شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۴۷۶
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۷:۳۸

حضور پای صندوق رای فقط انتخاب یک نامزد نیست. رای دادن یک پیام روشن دارد و آن اینکه نسبت به سرنوشت خود مسئولیت داریم. از حق و حقوق خود نمی گذریم. نسبت به وضع موجود معترضیم و برای تغییر پای صندوق رای آمدیم. شاید مجبور باشیم به یک نامزد حداقلی رای دهیم اما از یک گام اصلاح نیز نخواهیم گذشت.

سایت الف در ادامه نوشته است: رای ندادن اعتراض نیست. رای ندادن تنها یک پیام دارد و آن اینکه نظام به بن بست رسیده است و کورسوی امیدی نیز وجود ندارد. کسانی که با اراده رای نمی دهند دو گروه هستند. دسته اول کسانی که انتخابات را تحریم می کنند. این افراد اعتقاد دارند راه اصلاح نظام تنها انقلاب است. حق دارند. بسم الله. انقلاب کنند. اما انقلاب هزینه دارند. باید اهل خون دادن باشند. با اهل تحریم سخنی جز این نیست.

اما گروه دیگری هستند که رای ندادن و پای صندوق نرفتن و خانه نشستن در ۲۴ خرداد را اعتراض می دانند. نظام را قبول دارند. به اصلاحات نیز امیدوار و تغییرات را هم از درون نهادهای قانونی نظام می خواهند اما نسبت به رفتار برخی مسئولین و برخی سازمان ها و گروه ها اعتراض دارند و می خواهند این اعتراض خود را با رای ندادن نشان دهند.

این افراد که تعدادشان زیاد نیست اما قابل ملاحظه است، می گویند اگر پای صندوق رای بیائیم، این حضور ما بر اشکالات نظام مهر تائید است و باعث می شود نظام از حضور ما سوء استفاده کند و با مانور دادن بر مشارکت مردمی، اشکالات خود را بپوشانند.

خیلی هم بیراه نمی گویند. برخی مسئولین حضور مردم را به نام خود می زنند. سالها است به این زرنگی سیاسی خو کرده اند. عادت کردند که وقتی مردم پای صندوق رای می آیند خیال کنند که دل از نقد و اعتراض شستند و مثلاً دیگر به عملکرد شورای نگهبان انتقاد ندارند. از بگیر و ببندهای افراطی و سلیقه ای خوشحالند. نسبت به رویه تنگ نظرانه سانسور و فیلترینگ حساسیت ندارند. و بدتر اینکه از رفتار سلیقه ای و قیم مآبانه اهل قدرت حمایت می کنند.

اما راه چاره چیست؟ چرا رای ندادن اعتراض نیست؟ پیام رای ندادن حامیان نظام و معتقد به اصلاح چه خواهد بود؟ واقعیت این است که اصلاحات در این نظام تنها به دو روش ممکن است. یا اصلاحات درون نظام و یا خارج آن. شق دوم که منتفی شد.

اما گروه اول؛ روش اول سازوکاری دارد. اصلاحات باید از درون نهادهای رسمی نظام انجام شود. با همین آدم هایی که وجود دارند باید تغییر ایجاد شود. با استفاده از ظرفیت های همین قانون باید مشکلات برطرف شد. یعنی با اثر گذاری بر همین دستگاه قضائی باید مطالبه آزادی بیان و بعد از بیان داشت. باید با اثر گذاری بر همین شورای نگهبان نماینده خود را به قدرت رساند.

روشن است که با یک برگ رأی اوضاع زیر و رو نمی شود. نباید انتظار داشت با یک رأی همه اشکالات نظام یک شبه حل شود. یک رای آغاز راه است. اما باید این راه را آغاز کرد و رای دادن مجوز ورود به این مسیر پرتلاطم است. جز این نیز راهی نیست.

آنچه مهم است اینکه حرکت جامعه رو به اصلاح و رشد است. هم مطالبات مردم رشد و کمال یافته و هم بدنه قدرت به راه اصلاح. و این همه در یک پروسه کاملا طبیعی در حال شکل گیری است و نه پروژه این گروه و آن جریان. حاکمیت در این پروسه بصورت خودآگاه و ناخودآگاه در حال اصلاح است.

رای ندادن اعتراض نیست و هیچ اثری بر تغییر رفتار حاکمان ندارد. رای ندادن در جامعه ما تنها برای اهل تحریم آورده دارد. برای اعتراض رأی ندهیم، تنها اهل تحریم فیض می برند. کسی نمی گوید مردم به عملکرد حاکمیت اعتراض داشتند و نیامدند. با فرض اینکه پیام این اعتراض به صاحبان قدرت برسد به مراتب اثرش کمتر از حضور پای صندوق رای است.

رای دادن به نامزد حداقلی معترض به وضع موجود، حتی اگر به قدرت نرسد، پیامی روشن برای حاکمیت دارد. تشکیل یک جبهه اپوزسیون قانونی در داخل حاکمیت، ظرفیت بزرگ و پرتوانی است. اگر موسوی قانون شکنی نمی کرد طی این ۴ سال رهبری یک اپوزیسیون قانونی ۱۳ میلیونی را بر عهده داشت و چه اصلاحاتی که از طریق همین جریان پرقدرت صورت می گرفت و کشور نیز امنیتی اداره نمی شد.

امروز برای اصلاحات و تغییر باید پای صندوق رای آمد. راه دیگری نیست و البته باید صبر داشت و اگر لازم بود تحمل اکثریت و فرهنگ اقلیت نشینی.

در انتها یک جمله باقی می ماند و آن اینکه آنچه مهمتر از اصلاح قدرت است ایجاد مطالبه اجتماعی است. تغییر گرایش ها و خواسته و تقاضای اجتماعی با قهر با صندوق ممکن نیست. به قدرت هم نرسید به شبه قدرت خواهید رسید. دولت اپوزیسیون تشکیل می شود. کسی که رای نمی دهد تا اعتراض کند، مثل کسی می ماند که برای اعتراض به حاکمیت به جریان معترض به قدرت پشت کند. رای ندادن، تحریم نظام نیست، تحریم جریان معترض در انتخابات است.

اما برای اصلاح باید جامعه را همراه کرد. همراه کردن جامعه جز از طریق حضور ممکن نیست. باید مطالبه را فریاد زد و رای دادن فریاد مطالبه است. مهمترین ایراد جریان نقد قدرت در این سالها، این بوده است که تنها به اصلاح حاکمیت فکر می کند. باید رویش را سمت جامعه کند. و این جز از طریق حضور مهیا نخواهد شد. نمی شود تنها از حاکمیت، تقاضای اصلاح یکطرفه داشت؛ بی آنکه آحاد جامعه بخواهند. فراموش نکنید که احمدی نژاد را این مردم خواستند. ذائقه این جامعه هنوز احمدی نژاد می پسندد.

 

آیا آنچه ما اصلاح می دانیم را اکثریت جامعه مطالبه می کنند؟ آیا الویت اول آنها محسوب می شود؟ باید رای داد. بعد از طریق همین نهادهای رسمی نظام، جامعه را همراه کرد. تا مطالبه کنند. همزمان از طریق قانون گذاری و قدرت اجرائی، اصلاحات را ولو تدریجی و بطئی مطالبه کرد. آنگاه می توان انتظار داشت که حاکمیت اصلاح را بپذیرد.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار