شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۹۰۶۱
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۳
در روزهاي اخير، در جريان قتل سعيد کريميان، مدير شبکه ماهواره‌اي جِم در ترکيه، باز هم گفت‌وگو درباره اين شبکه ماهواره‌اي شروع شد. گفت‌وگو پيرامون اينکه چطور اين شبکه ماهواره‌اي توانسته نبض برخي مخاطبان شبکه‌هاي تصويري را به دست بگيرد و آن را در قالب شبکه‌هاي متعدد، تکثير هم کند. اين سؤال مخصوصا در شرايطي مطرح مي‌شود که انتقادهاي بسياري نسبت به عملکرد صداوسيما وجود دارد و به گفته کارشناسان، رسانه ملي به جاي ايستادن در مقابل شبکه‌هاي خارج از مرز به‌دليل عملکرد ضعيف روزبه‌روز با کاهش مخاطب همراه است.


وقایع اتفاقیه نوشت: دکتر فردين عليخواه، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه، در اين گفت‌وگو به عواملي مي‌پردازد که برخي شبکه‌هاي ماهواره‌اي نظير جم اين‌طور جذاب شده، او به سؤالاتي درباره ظرفيت‌ها و خطرهاي شبکه‌هاي ماهواره‌اي پاسخ مي‌دهد و از بايدها و نبايدهاي رقابت شبکه‌هاي داخلي با شبکه‌هاي ماهواره‌اي مي‌گويد.


چرا برخي شبکه‌هاي ماهواره‌اي اين‌طور پربيننده شده‌اند؟


من در يکي از آخرين نوشته‌هايم درباره شبکه‌هاي ماهواره‌اي که در ماهنامه مديريت ارتباطات منتشر شده، تحول اين شبکه‌ها را به سه دوره تقسيم کرده‌ام که عبارتند از «دوره آغاز» که ويژگي آن ظهور شبکه‌هاي به تعبير من دردِ‌دلي است، دوره دوم که «دوره رقابت‌هاي جدي» بوده و دوره سوم که «دوره ظهور غول‌هاي رسانه‌اي يا گروه-‌شبکه‌ها»ست. منظورم از دوره سوم آن است که يک کمپاني با شناسايي ترکيب متنوع مخاطبان و گروه‌هاي مختلف جامعه، شبکه‌هايي در راستاي علايق و نيازهاي رسانه‌اي آنها تأسيس مي‌کند. ظهور برخي گروه‌-‌شبکه‌هاي ماهواره‌اي را مي‌توان از اين زاويه تحليل کرد. يکي از آغازگران جدي اين تحول، کمپاني جم بود. درواقع کمپاني جم، رقابت در عرصه شبکه‌هاي ماهواره‌اي را بسيار دشوار کرد، به گونه‌اي که رقيبي جدي مانند فارسي‌وان را از گردونه رقابت حذف کرد.


مسئله اين است که اين شبکه‌ها چطور مي‌توانند رقباي خود را حذف کنند؟


در جايي مثل جم چند ابتکار در اين گروه رخ داد که مختص خودش بود و مهم‌ترين آنها علاوه بر تنوع بالاي شبکه‌ها، توليد فيلم و سريال با بازي بازيگران ايراني بود. 
کمپاني جم کاري کرد که بينندگان شبکه‌هاي ماهواره‌اي علاوه بر شبکه‌هاي متعلق به اين کمپاني، صرفا به سه يا چهار شبکه ديگر فارسي‌زبان سر بزنند. درواقع بسياري از بينندگان، شبکه‌هاي جم را به‌عنوان شبکه آشيانه خود انتخاب کردند. منظورم آن است که گروه جم با تأسيس حدود 50 شبکه، باعث شد که بينندگان، 15 يا 20 شبکه اولي را که در فهرست شبکه‌هاي مورد علاقه‌شان ليست مي‌کنند، از اين شبکه‌ها انتخاب کرده و به دنبال آن، شبکه‌هاي ديگر را اضافه کنند؛ لذا تنوع شبکه‌هاي جم آن‌قدر زياد بود که رديف‌هاي اول فهرست شبکه‌هاي مورد علاقه بينندگان را به خودش اختصاص مي‌داد. پخش سريال‌هاي ترکيه‌اي با دوبله، پخش فيلم‌هاي سينمايي کلاسيک و جديد، برنامه‌هاي کودکان و نوجوانان، توليد برنامه‌هاي استوديويي با محوريت سبک زندگي، توليد برنامه‌هاي ادبي و هنري، برنامه‌هاي علمي و مستندهاي اقتصادي و اجتماعي، برنامه‌هاي تفريحي و سرگرمي و ساير برنامه‌ها، درمجموع باعث شد اين کمپاني خودش را به‌عنوان يک برند يا اسم تجاري قوي رسانه‌اي در بين خانواده‌هاي ايراني که ماهواره دارند، معرفي کند. به نظرم جم باعث شد که بسياري از شبکه‌ها فقط وجود داشته باشند و به جرأت مي‌توان گفت که 500 نفر بيننده هم ندارند. در مجموع بررسي و رصد علايق مختلف مخاطبان و پخش برنامه در همان راستا را دليل پربيننده‌بودن شبکه‌هاي اين کمپاني مي‌دانم. در مجموع اين نکات بايد به‌عنوان تجربه مورد ارزيابي قرار بگيرند.


انتقادهايي را که درباره اين شبکه و شبکه‌هايي از اين دست وجود دارد، چطور ارزيابي مي‌کنيد؟ تماشاي برنامه‌هاي اين شبکه، چقدر بر فرهنگ خانواده‌هاي ايراني تأثير منفي دارد؟


معمولا سريال‌هاي ترکيه‌اي مهم‌ترين محتواي برنامه‌اي است که از شبکه‌اي مثل جم پخش مي‌شود و برخي نسبت به آن انتقاد دارند؛ بنابراين سؤال اساسي مي‌تواند اين باشد که آيا سريال‌هاي ترکيه‌اي موجب مي‌شوند چارچوب‌ها و هنجارهاي حاکم بر خانواده‌ها سست شود؟ يعني بحث مي‌تواند سريال‌هاي ترکيه‌اي باشد و اگر بحث اين سريال‌ها باشد اين موضوع، طوفان يا جرياني است که کل خاورميانه را درنورديده. بسياري از کشورهاي عربي و اخيرا شبکه‌هاي دولتي در کشورهاي همسايه شمالي ما اين سريال‌ها را پخش مي‌کنند. در اين خصوص، بين مفسران درباره استقبال از سريال‌هاي کشور ترکيه اختلاف وجود دارد: عده‌اي معتقدند که چنين استقبالي به‌دليل نزديکي فرهنگي بين کشور مبدأ يعني ترکيه و کشورهاي مقصد است. زمينه‌هاي اجتماعي بيشتر کشورهاي خاورميانه شبيه هم هست و همين شباهت، توجيه‌گر استقبال از سريال‌هاست. برخي معتقدند که سريال‌هاي ترکيه‌اي عمدتا به مثلث‌هاي عشقي و به‌طور خاص خيانت مي‌پردازند و اين باعث مي‌شود قبح خيانت از بين برود يا طلاق افزايش يابد. واقعيت آن است که من داده علمي معتبري براي دفاع از اين فرضيه هنوز به دستم نرسيده است و علاوه بر آن بايد توجه داشت که هم‌اکنون ساير شبکه‌هاي فارسي‌زبان هم سريال ترکيه‌اي پخش مي‌کنند. به نظرم با مسائلي مانند خيانت و طلاق بايد علمي‌تر برخورد کرد. مثلا در مقايسه با سريال‌هاي ترکيه‌اي، سهم شبکه‌هاي اجتماعي مجازي‌ای که اين روزها رقيب جدي تلويزيون هستند در بروز خيانت‌ها چقدر است؟ کمتر يا بيشتر است؟ نقش بحران‌هاي اقتصادي چقدر است؟ متأسفانه ما معمولا سعي مي‌کنيم مسائل اجتماعي را ساده‌سازي کنيم. نوشتن عبارت «عامل طلاق» روي ديش‌هاي ماهواره‌اي درواقع ساده‌سازي يک مسئله اجتماعي به نام طلاق است. پرسش ديگر آن است که در مقايسه با سريال‌هاي ترکيه‌اي، نقش شبکه‌هايي مانند «من و تو» چقدر است؟ سهم کليپ‌هاي شبکه «پي‌ام‌سي» چقدر است؟ در مقابل، عده‌اي ديگر معتقدند که دليل اين استقبال نه شباهت بلکه تفاوت‌هاست.


منظورتان از تفاوت‌ها چيست؟


درواقع مخاطبان اين سريال‌ها در کشورهاي مقصد تفاوت‌ها را در اين سريال‌ها جست‌وجو مي‌کنند. براي مثال پاشاليدو، مستند‌ساز يوناني معتقد است که زنان خاورميانه در اين سريال‌ها مسائل و مشکلات خودشان را مي‌يابند. درواقع اين سريال‌ها منعکس‌کننده صداي زنان اين منطقه‌اند. او براي مثال به سريالي اشاره مي‌کند که يک زن براي گرفتن حقش با جامعه مي‌جنگد. «جنگ با جامعه براي حق» موضوعي است که معمولا زنان خاورميانه بسيار مشتاق آن هستند و دغدغه آنهاست. باوجود همه اين پرسش‌ها و ملاحظات، در بحث از وسايل ارتباط جمعي موضوع مسئوليت اجتماعي وجود دارد. يعني رسانه‌ها نبايد فراهم‌کننده زمينه جرم باشند. در کشورهاي غربي بينندگان از طريق شبکه‌هاي اجتماعي نظرات خود را به رسانه‌ها منتقل و مسئوليت اجتماعي آنها را يادآوري مي‌کنند. به نظرم بايد به اين شبکه‌ها نيز هشدار داد که به خاطر مسائل اقتصادي فراهم‌کننده زمينه جرم نباشند.


ظاهرا با همه انتقادها مخاطبان برخي از اين شبکه‌ها افزايش يافته‌اند. نظر شما دراين‌باره چيست؟


سؤال شما را مي‌توان به شکل ديگري هم مطرح کرد. باوجود هشدارهايي که درباره داشتن گيرنده ماهواره وجود دارد و درواقع امري غيرقانوني است چرا باز بر پشت‌بام منازل در اين وسعت ديش مشاهده مي‌شود؟ اين وسعت بايد براي ما يک تجربه قابل‌استفاده باشد.
فکر مي‌کنم که جامعه به دنبال انتخاب‌هاي متنوع و متکثر است. دوست دارد از بين گزينه‌هاي مختلف انتخاب کند و به قولي حق انتخابگري از او سلب نشود. تحليل تحولات شبکه‌هاي ماهواره‌اي نشان مي‌دهد که مخاطبان با هيچ شبکه‌اي پيمان وفاداري نبسته‌اند. عرصه، عرصه رقابت است. اگر شبکه ديگري جذابيت بيشتري داشت مي‌تواند مخاطبان را به خودش جلب کند. حدس کارشناسي من آن است که در يکي، دو سال اخير تب اقبال از سريال‌هاي ترکيه‌اي فروکش کرده و بينندگان به تدريج به سراغ ساير شبکه‌ها رفته‌اند.


شبکه‌هاي داخلي بايد در اين فضاي رقابتي چه کنند؟


متأسفانه ما شبکه‌هاي داخلي نداريم. ما شبکه‌هاي سازمان صداوسيما را داريم. براي سازماني که يک ساختمان چندطبقه براي توليد موسيقي دارد ولي در برنامه‌هايش سازهاي موسيقي را پنهان مي‌کند واقعا چه راه‌حلي به منظور رقابت مي‌توان داد؟ ما مجبوريم به‌طور ساده بگوييم که بهتر است تلويزيون، مهران مديري، عادل فردوسي‌پور، رامبد جوان و کلاه‌قرمزي را از دست ندهد که با رفتن اينها صداوسيما تمام خواهد شد. به نظرم راه‌حل جدي، امکان ورود بخش خصوصي براي تأسيس شبکه است. ورود شبکه‌هاي خصوصي است که مي‌تواند رقابت ايجاد کند. باز اين هم از عجايب کشور ماست که هم‌اکنون افراد بسياري در داخل کشور برنامه‌هاي جذاب توليد کرده و از طريق شبکه‌هاي مجازي محصول خود را عرضه مي‌کنند ولي امکان تأسيس شبکه تلويزيوني خصوصي وجود ندارد. بسياري از سايت‌ها در فضاي مجازي از کاربران به شکل ماهانه آبونمان دريافت مي‌کنند و کاربران مي‌توانند هر نوع فيلمي را دانلود کنند و بعد شاهديم که امکان تأسيس تلويزيون خصوصي وجود ندارد! تأسيس تلويزيون‌هاي خصوصي مي‌تواند به اين سرمايه‌هاي در گردش جهت بدهد و علاوه بر آن فضاي رقابت را جدي‌تر کند.
به نظرم مردم حاضرند براي ديدن برنامه‌ها و فيلم‌هاي خوب پول بدهند ولي زمينه آن هم‌اکنون فراهم نيست. سياست ديگر مي‌تواند دادن مجوز به شبکه‌هاي معتبر و شناخته‌شده جهاني باشد تا برنامه‌هاي خود را با دوبله فارسي براي ايراني‌ها پخش کنند. لازمه همه اينها امکان فعاليت شبکه‌هاي خصوصي و تدوين قوانيني براي آنهاست.


به نظر شما همين فضاي رقابتي محدود باعث شد بازيگران ايراني به برخي شبکه‌هاي خارجي بپيوندند؟


پخش سريال با بازي بازيگران ايراني يکي از اتفاقاتي بود که قبل از آن وجود نداشت. من در تحقيقاتم در حوزه ماهواره، اين اتفاق را يکي از تحولاتي مي‌دانم که بايد در تاريخ تحولات شبکه‌ها ثبت کرد. علاوه بر آن، من فکر مي‌کنم که عدم الزام بازيگران ايراني به رعايت آن چارچوب‌هايي که معمولا در سريال‌هاي توليدي داخل کشور مي‌بينيم، به تدريج برخي از تابوها را در ذهن بينندگان متزلزل مي‌کند و باز هم لازم است بگويم که تأسيس شبکه‌هاي خصوصي و رونق‌گرفتن صنعت رسانه در کشور و همچنين گسترش فرصت‌ها براي بازيگران جوان در کشور تا اندازه زيادي مي‌تواند انگيزه نسل جديد را براي کار در داخل کشور بيشتر کند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار