به رغم برخی ادعاهای پوچ وفاقداستدلال منطقی که عربستان وشرکایش مطرح نمودند، اختلافات آن کشور و برخی دیگرازکشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هیچ ربطی به ایران ندارد و برخلاف آنچه گفته شد قرارهم نیست آن کشور به حوزه نفوذ ایران تبدیل گردد. چرا که مابا آن کشور به رغم ارتباطات نسبتاً خوب درپاره ای موارد اختلاف نظراساسی داریم و چنین امکانی درشرایط کنونی وجود ندارد و ایران نیز بدنبال چنین اقدامی نیست.
آنچه امروز در روابط آن کشورها رخ داده نتیجه تضاد منافع سیاسی و اقتصادی آنها و نگاه متفاوتی است که به موضوعات ومسائل منطقه ای وجهانی دارند.همانگونه که دوستان می دانند مقامات کشورمان ازنقش هردو کشور عربستان وقطردرتحولات سوریه ازآغاز تاکنون ناخرسند وهمواره عملکرد آنها درقبال حکومت سوریه را مورد تندترین انتقادات قرار داده اند و درحال حاضرنیزآن کشورهادرسوریه ازگروه های مخالف و ایران ازحکومت اسد جانبداری و حمایت می کنند.
پس می بینیم که تضاد و اختلاف منافع ایران و قطر امکان تاثیرپذیری آن کشور از ایران را غیر ممکن می کند. ضمن اینکه اختلافات این کشورها بیشترناشی از اقدامات مداخله جویانه ی عربستان در سیاست خارجی کشورهای عربی منطقه و وهمچنین ایفای نقش برادربزرگتر و تحمیل نظراتش به سایر کشورهای عضو شورای همکاری است. که قطرو عمان وحتی تاحدودی کویت برخلاف امیرنشین های امارات وبحرین حاضر به پذیرش آن نبوده و درتلاش هستندکه مستقل ازعربستان درخصوص مسایل منطقه ای وبین المللی تصمیم گیری نمایند.
ضمن اینکه مشکلات در روابط قطر و عربستان قدیمی بوده و علاوه براختلافات سیاسی ونگاه متفاوتی که به مسایل منطقه ای وبین المللی دارند،دوکشورازهنگام استقلال درگیر اختلافات ازضی نیزهستند و حتی درسال ۱۹۹۵ میلادی درگیرجنگ مرزی با یکدیگرشدندکه با پادرمیانی برخی ازکشورهای منطقه وفرامنطقه ای ترک مخاصمه نمودند، اما هیچ گاه اختلافاتشان به صورت ریشه ای حل نشد و همچنان استخوان لای زخم باقی مانده است.همچنین عربستان و قطربرسرفلسطین ومصر و حمایت از گروه های جهادی نیز بایک دیگراختلاف نظر دارند و درحالی که قطر همچون ترکیه ازحماس درغزه و اخوان المسلمین درمصرحمایت می کند، عربستان ازحکومت خودمختارفلسطین ومحمودعباس ودولت السیسی درمصرجانبداری می نماید.
عربستان و قطر بر سر لیبی نیز با یکدیگر اختلاف دارند. هم اینک درلیبی دو دولت وجود داردکه یکی موردحمایت قطرو دیگری موردحمایت عربستان است و اختلافات آنها اوضاع این کشور را نیزبغرنج ترمی کند. درحالی که اختلاف آنها می تواند معادلات در عراق و سوریه را به نفع دولت های این کشورها که متحد ایران هستند تغییر دهد.
بنابراین اوضاع منطقه و سیاست های جاری کشورهای خاورمیانه درقبال مسایل و مشکلات و درگیری های کنونی آنچنان پیچیده ودرهم تنیده است که می توان گفت دراین منطقه عملا هیچ کشوری متحدکشوردیگری نیست واین کشورها براساس منافع ومصالحشان هرکدام راه خود را می روند؛ اگرچه ممکن است درزیریک سقف هم جمع شوندو به اراجیف ملک سلطان و ترامپ نیزگوش فرا دهند اما خروجی چنین نشست هایی آن چیزی نبوده که برگزارکنندگانش را راضی کرده باشد.بروز اختلافات گسترده میان اعضای باصطلاح شورای همکاری خلیج فارس چند:روز پس ازاجلاس ریاض که دستاوردش برای ایالات متحده آب ونان فراوان وبرای رژیم قرون وسطایی حاکم برحجاز تقریباً صفربوده است گواه این ادعاست.
ایران باید باتوجه به منافع ملی خود ازاین اختلافات بهره برداری واجازه ندهد تلاش عربستان وبرخی ازامیرنشین هاوکشورهای استعمارگرفرامنطقه ای برای اجماع وبسیج کشورهای عربی ومسلمان وبی ثبات کردن کشورمان اجرایی گردد.
البته سیاست ایران درقبال اختلافات میان کشورهای حوزه ی خلیج فارس باید بی طرفانه و به گونه ای باشدکه باعث تضعیف موضع قطر نشود و ازحوادث پیش آمده نیزبرای توسعه روابط با آن کشوربخصوص پس ازمحاصره امروز واینکه تنهاراه ارتباطی اش دریاهای آزاد و ایران است به نفع خود استفاده نماید.
قطر نیز در برقراری ارتباط خوب با ایران همواره بدنبال ایجاد نوعی تعادل در روابطش با کشورهای منطقه وتامین منافع خویش بوده است. که چنین دیدگاهی بدون شک به سود ایران نیزخواهدبود.
نکته پایانی اینکه درتحلیل تحولات منطقه ای وبین المللی وبویزه آنچه امروز درروابط میان قطربا عربستان و دوستانش رخ داد لازم است متغیرها و پارامترهای مختلف راموردتوجه قرارداد و براساس آنها به تجزیه و تحلیل مسایل پرداخت.