امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
زهرا شعبانیپور با اشاره به قرائت شعر در محضر رهبر معظم انقلاب، اظهار کرد: دیدار گذشته شاعران مانند همه دیدارهای قبلی بسیار معنوی و روحانی و فضای آن جا بسیار صمیمانه بود و رهبر معظم انقلاب حالشان مساعد بود به صورتی که شعرها را تک تک نقد و راهنمایی میکردند و خیلی فضای خوبی بود.
وی ادامه داد: بنده دو بار توفیق داشتم که در این دیدارها حضور پیدا میکنم که در دیدار دو روز گذشته برای اولین بار در محضر مقام معظم رهبری شعر خواندم.
این شاعر هندیجانی گفت: من سالها است که در برنامههای مختلف شرکت و پشت تریبونهای مختلف حضور پیدا میکنم اما در دیدار گذشته با مقام معظم رهبری حس و حالی داشتم که واقعا نمیتوانم آن را توصیف کنم.
وی افزود: از لحظهای که چشمم به جمال آقا روشن شد، احساس کردم که نوری در دل من نیز روشن شد و این شعرخوانی، حضور و استفاده از این جلسه میتواند به من برای ادامه مسیر خیلی قوت قلب دهد.
شعبانیپور عنوان کرد: حضرت آقا تمام اشعار را حتی شعرهای اساتید و پیشکسوتان را زیر ذرهبین قرار داده و در مورد آنها بحث کردند که این باعث خوشحالی بود و از اینکه مقام معظم رهبری نظر یا توصیهای عنوان میکردند، واقعا برای من ارزشمند بود.
وی متذکر شد: من شعر خود را قرائت کردم و ایشان نیز توصیههای به من داشتند، البته در میان اظهار رضایت ایشان از شعر، گفتند که کلمهای را جایگزین کنم و واقعا این قوت قلبی برای ما شاعران به حساب میآید.
این شاعر گفت: شاعرانی که در این دیدارها حاضر و یا کسانی که به نوعی در ابتدای راه هستند، قطعا با کولهباری از تجربه برمیگردند، مقام معظم رهبری در دیدار اخیر توصیههای ارزشمندی را به شاعران گوشزد کردند.
وی افزود: ایشان مثلا به اتفاقات اخیر در جهان اسلام و زمان حال اشاره کردند تا تفکر شاعران بهتر و همچنین راه محکمتری را در پیش گیرند.
زهرا شعبانیپور از جمله بانوان شاعر است که در شامگاه شنبه در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری حضور داشته و شعری را نیز قرائت کرد.
زهرا شعبانی غزل زیر را در مراسم دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب قرائت کرد:
چه بود حاصل دنیا اگر اراده نبود؟
اگر امید رسیدن میان جاده نبود؟
من و تو وارث بال پرندهای هستیم
که جز در اوج فلک هرگز ایستاده نبود
تمام عمر به دستش دخیل میبستیم
اگرچه طبق سندها امامزاده نبود
پدر که نان شبش را به عشق ما اندوخت
ولی دریغ که هنگام استفاده نبود
بدون او شب اندوه را چه میکردیم؟
چراغ خانه اگر چهرهاش گشاده نبود
چراغ خانه زنی بود بیگمان که خدا
میان سینه او جز صفا نهاده نبود
به ما اگر گرِهِ سخت زندگی وا شد
مگر به برکت این سفرههای ساده نبود
زمانه سخت زمین زد سوارههایی را
که در معیّتشان لشکری پیاده نبود
من و تو عالِمِ عشقیم و بیگمان ما را
معلمی به جز آغوش خانواده نبود