شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۷۵۴۲
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۷
محمد مالی

اين وجيزه با طرح يک پرسش آغاز مي شود، و آن اين است که در سي و يك شهريور ١٣٩٦، «چه نيازي است به جمال پور؟ چه نيازي است امروز به شناختن شهيد علي جمال پور؟»

بگذار بر مناره ي خون آشيان کنم
تا عشق را به رسم شهيدان بيان کنم

البته فکر مي کنم که اين چنين سؤال هايي فقط از طرف دوستان و همرزمان شهيد عنوان نشود؛ زيرا که از منظر اعتقادي و تحليل مکتبيِ ايشان، اين سؤال  چندان مطرح نيست؛ چرا که "شهيد در رکاب امام" است، و خود شايد کار ويژه اي امام گونه بر عهده دارد، شهيد يک رهبر است براي امّت، پس بايد او را شناخت و اصولاً به او محتاجيم.

فرض را بر اين مي گذارم که اساساً نسل جوان ما، روشنفکر ما و روح اين عصر و زمان اين سوال را مطرح مي کند ـ يا پيش خودش و يا خطاب به کساني  که از «شهيد» دم مي زنند ـ ، و من مي خواهم به اين سوال جواب دهم؛

مي گويند قريب به يکصد نوار ـ درس گفتار ـ با تکيه بر جهان بيني توحيدي و محتواي نقد مباني انديشه غرب مبتني بر آموزه هاي فلسفه اسلامي ـ صدرايي و تئوريزه کردن تعهد پايدار بر اساس آموزه «توحيد» در ادبيات و هنر انقلاب اسلامي و در يک کلام تبيين پارادايم «بودن و چگونه بودن؟» از خامة قلم و تراوش انديشه جوشان اين استاد جوان و روشنفکر انقلابي بر جاي مانده است. پرسش اساسي اين است، چه حکمتي است در چاپ آثار سخيف و نازل که اصولاً وهن تاريخ جنگ، تحريف آموزه هاي اصيل اسلام ناب و انحراف از معيار ايراني ـ اسلامي محسوب مي شوند و سکوت انکارآميزي که بر گسترة ستبر آثار اين شهيد آزاده، غبار فراموشي و بي تفاوتي پراکنده است؟

آيا کشف اين رازِ سَر به مُهر در سال هاي فراموشي آلاله ها دستاورد کوچکي است که مدافعان شهيد سرزمين مان بر خلاف تبليغات غبارآلود بلندگوهاي کج انديش بدخواه، نه امواج بي مغز انساني، نه توده هاي شوريده احساسي که نخبگان دست چين جامعه دانشگاهي و حوزوي، صاحبان کرسي در نقد، خردورزي و مهرباني بوده اند.

شاهد هميشه زنده اين محفل، علي جمال پور عزيز، خود اما با درک و پيش بيني وقوع اين انحرافات اپيدمي شدة پس از جنگ، در فرصت اندک حيات، روايتِ حکايتِ سراسر عشق «حسين بهرامي» را  بر عهده مي گيرد. مي کوشد تا وجوه پنهان معرفتي سيّد حسين علم الهدي در حافظه تاريخي ملت ثبت و ضبط شود. درس گفتارهاي حکيمانه سيد مهرداد مجدزاده را از نهج البلاغه ـ اقيانوس علم و حلم علي ـ توسط امواج راديو باز نشر مي دهد و چه زيباست تاثير اين شهيد روشنفکر از اسطوره بي بديل جنگ؛ «حاج اسماعيل فرجواني».

بي گمان امروز خالي از جمال پوريم، اما آيا مکتب جمال پور بر جاي نيست؟ آيا از راه جستجو، تامل و تعمق بر آثار ارزشمند او نمي توان رهيافت تازه اي فراچنگ آورد که تو گويي نياز امروز مباحث تئوريکِ جامعة پرسشگرِ ايراني را بَرآورد. آيا راه بر غور علمي در عمق انديشه جمال پور بسته است؟ آيا نمي توان سَر طنابي که جمال پور تحت عنوان نقد «ادبيات نهيليستي و چپ» يا جستارگشايي از «ادبيات و هنر انقلابي»، تکانده بود را بر دست گرفت و اين تکانه ها را بدل به زلزله اي تئوريک و علمي نموده و بر جانِ فرهنگ مهاجم انداخت؟ و راستي مگر جمال پورِ گريزان از «التقاطِ» گروه هاي ساختارشکن جوان در دهة پنجاه ايرانِ انقلابي، راه را در فهم و «بازخواني آکادميک»، «بررسي آزاد» و «مراجعه به منابع اصلي» تمدن غرب و سپس نقد علمي و تئوريک بر اساس آموزه هاي فلسفي اسلامي و بازمهندسي گفتماني پاسخ گو و منعطف در برابر پرسش هاي اقتضايي در جغرافياي ايراني؛ نمي دانست؟ و مگر راه جز اين است!

آيا جز اين است که الگويي چون «جمال پور» به واسطه نسبتي که با جريان اصيل روشنفکري در جامعة ايراني دارد و اين موقعيت! او را در تضاد آشکار با مفهوم بازتوليد کننده و معطوف به اراده قدرت سياسي قرار مي دهد و چه اين که؛ شيعه انقلابيِ مراد گرفته از مصداق جمال پور، چشم مي گشايد نه اينکه پرده مي اندازد. در دايره او حتي «افشا» محکوم به افشاست. و مگر نه اينکه طايفه اي مي کوشند تا دهان بدوزند و چشم بربندند و دست و پاي بصيرت مردمان را کور و منفعل و بي هويّت بخواهند. در اين ميانه، شناخت و تبيين فلسفه عملي جمال پورِ روشنفکر ما، قاعده مرسوم بازي را برهم مي ريزد و چه بهتر که با سکوت از کنار اين روشنا بگذريم!

و اين همان نکته کليديِ نهفته در مفهوم شهادت از منظر شيعه ناب انقلابي است که با خاموشي جسم خويش يک امت را بيدار مي سازد. شهيد شيعه همچون «جمال پور»، آينده گرا و دورانديش است. آري شهيد جمالپور يك روشنفكر آگاه مسلمان و مسئول است، او در ميقات خسي بود و در فلسفه كسي.

او جستجوگر "مرگ" نبود، او شهادت را در آغوش گرفت و اين فضيلت را برگزيد.

*خلاصه شده متن سخنراني صورت گرفته در مراسم بزرگداشت شهيد علي جمال پور.

برچسب ها: محمد مالی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار