امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
در همه كشورهاي جهان، سرنوشت رؤساي جمهور پس از پايان دوره هميشه براي احزاب رقيب، خودي و همچنين توده مردم جالب بوده است؛ عرف نظامهاي سياسي در جهان متفاوت است ولي در بعضي از کشورها، رئيس جمهور به نوشتن خاطرات و فروش امتياز آن ميپردازد، بعضيها به ابراز نظر در موضوعات مختلف به مصاحبه با رسانهها پرداخته و از اين بابت کسب درآمد کرده و ارتزاق ميکنند، بعضي به کارهاي عامالمنفعه پرداخته، ميکوشند نام نيک از خود بجاي گذارند، گروهي در کنار ديپلماسي رسمي کشور، راه ميانه ولي درنهايت به سود کشور خود ميگشايند، بعضي به احزابي که از آن برخاستهاند؛ برگشته، تعدادي هم در سايه نشسته ميکوشند، با کنترل از راه دور، عوامل و بازيگران سياسي را در مسير خواست خود اداره کنند، البته هستند کساني که در مشاغل ديگري مشغول بهکار ميشوند و به تعريف خاطره دوران رياست جمهوري به ديگران ميپردازند.
اما در کشور ما سرنوشت رؤساي جمهور چه شد؟
رئيس جمهور نخستين، بنيصدر، در خارج از کشور در نقش اپوزيسيون، سايت و نشريه اداره ميکند و ميکوشد در تحليلها اثبات کند که هم در گذشته و هم در زمان حال بيش از ديگران ميفهميده است. رئيس جمهور دوم با شهادت خويش نام نيکي از دوران نخستوزيري و رياست جمهوري کوتاه خود در خاطرهها گذاشت. رئيس جمهور سوم، در مقام رهبري از تجربيات اجرايي و سياسي ژرف خويش در سطحي عالي بهره ميگيرد، رئيس جمهور چهارم، هاشمي رفسنجاني، در مجمعتشخيص مصلحت رياست کرده و در خبرگان نيز چندي در جايگاه رياست عمل کرد، هرچند اکنون اساساً در مجمع تشخيص فعال است و هر از چندگاهي بخشي از خاطرات خود را منتشر ميکند، اما سعي دارد در سياست روز نيز فعال بوده و از حاشيه، متن را اداره کند.
رئيس جمهور پنجم، سيد محمد خاتمي، از سياست کناره نگرفته ولي رهبري اصلاحات را به دنبال دارد؛ نقش او در كناره گيري عارف در انتخابات رياست جمهوري يازدهم حاكي از همين مورد است.
اما سرنوشت احمدينژاد پس از پايان دو دوره رياست وي چه خواهد بود؟ او اخيراً گفته است به دانشگاه برميگردد. در حالي که كمتر از دو ماه تا پايان دوره رياست جمهوري احمدينژاد باقي مانده است، گمانه زنيها در مورد وضعيت وي در مدت باقي مانده و نيز بعد از دوره رياست جمهوري ايشان آغاز گرديده است.
پس از اتفاقات مهم دوران دوم رياست جمهوري محمود احمدينژاد موضع گيريهاي وي درباره قواي ديگر، خانه نشيني ۱۱ روزه و چالشهايي که با برخي از چهرههاي سياسي (حتي در دولتهاي خود وي) داشت سبب شد تا آينده سياسي اين رئيسجمهور- که همزمان هم مورد حمايت برخي اصولگرايان است وهم مورد انتقاد آنها- در هالهاي از ابهام باشد. درباره جايگاه سياسي آقاي احمدينژاد پس از رياست جمهوري دهم چند سناريو وجود دارد. يکي اينکه وي به عنوان فردي که قبلاً رئيس جمهور بوده در يک سمت رسمي و قانوني نظير عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام قرار بگيرد و فعاليتي فراتر از آن نداشته باشد.
دوم اين که به عنوان رهبر يک حزب يا جريان سياسي وارد صحنه شود و يک تيم متشکلي را به عنوان يک حزب براي خود فراهم کند و تلاش کند که در انتخابات رياست جمهوري آينده يا مجالس آتي نقش داشته باشد اين مورد نيز با توجه به عملكرد دولت وي بسيار كمتر به آن پرداخته شده است؛ زيرا احمدينژاد جريان قوي در کشور ايجاد نکرده بود که پس از دوران رياست جمهوري او باقي بماند. نتايج انتخابات شوراي شهر تهران و شكست حاميان دولت حاكي از همين مساله است. سوم اين که بعد از انتخابات رياست جمهوري عزلت سياسي اتخاذ کند و ديگر در صحنه سياست حضور نداشته باشد. عده اي نيز معتقدند ممکن است احمدينژاد به ظاهر در صحنه سياسي نباشد و در حاشيه قرار بگيرد، اما هدايت نامرئي بعضي از جريانهاي هوادار خود را بر عهده ميگيرد. واقعا سرنوشت احمدينژاد بعد از رياست جمهوري چه خواهد شد؟ اين سئوالياست كه اينروزها همه ايرانيان از همديگر ميپرسند!