یکی، دو ساعتی از نیمه‌شب گذشته است و شهر در سکوتی نسبی قرار دارد، تنها عبور اتومبیلی شاید این سکوت را برهم بزند که می‌زند. در خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر اما وضعیت به مراتب متفاوت از روز است و صدایی مبهم و همیشگی در پس‌زمینه شب و به درازای تاریکی آن تداوم دارد... "> کاش همگی رفتگر بودیم!
شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۹۶۳
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۰

یکی، دو ساعتی از نیمه‌شب گذشته است و شهر در سکوتی نسبی قرار دارد، تنها عبور اتومبیلی شاید این سکوت را برهم بزند که می‌زند. در خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر اما وضعیت به مراتب متفاوت از روز است و صدایی مبهم و همیشگی در پس‌زمینه شب و به درازای تاریکی آن تداوم دارد...

به گزارش شوشان، پژمان موسوی نوشت : یکی، دو ساعتی از نیمه‌شب گذشته است و شهر در سکوتی نسبی قرار دارد، تنها عبور اتومبیلی شاید این سکوت را برهم بزند که می‌زند. در خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر اما وضعیت به مراتب متفاوت از روز است و صدایی مبهم و همیشگی در پس‌زمینه شب و به درازای تاریکی آن تداوم دارد: خش‌خش. خش‌خش، موسیقی شب است و حاصل تماس جارویی دسته بلند با سطح زمینی که در طول روز مورد نوازش آدم‌ها قرار گرفته است؛

آدم‌هایی که به همه‌چیز فکر می‌کنند جز زمین شان و با آن چنان برخورد می‌کنند که گویی هزاران زمین جایگزین برایشان وجود دارد. آدم‌هایی که نه زیبایی شهرشان برایشان مهم است و نه بهداشت و محیط‌زیست‌شان و نه فرهنگ و حقوق شهروندی. در این سوی قصه اما موزیسین‌های همان موسیقی شب قرار دارند؛ آدم‌هایی که گرچه شغل شان ایجاب می‌کند که در شب کار کنند و سبک کارشان با سایرین متفاوت است، اما این تمام آن چیزی نیست که من را به این آرزو رسانده است که کاش همگی رفتگر بودیم!

نمی‌دانم تاکنون در کار رفتگران دقت کرده‌اید یا نه ولی تعهد کار در اینان حیرت‌انگیز است؛ چنان با دقت برگ‌ها و ماحصل روزی پر از رفت‌وآمد و آدم را جارو می‌کنند که آدمی حیرت می‌کند. نه آقا بالاسری، نه مدیر و رییسی، نه همکاری و نه حتی آدمی، هیچ‌کس بر کار اینان در همان لحظه کار نظارت نمی‌کند و آنها به راحتی می‌توانند قصور ناشی از کم‌کاری را به آدم‌هایی محول کنند که بعد از آنان دوباره آن کوچه یا خیابان را پر از آشغال و زباله می‌کنند؛

ولی هیچ‌گاه این اتفاق نمی‌افتد و آنها به کوچک‌ترین برگ‌های گوشه یک خیابان هم حساس هستند و با دقت و وسواس و تعهد، کارشان را به بهترین صورت ممکن انجام می‌دهند. این را مقایسه کنید با فرهنگ و تعهد کاری در ادارات و سازمان‌ها و شرکت‌ها و مشاهداتی که خود، همه‌روزه از تعهد و وجدان کاری در این نهادها سراغ دارید تا به عمق داستان پی ببرید؛ آدم‌هایی مدعی که با وجود مدیر بالاسری و ده‌ها مشاهده‌گر، آنگونه کار می‌کنند و آدم‌هایی بی‌مدعا که بی‌وجود تنها یک ناظر همزمان، این‌گونه با تعهد و وجدان کار می‌کنند. رفتگرانی که شایسته احترامند و لایق بزرگداشت؛ امری که معمولا محقق نمی‌شود و آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، تحقیر است و نگاه‌های از بالا به پایین. از این پس بیشتر دقت کنید، مطمئن باشید با مشاهده تعهد و وجدان کاری اینان، شما هم، چون من آرزو خواهید کرد که کاش همگی رفتگر بودیم..


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار