایی می کنند.
ادامه حملات و توهین های این گروه معدود معلوم الحال به شخص آیت ا... هاشمی رفسنجانی و اخیراً به اعضای بیت محترم ایشان، هیچ دلیلی جز اینکه از ادامه راه و افکار و اندیشه های اعتدالی این مرد بزرگ در هراسند، ندارد. در واقع، این جماعت تخریب گر از اندیشه ایشان و تاثیر و جایگاه تفکرات این مرد بزرگ در میان افکار عمومی جامعه در وحشتند که هنوز هم اینگونه بر او و افکارش میتازند و عقده گشایی می کنند.
قطعاً اگر از او و افکارش نمی ترسیدند، در زمان حیات و مرگش این همه هجمه و اهانت نمی کردند. جالب تر اینکه مردم ایران، چنان با افاضات و فضل فروشی هایشان برخورد کردند و می کنند و آن جملات را به خودشان بر می گردانند که از قدیم می گفتند: «مال بد ـ بخوانید حال بد ـ بیخ ریش صاحبش».
رضا سلیمانی رئیس روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام
منبع: روزنامه آرمان 25 اسفند