شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۰۰۲۱
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۳
به مناسبت سوم خرداد / مردمی که با از خودگذشتگی در خرمشهر و هویزه ماندند و از شهر و کشورشان دفاع کردند / ٣٠ سال پس از جنگ آثار بمباران شیمیایی بر تن مردم هویزه هویدا شده است
فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزش‌هاي اسلامي است؛ خرمشهر شهر لاله‌هاي خونين است...
 هرچه قدر هم بگردی، زیباتر از جمله‌ های معمار جمهوری اسلامی پیدا نمی‌کنی. آن‌جا که درباره خرمشهر می‌گوید: «فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزش‌هاي اسلامي است؛ خرمشهر شهر لاله‌هاي خونين است! خرمشهر را خدا آزاد كرد». خرمشهر آن روزها آسوده نشسته بود در کنار کارون زیبا و دل انگیز و کشتی‌هایی که مدام درحال حرکت بودند و این بانگ پرشور و طراوت بوق کشتی‌ها بود که شهری پر از تکاپو و تلاش را نشان می‌داد!

شهری که برای خودش سری در میان سرها داشت و افتخارش این بود که به او «عروس خلیج فارس» می‌گفتند. نخل‌های سرکشیده تا فلک با گیسوانی پر از الماس‌های ارغوانی خودنمایی می‌کردند و هیچ گاه در تصورش، صدای چرخ‌های تانک و خمپاره را نمی‌شنیدند... تا شهریور ٥٩ که خرمشهر، «خونین شهر» شد و شب‌ها و روزهایی را گذراند پر از دود و گلوله و خون! این روزهای شب سان، بیش از ١٩ ماه طول کشیدند تا انسان‌هایی از جنس نور، این پاره تن ایران را به مام وطن بازگرداندند. خبر فتح خرمشهر برای مردم ما آن‌قدر وجدآور بود که گویی خانواده‌ای بزرگ فرزند از دست داده خود را بازیافته بودند و در میان اشک‌ها و لبخندها، جای بسیاری از بچه‌های این مرز و بوم را خالی می‌دیدند.

سوم خرداد يك حماسه ملي است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهه‌هاي دفاع نبود، نه حماسه آن پيروزي تحقق مي يافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پيروزي. لذا به حق مي توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر در گرو پاسداشت حضور مردم در همه صحنه‌هاست. مردمی که از همان آغاز حمله دشمن بعثی جانانه مقاومت و دفاع کردند و صحنه‌های بی بدیلی از ایثار و فداکاری را آفریدند. مردمی که یک لحظه از یاد خرمشهر غافل نشدند تا آن را دوباره به دست آوردند. «حاج کریم ملاعلیزاده» یکی از همین مردم و رزمندگان غیرتمند مقاومت ٤٥ روزه خرمشهر در برابر صدامیان بعثی تا دندان مسلح است که در دلش ناگفته‌ها و اسرار زیادی را نگهداری می‌کند. آنچه در ادامه می‌آید، حاصل لحظاتی کوتاه از ناگفته‌های ملاعلیزاده درباره عروس خلیج فارس به وقت اشغال است.

  از سوم خرداد برایمان بگویید و از حال و هوای آن روزها در خرمشهر

در زمان علمیات آزادسازی خرمشهر ٥‌ هزار و ٦٠٠ کیلومتر از خاک میهن اسلامی در اشغال دشمن بعثی بود که این عملیات ٤٠ روز طول کشید. یعنی از ٩ اردیبهشت طرح ریزی شد و به‌طورکلی در سه قرارگاه تاکتیکی و یک قرارگاه فرماندهی سپاه و ارتش به نام قرارگاه کربلا تقسیم شدیم و قرار شد در هر قرارگاه تاکتیکی یک نفر از برادران سپاه فرمانده شود و معاونش از ارتش باشد که این طور هم شد. یگان‌های سپاه و ارتش به گونه‌ای عمل کردند که تقریبا در هر قرارگاه تاکتیکی یک یا دو یگان ارتش و سه یگان از سپاه عمل می‌کردند و کار ما هم به همین صورت شروع شد.

  چه افراد و شخصیت‌هایی در جریان مقاومت ٤٥ روزه خرمشهر در آن ماندند و از شهر دفاع کردند؟

همه مردم در خرمشهر  ماندند و از شهر در برابر حمله دشمن بعثی دفاع کردند به جز افراد مسن و پیر و کسانی که توان دفاع نداشتند. به دلیل حجم آتش دشمن و نفرات زیادی که داشت، ریزش نیرو داشتیم ولی رئیس‌جمهوری وقت آقای بنی صدر همیشه به نیروهای مقاومت ٤٠ روزه وعده‌های توخالی می‌داد. اما شهید جهان آرا یک شب نیروها را در مدرسه دریابد رسایی جمع کرد و گفت که هرکه می‌خواهد بماند، بماند و هرکس نمی‌خواهد بماند شبانه شهر را ترک کند چون هرکس بماند شهید می‌شود. به همین جهت بسیاری از نیروهای مردمی، نیروهای داوطلب بسیج و سپاه پاسداران در شهر ماندند و ٤٥ روز در برابر حملات دشمن بعثی مقاومت کردند تا این‌که بعد از مدتی یک یگان دریایی به فرماندهی سردار سیاری که امروز فرمانده نیروی دریایی راهبردی ارتش است و ٦٧٠ نفر در روزهای آخر مقاومت و به کمک سپاه بسیج و نیروهای داوطلب آمدند که از آنها ٣٠٠ نفر مجروح و شهید شدند.

  آنها با این‌که می‌دانستند اگر بمانند شهید می‌شوند، چرا ماندند؟

آن موقع کسانی که در جریان مقاومت ٤٥ روز خرمشهر ماندند و از شهر دفاع کردند به جز ایمان به خدا چیزی در دل‌شان نبود یعنی نقشه راهی نداشتند که برای آینده که بیایند و به دنبال پست و مقام و درجه باشند و می‌گفتند که ما باید برای دفاع از انقلاب، اسلام، نظام و ملت بمانیم و تا آخرین قطره خونمان از شهر دفاع کنیم و چون فرمانده ما شهید جهان آرا هم همین حس و حال را داشت آنها را سازماندهی کرد که ٤٥ روز در برابر دشمن بعثی مقاومت کردند و بیش از دو سوم نیروهای سپاه و تعداد زیادی از نیروهای مردمی و داوطلب به شهادت رسیدند به‌طوری که امروز در مزار شهدای خرمشهر بیش از ١٤٠ شهید بی‌نام داریم.

  از خاطرات آن ٤٥ روز مقاومت برایمان تعریف کنید.

فقط می‌خواهم به مظلومیت خرمشهر اشاره کنم. ما در زمان حمله ارتش عراق به خرمشهر یک قبضه ١٢٠ بیشتر نداشتیم که آن را هم از ضدانقلاب به غنیمت گرفته بودیم و آن‌قدر گشتیم که ٤ گلوله خمپاره ١٢٠ پیدا کردیم و به همراه شهید افشار و بقیه دوستان در میدان مقاومت امروزی(کشتارگاه سابق) به طرف تانک‌های دشمن شلیک می‌کردیم و بعد خمپاره ١٢٠ تمام شد درحالی‌که گردان‌های تانک عراق در مسیر شلمچه به سمت خرمشهر در حرکت بودند.

  فضای معنوی و ایثار در آن دوره چطور بود؟

با این‌که دستمان خالی بود و یک کلاش بیشتر نداشتیم اما نیروهای ما از داخل بندر وارد شهر می‌شدند و از انتهای اداره بندر دشمن را دور می‌زدند و به سمت عراقی‌ها شلیک می‌کردند و با آنها درگیر و شهید یا مجروح می‌شدند. کار هر روز ما در آن ٤٥ روز مقاومت همین حرکت بود. ٢٧ مهرماه بود که بعثی‌های تا دندان مسلح کم‌کم وارد کوی طالقانی شدند و به تدریج شروع به تثبیت مواضع خود در شهر کردند به دلیل کمبود نیرو و کاهش توان رزمی بچه‌ها مجروح و شهید شدند، اسلحه هم که نداشتیم.

  وقتی خرمشهر اشغال شد چه احساسی داشتید؟

در لحظات آخر بچه‌های مقاومت و تعدادی از نیروها بودند که دست از مقاومت بر نمی‌داشتند. ارتش عراق پل راه‌آهن را گرفته بود اما بسیاری از نیروها در گوشه و کنار شهر هنوز درحال جنگیدن و مقاومت بودند. اما شهید جهان آرا خودش را به نیروها رساند و دستور خروج از شهر را صادر کرد و به ما گفت که ارتش قصد بمباران کردن مواضع دشمن در شهر را دارد که متاسفانه بیرون آمدن ما از شهر همان و اشغال توسط نیروهای دشمن بعثی همان.

  اقدام شما پس از این جریان چه بود؟

البته ما کاری کردیم که دشمن بعثی از آن طرف پل به این طرف نیاید. هر چند نیروهای ما کم بود اما خود نیروهای بعثی هم توان عبور از رودخانه را نداشتند و به همین جهت وارد شهر شدند و با تخریب خانه‌های مردم اقدام به سنگرسازی کردند. اگر صحبت شهید جهان آرا مبنی بر این‌که نیروی هوایی ارتش قصد بمباران مواضع دشمن بعثی در عراق را به دستور رئیس‌جمهوری وقت بنی صدر دارد بچه‌ها به هیچ وجه در ٤ و ٣ آبان دست از مقاومت بر نمی‌داشتند و از شهر بیرون نمی‌رفتند.

  در زمان مقاومت ٤٥ روزه چه فعالیتی داشتید و چه می‌کردید؟

فقط یک رزمنده عادی بودم در کنار سایر رزمندگان دیگری که در برابر دشمن مقاومت می‌کردند.

  اگر دوباره خرمشهر اشغال شود، چه می‌کنید و چه واکنشی از خود نشان می‌دهید؟

باز هم به‌عنوان یک رزمنده و سرباز در رکاب بقیه رزمندگان از میهن اسلامی دفاع می‌کنم.

  از وضع فعلی خرمشهر بگویید، خرمشهر در چه حالی به سر می‌برد؟

 در همه صحبت‌هایم گفتم که همه دولت‌ها به نحوی در خرمشهر کاری را انجام دادند، اما آن چیزی که ما خرمشهری‌ها می‌خواهیم آن است که خرمشهر به خرمشهر پیش از اشغال تبدیل شود. پیشرفتی از مسئولان نخواستیم فقط آن را به قبل از جنگ برگردانند. خرمشهر امروز ما ٦٠‌سال نسبت به نقاط دیگر کشور عقب مانده است. علی رغم کارهایی که برخی دولت‌ها در بحث بازسازی در خرمشهر کردند اما هنوز خرمشهر آباد و خرم نشده و مثل یک تاریکی در چشم بچه‌های خرمشهر مانده است.

  با شهید جهان‌آرا چطور و کجا آشنا شدید؟

با شهید محمد جهان‌آرا قبل از انقلاب در کتابخانه عمومی شهر مطالعاتی با هم داشتیم اما او را به‌عنوان جهان آرایی که در دوران جنگ بود نمی‌شناختم چون آن موقع درحال خواندن درسم بودم و او هم گهگاهی برای مطالعه به کتابخانه می‌آمد. اما پس از پیروزی انقلاب و سازماندهی بچه‌ها و تشکیل سپاه  و نهادهای فرهنگی فهمیدم این شهید جهان آرا همان کسی است که به کتابخانه عمومی شهر برای مطالعه می‌آمد. نام شهید جهان آرا گره خورده و عجین شده با خرمشهر است. یعنی هر کجا اسم خرمشهر که می‌آید همه به یاد شهید محمد جهان آرا می‌افتند.

  درباره شهید جهان آرا و خصوصیات اخلاقی‌اش صحبت کنید

مقاوم‌ترین فرمانده در سطح کشور شهید جهان آرا بود. بالاترین سپاه در سطح مقاومت، سپاه خرمشهر بود با ٦ فرمانده و هیچ سپاهی به اندازه سپاه خرمشهر شهید نداد. ولی با همه مظلومیت‌ها خرمشهر باز هم خرمشهر است. اهل عمل و دیانت و شب زنده‌داری بود.

  اگر شهید جهان آرا الان زنده بود، چه حرفی به او می‌زدید؟

اگر شهید جهان آرا الان زنده بود الان خرمشهر این وضع را نداشت حتی در زمان مقاومت ٤٥ روزه هنگامی که در کوت شیخ بودیم می‌گفت که خانه‌های مردم را خراب نکنید و اگر عراقی‌ها را دیدید فقط به سمت آنها شلیک کنید. اگر شهید جهان‌آرا زنده بود نه‌تنها خرمشهر این وضع را نداشت بلکه ٦٠‌سال از بقیه نقاط کشور جلوتر بود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار