شوشان: "آمبولانسی که برای اعزام جوان مصدوم اندیکایی به منطقه می رود، در بین مسیر دچار آتش سوزی می شود و به دلیل عدم برقرای تماس ، مصدوم با یک خودروی عبوری به نزدیک ترین پایگاه اورژانس و از آن جا به درمانگاه شهر قلعه خواجه منتقل می شود؛ دریغ از این که این چرخه طولانیِ رسیدگی ، مرگ جوان اندیکایی را به دنبال دارد؛ و این، تمام شرح حادثه از یک کوتاهی غیرمسئولانه و مرگ یک زندگی در اندیکا است که در رسانه های کشور منعکس شد."
به گزارش شوشان ، شاید اگر جوان اندیکایی می دانست که مرگش نه بر اثر سقوط از کوه بلکه به دلیل آتش گرفتن آمبولانس امداد و نبود آنتن تلفن همراه برای کمک خواهی سر می رسد، ترجیح می داد که در دل همان کوه های سخت به استقبال مرگ برود تا دیگران ندانند که مردم یک شهر و دیار در قرن ارتباطات از امکانات اولیه( جاده و آنتن دهی تلفن همراه) بی بهره اند. شاید هم از چنین مرگ جانسوزی استقبال می کرد تا شاید چشم هایی بیدار شود و محرومیت یک شهر را ببیند، صداهایی فریاد بزنند و قلم هایی باشد که بنویسند..
پرواز غرور آفرین، نامی بود که در فضای مجازی، روابط عمومی و اهالی یکی از ارگان های خوزستان بر پرواز هلی کوپتر امدادی این سازمان برای نجات زن باردار در شمال خوزستان نهاده بودند. پس از آن، تبلیغاتِ پر شمارِ دیگری هم در مورد هلی کوپتر های امدادی استان خوزستان که زاگرس را زیر پا می گذارند و غرور ما را قلقلک می دادند منتشر شد، غافل از این که تبعات این تبلیغات غلو شده در نهایت دست اش را بر گلوی سازمان متولی با آن همه تبلیغات و دبدبه کبکبه می گذارد و به شکل یک زبان مطالبه گر جلوه می کند.
جای شگفتی است پس از آن همه تبلیغات رنگارنگ چگونه جوانی که از کوه سقوط کرده با آمبولانسی منتقل می شود که فاقد حداقل استانداردها بوده است؛ در حالی که با توجه به عدم آنتن دهی تلفن های همراه و کمبود امکانات درمان و حتا جاده های دسترسی این منطقه می شد آن هلی کوپتر امداد افتخار آمیز را راهی منطقه کرد؛ شاید هم همان یک پرواز خیره کننده برای مانور خبری کافی بوده باشد و دیگر نیازی به پرواز غرور آفرین دیگری بر منطقه اندیکای فراموش شده نیست.
بخش اندیکا هم چون بهشتی پنهان در دل کوه ها، یکی از بخش های فراموش شده استان خوزستان است که سال ها با مشکلات بی شمار و اولیه ای مانند نبود جاده های دسترسی دست و پنجه نرم می کند. مدتی پیش مدیر کل سابق راه و شهرسازی خوزستان گفته بود که به دلیل کوهستانی بودن این مناطق، امکان احداث جاده های دسترسی وجود ندارد ولی آقای مدیر کل توضیح نداد که چه گزینه جایگزینی برای حل این مشکل وجود دارد؛ آن چنان که هیچ مسئول دیگری هم آلترناتیوی برای حل مشکلات منطقه صعب العبور و کوهستانی بخش اندیکا ندارد.
از جاده های دسترسی بدتر گوشی های تلفن همراهی است که بیش تر به گوشی های دکوری می مانند که به دلیل عدم آنتن دهی کاربردی بیش از گرفتن عکس های سلفی و گوش کردن موسیقی ندارند. فرماندار شهرستان اندیکا در مصاحبه ای ضمن انتقاد از وضعیت سیستم مخابراتی این بخش با استناد به سخنان شریعتی استاندار خوزستان که بر رفع این مشکل تاکید کرده بود، خواستار برطرف شدن هرچه سریعتر این مشکل شده بود؛ با این وجود در سکوت تعجب برانگیز مدیر کل مخابرات استان خوزستان همه تنها از این سخن می گویند که کاری از هیچ کس بر نیامد و آن قدر همه مات این بی امکاناتی شدند تا عزراییل دست جوانی را که به راحتی می توانست هنوز هم نفس بکشد، گرفت و با خود برد.
مدتی پیش وزیر ارتباطات در سفر خود به خوزستان از تجهیز بیش از دو هزار روستای استان به اینترنت پرسرعت خبر داده بود ولی در یک کلام؛ وقتی هنوز در خوزستان نبود خطوط مخابراتی یک جوان را به کام مرگ می کشاند، اتصال چندین و چند روستا به سیستم اینترنتی پرسرعت چه ارزشی دارد؟!
چنین اتفاقاتی بیش تر از آن که به دلیل سوء مدیریت و ضعف نهادهای مسئول استان باشد، متوجه روزنامه نگاران نا مطالبه گر استان است. می گویند اگر شهری پیشرفت نکرده است، علت را در رسانه و خبرنگاران آن شهر ببیند و بر همین اساس علت عقب ماندگی خوزستان ما مدیرانی نیست که شاید از جنس مدیران شیراز و اصفهان و تبریز هم باشند؛ بلکه سکوت های بی مسئولانه رسانه های استان است چرا که در این سال ها فریاد مردم استان نبودند و اگر غیر از این بود امروز شاهد مرگ جوانی به علت نبود امکانات و عدم آنتن دهی سیستم مخابراتی نمی بودیم. البته سیستم آموزشی منفعل کشور ما هم در مرگ این جوان بی گناه نبود؛ سیستمی که به جای مطالبه گری، اطاعت محض را به کودک دیکته می کند و فراتر از الفبایی که این روزها خود پدر و مادرها هم می توانند به فرزندان شان بیاموزند، چیزی برای ارائه ندارد.
رفع محرومیت های موجود در شهرستان هایی مانند اندیکا، اگرچه هزینه های سنگینی را به کشور متحمل می کند و یا تنها در دراز مدت و با تامین اعتبار قابل رفع است، اما برای مسئولانی که خودروهای نیم میلیاردی سوار می شوند، تهیه یک آمبولانس ساده، یک دستگاه بی سیم و یا یک خط ماهواره ای اضطراری برای این آمبولانس ها کار دشواری نیست؛ و باید پرسید چرا در برخی شهرهای استان برگزاری یک همایش ساده هزینه های سنگینی را به بیت المال تحمیل می کند، ولی تهیه یک دستگاه آمبولانس و یا یک خانه بهداشت برای رفاه مردم استان، دشوار و نیازمند تامین اعتبار سالانه است!
در طول سال حوادث متعددی در استان به دلیل عدم هماهنگی دستگاهها، نبود امکانات اولیه و یا عدم توسعه زیرساخت ها رخ می دهد که به قیمت جان شهروندان تمام می شود بنابراین انتظار می رود که استاندار خوزستان بارها و بارها به منطقه محروم اندیکا سفر کرده و مشکلات این منطقه را از نزدیک بررسی کند و اهتمام ویژه ای برای تقویت خطوط مخابراتی این شهرستان به خرج دهد تا حداقل بتوان درصدی از حوادث این چنینی را کاهش داد.
باز می گردیم به پرسش نخست: شهرستان اندیکا با بیش از 85 هزار نفر جمعیت با ۵۹۵ روستا و آبادی، ۶ دهستان، ۳۳ هزار هکتار زمین کشاورزی، ۲۰۰ اثر تاریخی، دو سد مسجد سلیمان و شهید عباسپور، جنگل های انبوه زاگرس، پتانسیل های گردشگری، تاریخی، فرهنگی و اقتصادی در کجای نقشه ایران و نگاه مدیران قرار دارد؟!