شوشان / امید حلالی

"> راسپوتینیسم ؛ آسیب جامعه ای فاقد کارکرد حزبی
شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۰۲۴
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۶

 

شوشان / امید حلالی

 

اینکه امروز به عنوان آخرین روز ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری هاشمی، مشایی یا خاتمی بیایند نقطه پایانی ست بر ماه ها گمانه زنی و بازی «می آیم / نمی آیم» که در کنار بازی «بگم / نگم» جزو بدترین کنش ها در افکار عمومی و رفتارهای انتخاباتی ست و البته از مضار سیاست فربه و بدون نظام حزب ست. جامعه سالم می بایست جامعه ای باشد که میان حوزه سیاست و فرهنگ و اجتماع رابطه ای متقابل و متناسب برقرار باشد اما وقتی همه چیز سیاسی بشود و همین حوزه سیاست هم فاقد نظام و کارکرد حزبی باشد که ورودی ها و خروجی ها را تعیین کند و بر گفتمان سازی ها ناظر باشد، مانند آن است که یک سقف بتونی سنگین و حجیم و بی قواره را بخواهید بر چند چوب کبریت یا چوب چندل! سوار کنید و انتظار دوام و قوام را هم داشته باشیم. خیر. این طوری نمی شود! هر چند کشور ما در قیاس با بسیاری کشورهای توسعه یافته به حیث داشتن احزاب - البته اسمی و فاقد کارکرد حتمن رکوردی چند برابری دارد - از مضرات چنین فضایی آن است که پدیده ای به نام احمدی نژاد شکل می گیرد که به خودی خود فاقد رای است چرا که در شورای اول تهران کاندیدا می شود اما رای نمی آورد! اما می شود محصول انتخاب جبهه نوپای آبادگران در شورای دوم تهران به عنوان شهردار، گروه متبوعش «ایثارگران» در انتخابات 84 دوره نهم ریاست جمهوری از او حمایت نکرده و به قالیباف تمایل پیدا می کند که از عجایب عالم سیاست است ، بر اثر دیالوگ مستقیم با توده ها به پاستور می رود و بعد هم علناً می گوید که نظام حزبی را قبول ندارد و کار را تا الان به آنجا می رساند که حامیان دیروز در برابر رفتار و گفتار او مسئولیتی را به عهده نمی گیرند و به نوعی از وی...

تبری می جویند. چرا که احمدی نژاد مشایی را - که بسیار تلاش دارد تا از خود شخصیتی راسپوتینی نمود دهد / راسپوتین : راهب ماجراجو و سیاست‌مدار روسی که قدرت و نفوذ عجیبی در نیکلای دوم داشت، و در اغلب کارهای درباری دخالت می‌کرد. عده‌ای از مردم وی را به عنوان یک قدیس شفا بخش و عده‌ای دیگر بعنوان یک موجود شیطان صفت می شناختند - و گویا هر چه به پایان دولت نزدیک تر می شویم احمدی نژاد دارد در مشایی تبلور و حلول می یابد و دامنه و شدت این کارکرد چنان است که همه ارزش ها یا کم کاری های دولت را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

و راستی این میل به مرموز بودن شخصیت ها و کنش های آنان برای جذب مردم و جلب توجه آنان و محور گفتگوهای موافق و مخالف قرار گرفتن اما عاقبت خوشی ندارد و این را هم می توان از آسیب ها و مشخصات همان جامعه فاقد کارکرد حزبی دانست و حالا که بحث به اینجا کشید خوب است اگر این نکته هم عنوان شود که در واقع اگر احمدی نژاد رییس جمهور دوره نهم بود اما در دوره دهم هژمونی مشایی بر دولت چنان بود که می توان در واقع وی را رییس جمهور دوره دهم بر شمرد. به هر حال روشنگران و عقلای قوم می دانند که جدی نبودن نظام حزبی در کشور عواقبی دارد که یکی از آنها هم همین وضعیت روزهای پایانی دولت است که معلوم نیست عقبه آن کیست که اکنون در محضر مردم مواخذه شوند و یا کارهای مثبت به آنان نسبت داده شود. آقای خاتمی نیز اعتقاد خوبی داشت نسبت به افسوس بر مردمی که به دنبال قهرمانند اما نتوانست این اعتقاد را حتا در میان نزدیکان و طیف معتقدان خود نهادینه کرده و گسترش دهد اما هم اکنون که محتمل است خروجی جبهه اصلاحات به عنوان یکی از سه رکن انتخابات

(اصول گرایان - دولتی ها - اصلاحات) مثلن بر آقای جهانگیری یا عارف قرار گیرد کسی را باوری به رای آوری آنها نیست حتا در میان اصلاحاتی های پر و پا قرص چرا که آنها منتظر قهرمانی به نام خاتمی هستند و لاغیر. یعنی آنکه وقتی جبهه ای فاقد کارکرد حزبی باشد می شود این. می شود اتکای صرف به یک شخصیت و نه به شبکه اجتماعی خود که در نهایت فاجعه سردرگمی برای هواداران می آفریند. پس اگر چنین جامعه ای که علیرغم تعداد چند برابری احزاب اسمی سیاسی ثبت شده در وزارت کشور، نسبت به کشورهای توسعه یافته، آبستن جنین های بداخلاقی شد که می خواهند هم مادر را سر زا از بین ببرند و هم دست قابله را گاز بگیرند، جای تعجب نخواهد داشت.

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار