شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۶۵۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۰۳

غلامحسين واقف متولد سال 1304 خورشيدي است. با آن كه تنها فرزند خانواده بود اما از16سالگي ترك دياركرد. پدر و مادر را در اراك تنها گذاشت و به آبادان آمد تا زندگي جديدي را تجربه كند. وی از بنيانگذاران تيم صنعت نفت آبادان است و خود در دوران جواني در رشته هاي ورزشي همچون هاكي ، واليبال و ورزش باستاني فعاليت داشت. افزون بر رشته هاي يادشده واقف تا سن 27 سالگي به عنوان بازيكن در تيم فوتبال كارگر حضور جدی و فعال داشت. او همچنين در تيم هاي آذر آب اراك، شاهين اراك ، كمباين سازي اراك و تيم كارگري پالايشگاه اراك به عنوان مربي كار كرده است. واقف حتي درخارج از كشور هم در يكي از تيم هاي جوانان آتلانتا به عنوان مربي فعاليت داشته است. وي مدتي هم به عنوان معاون هيأت فوتبال آبادان ، در خدمت فوتبال اين شهر بود.

نكات خواندني از ميان حرف هاي واقف

واقف می گوید : دركنار افرادي چون حسين صدقياني و حسن حبيبي در اولين دوره ي مربيگري كه در تهران برگزار شد جزو شاگردان دتماركرامر بودم و پس از آن هم از طرف شركت نفت براي شركت در يك دوره كلاس مربيگري كه توسط باشگاه رئال مادريد برگزار شده بود عازم اسپانيا شدم و ضمن آن كلاس ها يك دوره ي آسيب شناسي را هم گذراندم.

مبتكر تيم هاي جوانان

تشكيل تيم هاي جوانان از ابتكارات من بود. تا پيش از اينكه من تيم كارگر جوان را تشكيل بدهم هيچ باشگاهي در مقطع جوانان تيم نداشت . البته بودند تيم هايي كه تيم هاي دوم و سوم و... براي پشتوانه سازي داشتند. مانند تيم تاج كه تيم هايي چون ديهيم وافسر و... و تيم شاهين كه تيم هايي چون سيمرغ ، شهباز و اتم و پولاد و... را در زيرمجموعه خود داشتند.

برزيل هم مي آمد آبادان ، بايد مي برديمش !

آباداني ها باخت را قبول ندارند و نمي توانند هضم كنند. اگر برزيل هم مي آمد آبادان بايد مي برديمش ! كافي بود يك نيمه از بازي را با نتيجه ي مساوي بيرون بياييم ؛ آن وقت بود كه هو و جنجال ها به آسمان بلند مي شد.

گربه سياهي به اسم ملوان

ما اگرهر تيمي رامي برديم مقابل ملوان محكوم به شكست بوديم البته با همه اين ها هميشه در رده بندي بالاتر از آن ها قرار مي گرفتيم و هيچ وقت آن ها ازما بالاتر نبودند.

بچه پرشر و شوري بودم

نوجوان كه بودم در شهر اراك يك عده دوستان ناباب دوروبرم را گرفته بودندكه داشتند زندگي ام را تباه مي كردند.  خودم هم بچه ي پرشروشوري بودم. مهاجرتم به آبادان (به رغم مخالفت پدرومادر) زندگي ام را متحول نمود و مسير زندگي ام را عوض كرد.

مقام چهارمي در آمريكا

هر ساله در آمريكا مسابقات فوتبالي به نام جام دوستي با شركت 50 تيم از ايالات آمريكا و 3 تیم ميهمان خارجي و به ميزباني كاليفرنيا برگزار مي شود. سال 94 من به عنوان مربي تيم آتلانتا برگزيده شدم كه به احترام من با نام "واقف آتلانتا" نامگذاري شده بود و موفق شديم رتبه چهارم را در بين 50 تيم به دست بياوريم و خيلي مورد تقدير واقع شديم.

بهترين و بدترين خاطره

بهترين خاطره (با خنده) ازدواج با همسرم است. چون واقعآ يار و مددكارم بود.  در غم و شادي و همه چيز . بدترين خاطره ام مربوط به مقطعي از زمان است كه آماج تهمت هاي زيادي قرارگرفتم و حيثيت و آبرويم را طوري بردند كه خجالت مي كشيدم درمملكت خودم بمانم.

پرسش و پاسخ هاي كوتاه

سه تن از بزرگان تاريخ فوتبال ايران : ناصرحجازي ، پرويز قليچ خاني ، علي پروين

سه تن از بزرگان تاريخ فوتبال خوزستان : محمود زارع ، اكبر فريدوني ، حميدبرمكي

مهمترين رويداد زندگي شما : آمدن به آبادان

تأثيرگذارترين فرد در زندگي شما : آقاي شهيدي رييس كارگزيني شركت نفت

به يادماندني ترين بازي فوتبال: درآبادان يك بازي با تاج تهران داشتيم . حدود3000 تماشاگر از اهواز و تهران براي تشويق تاجي ها آمده بود و مابقي ورزشگاه هم در اختيار طرفداران ما بود. داور يك پنالتي به سود حريف اعلام كردكه ولوله عجيبي در اعتراض به اين رأي داور برپاشد.

رمضان احمدپور (دروازه بان ما ) به قصد زدن داور به سمت او رفت كه من در بين راه به او رسيدم و پس از نواختن دو سيلي ، به اوگفتم : برگرد برو توي دروازه  و اگه مردي پنالتي روبگير. برگشت و پنالتي راگرفت و ما بازي را برديم. فرداي آن روز روزنامه ها نوشتند: واقف يك از عوامل جلوگيري از خونريزي! بود.

الگوي ورزشي : نداشتم

بهترين مربي شما : يك انگليسي بود . نه نرمش مي داد (با خنده) نه حركات كششي. اسمش خاطرم نيست همان تمرينات باعث آسيب من شدو من زود فوتبالم تمام شد.

بهترين همبازي شما : محمود زارع ، حبيب زيرك، غلامحسين چرومي واكبرفريدوني

بهترين دروازه : لئوياشين ، ناصرحجازي ، عبدالله پيران

بهترين بازيكن : پله ، علي پروين ، حسن نظري

تيم رويايي : ناصرحجازي ، پرويزقليچ خاني ، حسن حبيبي ، كريم باقري، حسن نظري ، علي پروين ، عليرضاعزيزي ، ابراهيم قاسمپور،علي جباري ، غلامحسين مظلومي ، حميدشيرزادگان

گل تاريخي : گل علي دايي به كويت درفينال بازي هاي آسيايي 1998بانكوك

آقاي گل : علي دايي

اخلاق : پرويزقليچ خاني

تكنيك : علي پروين

تعصب : پرويزقليچ خاني

جام جهاني : رونالدو

المپيك : يادم نيست.

 

منبع : نشریه راوی خوزستان


comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
انتشار یافته: ۱
comment
comment
حاج باقراحمديان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۳:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
comment
0
0
comment باسمه جلت اسمائه جانا سخن از دل ما ميگوئي اين مرد دوران خيلي ها را به نان ونوائي رسانند زماني كه استخدام شاهكاربود اين مرد شريف كلي ها را استخدام شركت نفت كرد وسر وسامان داد وخيلي ها كه بازي دو گله در لين هاي احمد آباد وغيره را صاحب نام كرد وبدرجاتي بالا رساند گرفتاري مردم رارفع مي كرد خودم از كويت آمدم در فرود گاه آبادان مر گرفتن ((((ساواك))))آن زمان من ايشان را نمي شناختم گويا اتفاقي آمده بود تا بدرقه كند دوستي از دوستانش را همينطور كه مرا مي بردن بمن رسيد وگفت مگه چكار كردي گفتم هيچي مي گويند به دستاندر كاران حزب رستاخيز در كويت فحاشي مي كتي گفت همين گفتم همين وبعد مأموري كه مرا دستگير كرده بود گفت قربان به شخص عليا حضرت فحاشي مي كند كفت اهل كجاهي گفتم آبادان گفت كي را مي شناسي در آبادان از ورزشكاران را گفتم صفدر بنده وبرادران دوستاني گفت نترس مي آيم دنبالت همين امشب بيرونت مي آورم از مأمور پرسيد كجا ميبري گفت جناب واقف شهرباني وپيش جناب سرهنگ حامد من آنوقت اسمش را شنيدم سرتان را درد نياورم يك ساعت گزاشت ونامه اي آورد وحتي اسم مرا نميدانست ازم پرسيد ودر نامه كه جاي اسمم را خالي گزاشته بود نوشت وماموران گفتن برو خدا را شكر كن والا امشب تكه پاره مي شدي وبعد من سوغاتي بردم يادم است اودكلن900آراميس وعينكي ري بن قبول نكرد من ممنونشم تا عمر دارم آقاي واقف هر جائي بسلامت بادا وآرزوي بهروزي برايت وبراي خانوادت دارم وسالي پربار كاكا خدا حافظت باد
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار