شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۰۶۱۲
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۸
عبدالله منصفی 

نگاهی که به تاریخ ایران معاصر می اندازیم درمی یابیم که استان خوزستان با واژه نفت عجین شده است. همزمان و پس از ملی شدن صنعت نفت، این استان در کانون توجه ملی، منطقه ای وجهانی قرار می گیرد. با افزایش قیمت نفت در دهه 50 است که دیگر خوزستان تبدیل به مهمترین نقطه ایران و خاورمیانه شده و بار تمام اقتصاد کشور ایران را به دوش می کشد.

نفت و گاز و پس از آن فولاد و نیشکر و پتروشیمی باعث توجه بیش از پیش به این استان شد. بی جهت نبود که این استان را خوزستان زرخیز نام نهادند و به همین دلیل مورد توجه ویژه دولتمردان قرار می گرفت. صنایع گوناگون از یکسو، جغرافیای خاص با آب و هوای گرم از سوی دیگر و همچنین نگاه ویژه به این استان باعث به وجود آمدن مردمی صنعتی، باسواد و فعال و در عین حال مهربان و مهمان نواز گردید و خوزستانی ها خونگرم لقب یافتند. این روزهای خوش اما دولتی مستعجل بود.

پس از انقلاب و بعد از آن هم شعله ور شدن جنگی هشت ساله در مرزهای این دیار، خوزستان زیبا و شاد به خوزستان زخمی و جنگ زده تبدیل شد. با خاتمه یافتن جنگ، دوران سازندگی آغاز گردید. مثل همیشه بودجه و هزینه این دوره از تاریخ کشورمان نیز از سرزمین خوزستان تامین گردید. اینبار البته رودخانه ها و کوههای خوزستان نیز مورد استفاده قرار گرفتند.

انواع و اقسام  سدهای بلند از بتنی تا خاکی و پاره سنگی جهت تامین انرژی برق مورد نیاز کشور بر روی کارون، مارون، کرخه، اعلاء و... احداث گردید. این مرتبه هم خوزستان داشت نقش خود را به خوبی ایفا می نمود اما متاسفانه این دفعه خوزستان در مسیری یکطرفه قرار گرفته بود. مدیران مملکتی خوزستان را فقط به چشم منبع درآمد نگاه می کردند. گویا خوزستان را معدنی تمام نشدنی در نظر می گرفتند یا خوزستان را مزرعه ای تصور می کردند که نیازی به کاشت و داشت در آن نمی دیدند. احتمالاً خیال می کردند که هر چه بر سر راه کارون سد بسازند، تغییری در میزان آب این رودخانه نجیب رخ نخواهد داد.

 احتمالاً تصور می کردند که با خشک کردن هور ها و استخراج نفت از آنها هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. با انحراف آب کارون به مزارع نیشکر و شستشوی خاک جهت شیرین کردن زمین هم انتظار هیچ مساله ای را نداشتند. آری. دقیقاً همین اتفاق رخ داده است. نه تنها نگران خوزستان نبودند بلکه اصلاً اهمیتی به خوزستانی ها هم ندادند. فراموش نمی کنیم که با تولد غول ریزگرد چقدر عجز و لابه کردیم که به فکر محیط زیست خوزستانی ها باشید اما کو گوش شنوا. هر چقدر که بیشتر تذکر دادیم، سوء مدیریت عمیقتر و وخیمتر شد. بی جهت نبود که می گفتند آنچه به جایی نرسد فریاد است.

با تداوم بی توجهی به خوزستان، جغرافیا و محیط زیست این استان دست بکار شدند. حال نوبت انتقام گرفتن آنان بود. زمستان گذشته ریزگردها نشان دادند که اگر بخواهند چگونه می توانند زندگی را در این دیار متوقف کنند. زمستان گذشته دیدیم که سوء مدیریت چنان ما مردم این استان را ضعیف و ناتوان ساخته که حتی یک رعد و برق باعث می شد شرایط زندگی ما همچون غارنشینان شود. زمستان گذشته دیدیم که شورای شهر نالایق و شهرداری بی دانش، چنان معامله ای با ما مردم اهواز کردند که از خدا خواستیم باران نبارد. زمستان گذشته ایمان اوردیم که زور طبیعت چقدر زیادتر از ماست؛ اما ما مردمی هستیم که همه چیز را زود فراموش میکنیم. 

با فرارسیدن بهار و فروکش کردن ریزگرد، همه چیز به روال قبل بازگشت. یک مدیر غیر بومی جای مدیر غیر بومی قبلی را در شبکه توزیع گرفت. بازهم مزارع نیشکر به آتش کشیده می شود. بازهم مدیران پروازی دست اندرکار هستند. بازهم همان اتفاقات چهار سال قبل در انتخابات شورا رخ داد. همه چیز از نو تکرار شد. اما غول بی شاخ و دم ریزگرد هم باز از خواب بیدار شد. اینبار هم نشان داد که قصد ندارد دست از سر این استان بردارد. نشان داد که از دفعات قبل قویتر و دانه درشت تر هم شده است. ریزگرد نشان داد که حالا حالاها دست بردار نیست و با کسی شوخی ندارد. ریزگرد تبدیل شده است به نیروی آزمایشگر بی رحمی که کاری ندارد بجز به چالش کشیدن زندگی و نگاه ما به محیط زیست.  اینبار حتماً انتقام طبیعت سخت تر و محکمتر خواهد بود. 

آنچه گفتیم یک واقعیت تلخ بود که ریشه در بی توجهی مردم و بعد از آن مسئولین به محیط زیست دارد. تا زمانی که خود مردم پیگیر حقوق خود نباشند، مدیران هم خیلی دلسوز نیستند. تا زمانی که ما مردم خوزستان و شهر اهواز حساسیتی به انتخاب مدیران این دیار نداشته باشیم، تغییر معناداری در زندگی ما حادث نمی شود. تا زمانی که در انتخاب هایمان بجای علم، دانش و تجربه بدنبال نژاد و عشیره باشیم اوضاع همین است که هست. ما زمستان وحشتناک و کمرشکنی را پشت سر گذاشتیم اما هیچ درسی از آن سختی ها نگرفتیم که نگرفتیم. 

ضرب المثلی می گوید: آنکه نآموزد ز چرخ روزگار – هیچ نآموزد ز هیچ آموزگار.


برچسب ها: عبدالله منصفی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار