امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
امام جمعه موقت اهواز با بيان اين كه حجر بن عدی از سرداران اصلی جبهه ولايت بود، تصريح كرد: ايشان در اخلاص و وفاداری به اميرالمؤمنين(ع) كمنظير و در رده مالك، عمار و ياسر بود.
آيتالله محسن حيدری نماينده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت اهواز، شامگاه گذشته(دوشنبه، 16 ارديبهشتماه) در تجمع اعتراضآميز هيات های مذهبی اهواز نسبت به هتک حرمت اماكن مقدس شيعيان در سوريه كه در مسجد اعظم اهواز برگزار شد، اظهارداشت: بهواسطه جسارت و اهانت وهابيون وابسته استكبار جهانی به مرقد حُجر بن عدی كندی و حضرت جعفر طيار عواطف مؤمنين و امت اسلامی جريحهدار شده و موج اعتراض در سراسر جهان شكل گرفته است.
وی صحبتهای خود را در دو بخش تاريخچه سلفيون و ويژگیهای وهابيت و بحث درباره شخصيت حجر بن عدی و حضرت جعفر طيار ادامه داد.
آيتالله حيدری در خصوص تاريخچه سلفيون اظهار كرد: سلفی يعنی گذشتهگرا، سلفيون میگويند بايد اسلام را با ديدگاه مسلمانان صدر اسلام كه در قرون اول، دوم و سوم میزيستهاند شناخت و نبايد عقل را در شناخت اسلام دخالت داد.
نماينده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به مراحل تاريخی بروز سلفیگری گفت: سلفیگری در سه مرحله تاريخی بروز كرده كه اولين آن در قرن چهارم و به سردمداری علی بن خلف بربهاری در بغداد بوده است. او گروهی بر اساس تفكر مذهب احمد بن هنبل بهعنوان سلفيت تشكيل داده بود و هركس مخالف اين تفكر بود را به هلاكت میرساند. برای مثال يك زن شيعه كه در ايام محرم برای امام حسين(ع) نوحهخوانی میكرد را با اين منطق كه در زمان پيامبر(ص) كسی برای امام حسين(ع) نوحهخوانی نكرده و اين عمل بدعت و حرام است، به دار آويختند.
امام جمعه موقت اهواز مرحله بعد سلفيون را در قرن هشتم عنوان كرد و افزود: در اين دوره ابن تيميه بر اساس تفكر احمد بن هنبل يك سری بدعتها آورد از جمله آن حرمت توسل بود كه اولين بار توسط او مطرح شد و قبل از آن هيچ مسلمانی قائل به حرمت توسل به پيغمبر اكرم(ص) و ذوات مقدس اوليای خدا نبوده است برای اولين بار او توسلات را شرک دانست. در مقابل او علمای اسلام، نه تنها شيعه كه اهل سنت مالكیها، حنفیها، شافعیها و حتی حنبلیها ايستادند و محكوم به زندان شد و در زندان مرد. با مرگ او و شاگردش، آن افكار از بين رفت تا اينكه مرحله سوم سلفیگری بروز كرد.
آيتالله حيدری در توضيح مرحله سوم سلفیگری اضافه كرد: مرحله سوم سلفیگری در قرن دوازدهم توسط محمدبن عبدالوهاب در عربستان احيا شد. او مذهب وهابيت را با تابلوی سلفيت بنا كرد و حرفهای ابن تيميه را مطرح كرد. سپس مورد حمايت آلسعود قرار گرفت و بعدها انگليسیها اين را سوژه خوبی برای ايجاد اختلاف ميان مسلمانان ديدند و جريان وهابيت اين گونه شكل گرفت.
امام جمعه موقت اهواز با بيان اين كه سلفیگری از زمان پيدايش تاكنون بزرگترين چالش و خطر برای اسلام بوده است، گفت: خطر سلفيون به دليل ويژگیهای آن است؛ يكی از خصوصيات آنها تكفير همه مسلمانان است نه تنها شيعه كه اهل سنت را نيز تكفير میكنند؛ لذا اكثريت اهل سنت هم آنها را قبول ندارند. تكفير مسئله تازهای نيست و برای اولين بار خوارج در زمان اميرالمؤمنين(ع) آن را مطرح كردند؛ لذا يكی از علمای اهل سنت كتابی در خصوص وهابيون با عنوان «خوارج هذا العصر» نوشت.
وی خصوصيت و ويژگی ديگر وهابيون را مخالفت و تضاد با عقل و منطق بيان و اظهاركرد: غير از احساسات و تعصب و جهالت چيزی در كتب و گفتمان وهابيون وجود ندارد. صريحاً میگويند عقل را كنار میگذاريم و فقط با ديد سلفيون به دين مینگريم. سومين خصوصيت سلفيون وحشیگری و خشونت فوقالعاده است؛ در زمان خوارج، مراحل اول و دوم و تا مرحله سوم سلفیگری، وحشیگری خصوصيت بارز آنها بوده است.
نماينده مردم خوزستان در مجلس خبرگان ادامه داد: عبدالوهاب وقتی بر سر كار آمد تا حدود 70 سال با اهل سنت درگير بود. در آن سالها وهابيون دهها هزار نفر را سر بريدند و اساس وهابيت بر خون مسلمانان پايهريزی شد. آنها پس از ورود به عراق از سال 1216 تا 1225 چندين تهاجم به كربلا و نجف داشتند و بالغ بر 150 هزار زائر شيعه را كشتند و در سالهای اخير نيز شاهد جنايات و كشتارهای آنها هستيم كه تنها در همين سالها حداقل 200 هزار شيعه در عراق توسط وهابيت كشته شده است.
آيتالله حيدری وابستگی فكری سلفيون به بنی اميه را ويژگی و خصوصيت ديگر سلفيون عنوان كرد و گفت: آنها بنی اميه را تقديس میكنند، ابن تيميه چندين كتاب در خصوص معاويه نوشته و در مقابل تا توانسته احاديث و فضائل ائمه(ع) را زير سؤال برده و مورد تشكيک قرار داده است. در عربستان مشاهده كردم كتابی با عنوان اميرالمؤمنين يزيد بن معاويه در مدارس ابتدايی تدريس میشود. اكنون در قضايای سوريه صريحاً میگويند كه ما برای احيای بنی اميه آمدهايم؛ لذا اسم گروهشان «نصره الشام» يعنی ياری رساندن به شام برای احيای بنی اميه است.
وی گفت: ويژگی ديگر سلفيون وابستگی به صهيونيسم است، اين ها با صهيونيسم ارتباط تنگاتنگ دارند و از ابتدای پيدايش صهيونيسم، وهابيت در كنار آن قرار گرفت. زمانی كه يهودیها از اروپا و مناطق ديگر آمدند و فلسطين را اشغال كردند عبدالعزيز بن عبدالوهاب پدر ملك فهدنامهای به اين مضمون نوشت كه ما اين يهود بيچاره را جا داديم در فلسطين و فلسطين را به يهود بخشيديم. سلفيون و صهيونيسم از همان ابتدا تاكنون در كنار هم هستند.
وی در ادامه به بحث درباره شخصيت حجر بن عدی پرداخت و گفت: حُجر بن عدی كندی صحابی فاضل پيام پيامبر، فردی بود كه عصر اهليت و اسلام را درك كرده بود و همچنين در اخلاص و وفاداری به اميرالمؤمنين كمنظير و در رده مالك، عمار و ياسر بود؛ ابن حجر درباره او مینويسد «كان من فضلا صحاب»؛ او از صحابه های فاضل و دانشمند بود.
وی ادامه داد: حجر بن عدی، رئيس طايفه، فردی شاخص و اهل معرفت بود كه در جوانی مراتب معرفت را در مدت كوتاهی از پيغمبر(ص) كسب كرد و پس از رحلت رسول اكرم(ص) به عنوان يكی از سرداران بزرگ اسلام فتوحات بسيار داشت و پرچم اسلام را در شام و ايران برافراشته كرد.
آيتالله حيدری افزود: اوج عظمت حجر بن عدی در زمان اميرالمؤمنين(ع) بود كه او به عنوان بازوی توانمند و فرمانده اميرالمؤمنين(ع) در همه جنگها عليه ايشان حضور داشت. اميرالمؤمنين(ع) عملياتها و مأموريتهای سخت را به حجر بن عدی محول میكرد و او همه را با سرافرازی به انجام میرساند. در جنگهای جمل، صفين، نهروان فرمانده سپاه علی(ع) بود.
وی با بيان اينكه حجر بن عدی از سرداران اصلی جبهه ولايت بود، گفت: حضرت علی(ع) در بستر شهادت اصحاب را فراخواندند و خطاب به حجر فرمودند بعد از شهادت من از تو میخواهند كه دست از ولايت من برداری، موضعت چه خواهد بود؟ حجر با صلابت عرض كرد: يا اميرالمؤمنين(ع) بخدا قسم اگر با شمشير تكه تكهام كنند و مرا در آتش بياندازند دست از ولايت شما بر نخواهم داشت.
امام جمعه موقت اهواز گفت: پس از شهادت اميرالمؤمنين علی(ع) حُجر بن عدی در كنار امام حسن مجتبی(ع) قرار گرفت. در آن دوران كه بر منابر به امام علی(ع) اهانت میكردند تنها كسی كه در مقابل حسادتهای حاكم مدينه میايستاد و مقابله میكرد و به حمايت از حضرت(ع) میپرداخت حجر بن عدی بود به طوری كه با حضور او كسی جرأت جسارت به حضرت امير را نداشت.
نماينده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری افزود: اين ماجرا تا آنجا ادامه پيدا كرد كه حاكم مدينه طومار جعلی مبنی بر اينكه حجر بن عَدی از دين خارج شده است و میخواهد عليه حكومت معاويه قيام كند نوشت و اين طومار را بزرگان مدينه برخی با تطميع و برخی با تهديد امضا كرده برای معاويه ارسال كردند؛ معاويه بر مبنای اين دروغ دستور دستگری حجر و 12 تن از يارانش را داد.
وی ادامه داد: حجر و يارانش را در راه شام در منطقه مرج عذراء كه به دست خود او فتح شده بود به شهادت رساندند. يكی از پسران حجر نيز در اين واقعه همراه پدر بود، حجر گفت اول پسرم را بكشيد چرا كه نگرانم با ديدن مرگ من بترسد و از ولايت جدا شود، میخواهم ببينم كه او در راه ولايت كشته میشود. سپس دو ركعت نماز خواند و خواست كه او را با همان غل و زنجير و لباسهای خونآلود دفن كنند چرا كه در قيامت و سر راه صراط با همين شكل با معاويه مخاصمه كند و همين گونه شد.
وی خانواده حجر را خانوادهای ولايی عنوان كرد و گفت: دو پسر ديگر او نيز در قيام مختار به شهادت رسيدند.
آيتالله حيدری با بيان اين كه مدفن حجر بن عَدی 14 قرن پناهگاه شيعيان بود، گفت: وهابيون خبيث نه تنها ضريح را نابود كردند، قبر حجر را نبش كردند و بنا به نقلی كه رسيده است پيكر او را سالم و خونآلود گويی كه همين امروز كشته شده است بيرون آوردهاند؛ اين سند افتخار و حقانيت شيعه است.
اين مراسم كه با حضور هيات های مذهبی اهواز برگزار شد، با نوحهخوانی و مداحی شيفتگان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) ادامه پيدا كرد.