امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
در هالهاي از حشرات ايستاده و با ماسكي كه حتي اندكي از شدت بوي تعفن آنجا را نميكاهد، مشغول بهكار است. صداي گوش خراش دستگاه قطع نميشود و با داد و فرياد با همكارانش صحبت ميكند تا بلكه تحمل ماندن در آن محيط برايش راحتتر شود...
در هالهاي از حشرات ايستاده و با ماسكي كه حتي اندكي از شدت بوي تعفن آنجا را نميكاهد، مشغول بهكار است. صداي گوش خراش دستگاه قطع نميشود و با داد و فرياد با همكارانش صحبت ميكند تا بلكه تحمل ماندن در آن محيط برايش راحتتر شود. ميگويد آلودگي صوتي در كنار اين آلودگيها اصلا آلودگي بهشمار نميآيد. دستان ظريفش را در چندين جفت دستكش ميپوشاند و شروع بهكار ميكند.
روزي شش ساعت اينگونه سر پا در كارخانهاي دورافتاده و در 25 كيلومتري شهر كار ميكند و به سرويس اياب و ذهابش ميبالد.
"كتايون.ر" مادر دختر و پسري محصل است كه به دليل اعتياد همسر طلاق گرفته است. 43 سال سن دارد و تنها سرپرست و نانآور خانواده است. البته والدينش نميدانند در يك كارخانه پسماند و در بخش تفكيك پسماند خانگي مشغول بهكار است؛ به آنها گفته در كارخانه ظروف يكبار مصرف كار ميكند، شايد اگر بفهمند چه شغلي دارد اجازه ندهند به اين كار ادامه دهد.
از تربيت فرزندانش ميگويد و اينكه آنها را طوري بار آورده كه در هر كاري سعي كنند بهترين شرايط را براي خود به وجود آورند.
ميگويد "اگر كار نكنم گذشته از نياز مالي، از نظر روحي هم آرامش نخواهم داشت. كار در اين محيط آلوده اگرچه نامناسب به نظر ميرسد ولي از لحاظ روحي آرامم ميكند؛ پس مجبور به كنار آمدن با شرايط سخت آن هستم."
از علاقه به كارش كه ميپرسم جسته گريخته از تغيير شغل حرف ميزند ولي نميخواهد به وضوح بگويد كه بهكار خود علاقهمند نيست. دل به دريا ميزند و ميگويد " البته تاكنون پيشنهاد بهتري نداشتم و اگر كار بهتري در جايي نزديكتر به شهر پيدا كنم از اينجا خواهم رفت."
در اين كارخانه بانواني با مدرك كارشناسي و كارشناسي ارشد نيز به چشم ميخورند!!! در جايي كه تفكيك پسماند براساس نوع جنس تنها كار آنهاست. كارشناساني كه با رشتههاي نامرتبط فقط براي تفكيك پسماند و داشتن حداقل حقوقي براي استقلال مالي به اينجا آمدهاند.
"زهرا. ح" دانشجوي كارشناسي ارشد باستانشناسي يكيديگر از كارگران كارخانه پسماند است. با اينكه از حقوق خود اظهار رضايت ميكند ولي ميگويد: كار مرتبط با رشته تحصيليام را يك آرمان ميدانم.
اصرار دارد كه نامي از او در گزارش آورده نشود مبادا كسي از خانواده، دوستان و يا همسايگان و آشنايان از اين كار او مطلع شوند.
ميگويد "كار در اين محيط را با نگراني و خطر تهديد سلامت سپري ميكنم" و علاقهاي به كار از خود نشان نميدهد. او با اينكه تنها 26 سال دارد از يافتن شغلي ديگر نااميد است و مايوسانه ميگويد "بايد با اين كار كنار بيايم."
در جمع اين 140 كارگر بخش تفكيك دانشجوياني هم وجود دارند و ميبينيم كه كم كم نمونه آماري جامعه در اين كارخانه در حال تشكيل است.
"فاطمه. م" دانشجوي رشته محيطزيست كه براي كارآموزي به اين كارخانه آمده بود و مشكلات معيشتي او را وادار به انتخاب كار در اينجا كرده است. با اشتياق از كار خود حرف ميزند و از اينكه به زعن خودش در جايي مرتبط با رشتهاش شاغل است، از محيط سخت و آلوده چندان ناراحت نيست.
اميدوار است با تكميل بخش كمپوست كارخانه به آن بخش منتقل شود كه به نظرش كارش در آن بخش مفيدتر است.
ميگويد كار در اين كارخانه با سختيهايي همراه است ولي محيط خشني نيست. او از مخفيكاري خوشش نميآيد و به همه دوستان و آشنايان گفته كه در اين مكان كار ميكند ولي از اينكه فرهنگ كار در چنين محيطي در جامعه جاافتاده نيست، ناراحت است.
فاطمه ميگويد: كار در اين كارخانه كار لطيفي نيست ولي خدمتي به محيط زيست است و چرخه صنعت را به حركت درميآورد. از اين بابت خوشحالم كه من هم عضوي هستم در عرصه حفظ محيط زيست و سعي ميكنم مبلغي براي اين فرهنگ باشم.
حال كه كار بانوان در جامعه ما امري طبيعي شده و شرايط مشاغل نيز معين است، بايد حداقل راهحلي انديشيد تا بانوان در شرايطي متناسب با زنانگي خود كار كنند و درآمدزايي موجب از بين رفتن لطافت آنها نشود. خشونت محيط و آلوده بودن آن، گرچه ممكن است بهطور مستقيم بر روح و جسم فرد تاثير نداشته باشد ولي در بلندمدت احتمال بروز عوارض روحي و فيزيكي آن وجود دارد. مادراني كه تربيت نسل وظيفه ذاتي و كار اصلي آنها و درآمدزايي كار جانبي و گاه براي مشغول شدن ميتواند باشد، نبايد بهگونهاي شود كه شغل و فعاليتي كه در زندگي بانوان بايد كار جانبي بهشمار آيد، بهكار اصلي تبديل شود و در وظيفه ذاتي آنها خللي ايجاد كند.
ایسنا / خديجه نيسي