محمدسعید بهوندی
اصلاح طلب یک مارک نیست، یک نیاز طبیعی برای تغییر و تحول است. تغییر و تحولی که ریشه در تاریخ زندگی اجتماعی انسان دارد. از روزی که در این کره ی خاکی انسان تصمیم گرفت، تا برای زندگی بهتر بصورت اجتماعی به حیات خود ادامه دهد، نیاز به تغییر از یک وضع به وضع بهتر و مطلوب تر را احساس کرد، و با تجربه ی چنین تغییراتی، به مؤثر بودن آن در مدیریت اجتماع خویش پی برد.
اصلاح طلبی قبل از آنکه در قالب یک حزب، جناح و گروه معنا، تفسیر و تعریف شود، «جریانی طبیعی و لازم» است که؛ با بهبود وضعیت معیشت مردم هماهنگی پیوستگی دارد. مگر میشود انسان بدنبال رشد و توسعه باشد، ولی به اصلاح امور خود فکر و اندیشه ننماید؟
آنانی که همواره دوست دارند تا اصلاح طلبی را نه بعنوان یک جریان و اندیشه ی سیال و طبیعی، بلکه محدود به یک شناسنامه ای خاص، برای نامیدن تعدادی افراد تحت لوای یک جمعیت ببینند، در حقیقت نسبت به انسان و زندگی اجتماعی، الزامات و نیازمندی های آن فاقد اندیشه ای حیاتبخش می باشند، و انسان را صرفا موجودی مکلف می پندارند که از هزاران سال پیش، تکالیفی لایتغیر را بر عهده داشته و مکلف و مجبور به انجام آنان است. با چنین رویکردی به انسان و نیازها، مأموریتها و مسئولیتهای او، طبیعی است که دیگر جایی برای تغییر و تحول باقی نخواهد ماند. ولی چنین برداشتی از انسان و خلقتش کاملا غلط است.
سخن درست آن است که؛ «اصلاح طلبی مجموعه ای از خصوصیات اخلاقی و رفتاری است که بعضا ریشه در معارف و تکالیف الهی دارند! و در معنای واقعی و ارزشی آن، در افراد باایمان و متقی فعال در مسئولیت های اجتماعی تبلور می یابند. بنابراین اصلاح طلب فردی است که :
1 - همواره در تلاش و کوشش خواهد بود، تا وضعیت هر چند خوب امروز را در فردایی که در پیش رو دارد، بهبود بخشد.
2 - برای رسیدن به وضعیتی مطلوب، با همه ی کسانی که همچون او فکر می کنند، فارغ از هر خط کشی و ایجاد محدودیت، تعاملی سازنده و مؤثر دارد.
3 - خطا را خطا می داند، هر چند از جانب شخصی انجام گرفته باشد که؛ نسبت به وی وابستگی و یا دلبستگی داشته باشد.
4 - از کار نیکو و پسندیده حمایت و تقدیر می نماید، هر چند این عمل توسط شخصی انجام شده باشد که؛ هیچگونه وابستگی و یا دلبستگی به ایشان نداشته باشد.
5 - رشد، پیشرفت و سعادت را برای همه ی آحاد ملت می خواهد، و در این مسیر کسی را به هر بهانه، از رسیدن به یک زندگی شرافتمندانه و آبرومندانه محروم نمی سازد.
6 - مقصود او از تشکیل و یا وارد شدن به حزب، جناح و گروه با هر نام و آرم، استفاده ی بهینه، سریع و با برنامه از حداکثر فرصتها، توانمندیها و شکوفایی استعدادهاست، نه انحصار در تقسیم مناصب، موقعیت ها و احیانا غنائم.
7 - در سپردن و یا گرفتن مسئولیت، آنچه برایش مهم است، علاوه بر هماهنگی های فکری و اعتقادی در برنامه ها و اهداف، مهمتر از آن اصلح بودن در دانش، مهارت، تعهد، شجاعت، پاکدستی و امانتداری خواهد بود.
8 - در مواجه با انواع مفاسد فردی و سیستمی، خصوصا مفاسد اقتصادی، با احدی وارد معامله و معاشرت نگردیده، و به هر قیمت حاضر به سکوت، همراهی و نادیده گرفتن حق الناس و حیف و میل بیت المال نیست.
9 - به هیچ وجه اهل دروغ، تهمت، خیانت و گزافه گویی نیست، و خداترسی و ایران دوستی، در پندار، گفتار و کردارش هویداست.
10 - خدارا، خدارا، خدارا همواره نصب العین خود قرار داده، و خشنودی خالق حکیم و بی همتایش را بر هر رضایت دیگری برتری داده، و خدمت به عیال الله(مردم) را برترین عبادت و بهترین توشه ی سفر آخرت خویش می داند. پس چه خوب است، همه اصلاح طلب شویم!