شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۸۱۹۳
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۱
 حسین ساقی


با نگاهی اجمالی به مفهوم ایرانی اصلاحات و سیر تحولات اصلاح طلبی در ایرانِ امروز ، میتوان به روشنی شاهد شکاف بسیار گسترده ای بین مفاهیم و اهداف این خط فکری با کارهای صورت گرفته در بعد از انقلاب اسلامی بود.

اصلاحات را باتوجه به تعریف جامع آن که قرار بوده به صورت تدریجی در رفع موانع زیستی و حل مصاعب و مشکلات خصوصی و عمومی مردم باشد ، اینک با توجه به مسائل گوناگون و بعضاً تحمیلی ، این خط فکری را تا حدود زیادی از مسیر خود خارج نموده است.

برای نمونه نیاز به اصلاحات اقتصادی یا پولی و مالی که نتیجه اش تامین اشتغال و برآورده کردن قطعی مایحتاج زندگی و معیشت مردم را مهیا سازد و یا اصلاحاتی که بر آن اساس عدالت اجتماعی و عمومی افراد رعایت شده باشد تا همه احاد و اقشار جامعه از شرایط مساوی زیستی برخوردار باشند از بدیهیاتی بوده که در ذیل واژگان اصلاحات و اصلاح طلبی قرار می گرفته است.
از طرفی و در یک نگرش کلی ، القای اندیشه ای نوگرا و تحول خواه که بر آن اساس هر فرد همواره ضرورت نیاز به اصلاح خود و جامعه خود را به همراه خویش داشته باشد تا درنهایت به غایتِ آمالِ روابط انسانی که همان بهزیستی مسالمت آمیز باشد هم ، از اهداف بلافصل اندیشه اصلاح طلبی بوده و می باشد.

اما امروز و باتوجه به موارد برشمرده در بالا در موضِع نقد اگر به فعالیت هایی که تحت واژه گان اصلاح طلبی صورت می گیرد بپردازیم باید به شکافی که در صدر این نوشتار اشاره شد بیشتر دقیق شویم. لیکن برای تشریح بیشتر این شکاف لزوم اشاره به دو عامل ضروری است.

باری اولین دلیل بوجود آمدن این شکاف ، نبود مجال کافی برای حضور و گسترش بدون انقطاعِ این تفکر در جامعه و بیشتر در بین عموم مردم است که دلیل عمده آن هم می تواند ناشی از عدم شناخت و یا شناخت ناصحیح از این تفکر در ایران باشد که پیدا کردن دلایل این نقصان و گذار از آن به سمت انتشار مفاهیم واقعی و فضیلت های آن ، مقوله ایست بسیار گسترده و پر چالش ، که پرداختن به آن مجالی بهتر از این نوشتار را طلب میکند.

اما بطور اخص ، یکی از عمده ترین دلایل عدم توفیق در انتشار صحیح مفاهیمِ این تفکر در جامعه ، نبود تعامل سازنده و صحیح با سایر نحله های فکری و فقدان دیالوگ های کارگشا و ممتد با آنها بوده که مرتفع کردن این مشکل نیازمند تدوین نقشه راهی اصولی برای داشتن درک بهترِ طرف یا طرف های مقابل از این مفاهیم و نیز عزمی قوی برای حل مسائل فی مابین می باشد .

از مواهب این تعامل نیز می توان به جلوگیری هرچه بیشتر از هجمه های جناحیِ ناروا و سوء تفاهمات بین گروهی و حزبی اشاره کرد ، که این هجمه ها و سوءتفاهمات ، روزانه مسبب دلزدگی ها و بی انگیزه کردن کل جامعه نسبت به امورات عمومی و خصوصی افراد شده که در این مورد هر انسان آگاه و دلسوزی بر فوریت و الزام برقراری تعامل یاد شده صحه میگذارد.

و اما دومین عامل که فقدانش به عامل اولی نیز دامن میزند و دردیست که از دیرباز این بدنه را می آزرده ، نبود وحدت و صدای واحد از درون نیروهای اصلاحات است.

البته حضور و ظهور مدیریت واحد تشکیلاتی که در سالهای اخیر باعث تجمیع آراء و افکار و همچنین گشایش هایی در بین نیروهای همفکر شده را باید ارج نهاد اما با این حال ، کماکان تعارضات و اختلافات درونی بسیار پیدا و به کرات مشاهده می شود که همین عامل باعث تزلزل در افعال این طیف فکری شده است و این تزلزل یک پیام روشن را میرساند و آن اینکه تنها کسب موفقیت در انتخابات و یا تصرف کرسی های نمایندگی و مَناصب مدیرتی به نمایندگی از این طیف فکری ، خط پایان فعالیت اصلاح طلبی نیست و پایبندی به اصولی واحد و اهتمام به نشر مفاهیم واقعی این اصول ، از الزامات حضور موثر و پایدار در عرصه های عمومی و اجتماعی می باشد.

ناگفته پیداست که نبود این وحدت درونی و انعکاس آن به بیرون ، پژواکی بجز عدم اعتماد در بین سایرین و بالاخص مردم نخواهد داشت که این عدم اعتماد خود سنگ بنای شکاف یاد شده در بین مفاهیم و عملکرد را بوجود می آورد .

در هر صورت امروز و در شرایط فعلی ختم تمام تشویش ها و تنش های بیرونی و درونی و بدست آوردن توانی که بر آن اساس بتوان فضیلت های تفکر اصلاح طلبی را همواره در جامعه جاری و ساری نگه داشت ، همگی در گرو قائل بودن تمامی نیروهای اصلاح طلب و دلسوزِ مردم به اصولی واحد و یکپارچه می باشد که لزوم این یکپارچگی و وحدت در امروز از هر روزی ضروری تر است.


برچسب ها: حسین ساقی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار