امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان / سلیمانی : این بار هم سراغ مردی از خطه اهواز می روم که روزگاری صدای نی اش هر شنونده ای را مبهوت می نمود. صدای نی صباح هنوز در ساختمان های پیر و فرتوت ایستگاه رادیو آبادان اگر خوب گوش کنید شنیده می شود که با چوب در خیابان های شهر از فرط بی کسی همیشه سرگردان است. مردی که با خاطرات خود زندگی می کند و با تنهایی بر اثر ندانم کاری ها و لج بازی های ناخاسته کنار آمده بود تا به ورشکستگی غرور برسد.
صباح نبی زاده کسی که از نوجوانی نی می زد و در رادیو آبادان همیشه جایگاهی ویژه داشت. او اکنون نیازمند توجه و حمایت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان است. با این گفته که در هر دوره ای هنرمندان آن دوره راه و رسم آن دوره را هنر خود می نمایند به سراغ کسی که 70 سالش است دهان هایش کشیده شده بینایش روبه افول است کمرش خمیده می روم . صباح نبی زاده 70 ساله می گوید : سال 47 ازدواج کردم. بعد از چند سال از هم جدا شدیم پدر و مادرم فوت کردند الان تنهای تنها هستم. از بچگی به شکل خودجوش به طرف موسیقی رفتم. نبی زاده می گوید : چون هنرمند بودم برای سربازی معاف شدم و برای ارتش هم موزیک می زدم. در موزیک عربی کار می کردم. یعنی نُت های عربی را که خوانندگان عرب می خواندند برای خوانندگان فارسی نُت بندی می کردم و ریتم می دادم.
وی ادامه می دهد: یک ترانه برای منصور واحدی خدا رحمتش کند در سال 51 ساختم بنام (من هم ماهیگیرم) برای خوانندگانی چون علی نظری، قاسم جبلی آهنگ عربی می ساختم. این سبکی بود که به تازگی در آن زمان مُد شده بود و من اختراعش کردم و بعدا به رادیو آبادان کشیده شدم و از 15 سالگی در رادیو آبادان در بخش موسیقی کار می کردم. تمام آهنگ های بندری در آبادان را من می زدم در ضمن قبل از انقلاب تمام تولدهای امامان معصوم را من جشن می گرفتم و برای آن شب برنامه اجرا می کردم. خدا رحمت کند امام خمینی را که کمیته امداد را درست کرد که به من کمکی می کند.باید بگویم که دوازده آلبوم نت های موسیقی را دارم و با عکس ها و نت ها حرف می زنم که همدم من شدند. در سال 1347 ازدواج ناموفقی داشتم. چون همسرم با پدر و مادرم سازگاری نداشت. همسرم مرا ترک کرد ومن ماندم تا خدمت به پدر و مادرم بنمایم. من آن زمان مشهور بودم در آبادان و شهرهای خوزستان برنامه برای مراسمات عروسی ها هم اجرا می کردم.
بعد از 15 سال از طرف اداره کل ارشاد اهواز آمدند که مرا دوباره بکار بگیرند ولی دیگر توانایی نداشته بودم چون سکته کرده بودم و انتظار دارم آلان که تنها هستم و حقوقی ندارم من را کمک کنند. وی ادامه می دهد : من هم یک هنرمندی بودم که برای مردم زمانی هنر اجرا می کردم انتظارم از اداره فرهنگ و ارشاد اهواز این است که به وضع من برسند. از روزنامه فرهنگ جنوب تشکر می کنم و در آخر می گویم به هنرمندان بگوید به فکر آینده خودتان باشید. آتیه خودتان را تامین کنید شنیدم که ارشاد هنرمندان را بیمه می کند خیلی خوب است کاشکی کسی به مدیرکل محترم جناب آقای سپهر بگوید من را هم تحت پوشش بیمه در بیاورند.