محمدسعید بهوندی
آنچه مد نظر ما در این آسیب شناسی است، معطوف به دو جناح نسبتا مقتدر سیاسی و فرهنگی است. یکی بنام اصلاح طلب و دیگری اصول گرا، البته قصد آن نداریم که به این نکته ی اتفاقا اساسی و مهم بپردازیم که اصلاح طلبی و اصول گرایی چیست و دو جناح مذکور با توجه به اهداف، برنامه ها، رویه ها، شعارها و عملکردشان در همه ی حوزه ها(سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، دینی و...) تا چه اندازه می توانند این نام را نمایندگی نمایند. شاید در فرصتی دیگر به آن بپردازیم. اما حال بنا را بر این می گذاریم که واقعا اسم و مسما مطابقت داشته و ادعا قریب به صحت است.
بحث ما حول محور آسیب های این دو جناح است و اتفاقا پس از کنکاش مختصر در عملکرد و اتفاقات مربوط به آنان، خصوصا دو دهه ی اخیر، بسادگی درمی یابیم که هر دو جناح از پاشنه های آشیل تقریبا شبیه به هم رنج می برند و گویی از نظر تربیت و آموزش برای فعالیت حزبی از یک آکادمی فارغ التحصیل شده اند و تنها تفاوتشان در ماجرای روزنه های آسیب، آن است که بهنگام شکست و یا بهتر بگوییم عدم توفیق، ممکن است در پذیرش، تحمل و بازسازی دوباره، یکی از آنها نسبت به دیگری کمی منطقی تر و معقولانه تر عمل نماید. مهمترین و مؤثرین ایرادات فراگیری که نه یکبار، بلکه بارها در فعالیت ها و عملکردهای آنان مشاهده گردیده است عبارتند از :
۱_ بهنگام بدست گرفتن قدرت و موقعیت، قادر به دیدن تمامی شایستگان خود نیستند و شاید در بعضی جاها تعمدا نمی خواهند ببینند. زیرا بعضا مشاهده گردیده که به دلایل و شرایط مختلف، افرادی در رأس هرم تصمیم گیری وجود دارند که به دلیل ضعف دانش و یا مهارت و... حضور افراد شایسته تر از خود را برنمی تابند. پس بهترین و آسانترین کار را در دور کردن آنها از مناصب و موقعیت می بینند. لذا از افراد ضعیف تر از خود برای همکاری استفاده می نمایند.
۲_ برای سپردن مسئولیت ها باز دوباره از راحت ترین و ساده ترین راه که همانا دیدن و به حساب آوردن افراد نزدیک است، استفاده می نمایند. یعنی همان حلقه ی اول یا حلقه های نزدیک، به همین دلیل است که بعضی از فعالان حزبی در ایران سعی می کنند، علیرغم نداشتن مهارت و دانش کافی، با لابی گریهای بسیار خود را به حلقه ی اول نزدیک سازند. چون می دانند تنها با نزدیک بودن به حلقه ی اول است که می توانند خودی نشان داده و مطرح شده و به حساب آیند.
3 - در سلسله مراتب مسئولیت های جناح ها در ایران، توجه به وابستگی های فامیلی، رفاقت ها، دوستی های خانوادگی، مناسبات فردی و بعضا مشارکتهای مالی زیاد به چشم می خورد. بنحوی که هر کس سعی می کند حداقل برای قویتر شدن موقعیت و جایگاه خود، افراد مرتبط و هم منافع با خود را در کنار خویش داشته باشد.
۴_ یکی از مهمترین و کلیدی ترین ایرادات و ضعف های جناح های دو گانه در ایران، موضوع منفعت طلبی های فردی و گروهی است که بیشترین آسیب را از این ناحیه به آنان و اهداف و عملکردشان وارد ساخته و می سازد. ارجح دانستن منفعت کوتاه مدت شخصی بر منافع بلند مدت جناحی، این نقیصه و ضعف اساسی، خود به تنهایی برای بدنام کردن، از چشم افتادن و عدم اقبال مردمی کافی است.
۵_ تحمل رقیب سیاسی پیش از هر چیز، نشانه ی استحکام در مواضع، داشتن دانایی و توانایی، اعتماد و اطمینان به اهداف، سلامت روحی و روانی افراد خود و جناح خود است. اما در ایران کمتر مشاهده می شود که جناح ها بهنگام به دست گرفتن قدرت، توانمندی های رقیب خویش را به حساب آورده و نسبت به نقد و نظر او صعه ی صدر نشان داده و در صورت لزوم پاسخگو باشند.
۶_ خلق و خوی اکثریت ما ایرانیان حاکی از این واقعیت تلخ است که؛ خسته از تلاش و کوشش در راه اهداف بلند مدت هستیم و بیشتر به دنبال هدفهایی هستیم که معمولا پشت دیواری هستند که به آن تکیه داده ایم. شاید تا حدود زیادی این ایراد اساسی برمی گردد به نحوه و کیفیت تربیت و آموزشهایی که ما در خانه و مدرسه با آن مواجه بوده ایم و به اندازه ی لازم و کافی در این خصوص توجیه و آماده نشده ایم و لذا همین نقص عمده را بعنوان اعضای فعال یک جناح نیز با خود در فعالیت های گروهی بهمراه داریم.
۷_ بسیار مشاهده می شود که؛ در درون جناح های موجود، علیرغم گروهی بودن فعالیت ها و تصمیم گیری ها، تحرکات فردی بسیار زیادی انجام می گیرد، ولی نام جناح بر آن گذاشته می شود. مثلا بیانیه ی بسیار مهمی از طرف جناح صادر می شود، در حالیکه همه ی افراد اصلی جناح بجز یکی دو نفر از تهیه و تنظیم آن مطلع نیستند. یا مشاهده گردیده در درون یک جناح، افراد زیادی فردی تصمیم گرفته و فردی عمل می نمایند. در حالیکه همه ی این رفتارها بنام جناح قلمداد می شوند. دلیل اصلی و عمده ی آن هم این است که؛ از کار گروهی و پخته کردن یک تصمیم و شنیدن نقطه نظرات زیاد و متفاوت خسته هستیم. بخش مهمی از آن باز به تربیت و آموزش ما ایرانیان برمی گردد؛ درخانه، پدر به تنهایی بدون مشورت با اعضای خانواده تصمیم می گیرد، فرمان می دهد و همه اطاعت کرده و اجرا می نمایند. و یا معلم در مدرسه همیشه متکلم وحده است و دست آخر تکلیف فردا را داده و از کلاس خارج می شویم. کارگروهی نیاز به آمادگی روحی، جسمی و علمی دارد و همچنین صرف وقت و حوصله، و تازه بعد از کلی بحث و جدل گاها می بایست از موضع خود گذشته و راهکار دیگری را برگزینی، پس بنابراین باید قبول کرد که این کار محتاج بسیاری از آمادگی ها و آموزشهاست.
۸_ شکست، جزء لاینفکی از فعالیت های جناحی و حزبی است. زیرا جناح تنها یک طرف ماجراست و طرف دیگر، هم جناح مقابل است و هم از آن مهمتر افکار و اقبال عمومی است. باید بپذیریم که گاهی برنامه های جناح ما، یا به دلیل ضعف و یا به دلیل مناسب تر بودن برنامه های رقیب و یا سلیقه ی مقطعی مردم، مورد پسند واقع نمی شوند. در چنین وضعیتی باید تحمل عدم موفقیت را داشته باشیم و خود را بجای سرزنش نمودن، آسیب شناسی کرده، اصلاح نموده و دوباره آماده برای رفتن به میدان بازی شویم. ولی متأسفانه در کشور ما جناح ها بجای برطرف نمودن ایرادات و اشکالات خود، دست به توجیه زده و با عدم پذیرش شکست خویش، نسبت به آمادگی مجدد اهمال کاری می نمایند.
۹_ افراد منتسب به یک جناح در ایران، کمتر مشاهده می شود که رازدار مسائل و اتفاقاتی باشند که تنها به خود آنها و جناحشان مربوط است، نه همه ی مردم. زیرا بعضی رازها محل های حساسی هستند که از آن طریق میتوان ضربه پذیر گردید. ولی در کشور ما، افراد بعضا کلیدی جناح ها به دلیل رفاقت نزدیک با افراد جناح دیگر و یا وحدت منفعت در بعضی جاها با دیگران، این رازداری را جدی نگرفته و باعث ضربه پذیری جناح خود می شوند و یا هم به دلیل ناراحتی و عصبانیت در یک اتفاق و از دست دادن موقعیت و یا منفعتی از سوی هم جناحی های خود، به مسئله ی مهم و حساس رازداری و امانت التفاتی نمی شود.
۱۰ _ جناح های موجود کمتر به کار ریشه ای و عمیق می پردازند. و بیشتر به دنبال اهداف و برنامه هایی هستند که نتایج شان بلافاصله نمایان شود. به همین خاطر به سطح قابل قبولی از پختگی و رشد نمی رسند. لذا با بادی می آیند و با نسیمی می روند. تعجیل زیاد در رسیدن به نتیجه، از پختگی و کیفیت فعالیت ها می کاهد و استحکام در قواعد و اصلوب ها را بشدت کاهش داده و شکست احتمالی را برای آنان آسان تر و نزدیکتر می سازد.
۱۱_ خودشیفتگی و بزرگنمایی اغراق آمیز از چهره و فعالیت های جناح خود، آفتی بس بزرگ است. زیرا باعث می شود که ضعف ها و کاستی های جناح خویش را یا اصلا نبینند و یا آنقدر ناچیز که نیازی به رفعشان احساس نکنند و باز از آن مهمتر و مؤثرتر، کوچکنمایی بیش از اندازه ی قدرت و نفوذ رقیب سیاسی خود، تا حدی که او را هیچ به حساب نیاورده، حقیر شمرده و مورد استهزاء و تمسخر قرار دهند. کاری که امروز ما کم و بیش در مورد هر دو جناح نسبت به یکدیگر عملا مشاهده می نماییم.
۱۲_ کار حزبی و گروهی برای افراد، هم ممکن است دارای جزبه و منافع باشد و هم ممکن است دارای هزینه های مادی و معنوی. ولی بسیاری از افرادی که در ایران به کار گروهی در این دو جناح مشغول شده اند، انتظار دارند؛ تنها مانند گاو شیرده همیشه در حال دوشیدن باشند و هیچ فکر نمی کنند این گاو ممکن است به دلایل مختلف روزی فاقد شیر شود و یا بدخلقی کرده و لگدی هم پرتاب کند. لذا مشاهده می شود، به محض آنکه پای هزینه به میان می آید، از خیر فعالیت گذشته و یا بدتر از آن، سراغ گاو شیرده آن جناح را می گیرند. این ضعف زشت، نشان از این دارد که؛ این افراد بصورت اندیشه ای و عمیق سراغ فعالیت سیاسی و گروهی نیامده اند و لذا از بی ثبات ترین و خطرآفرین ترین افراد جناح های موجود در ایران هستند.