امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
بعد از برگزاري دو دوره شادي همگاني كه به مناسبت حضور پرشور مردم عزيز ايران در انتخابات و راه يابي تيم ملي كشورمان به جان جهاني بود مردم به گونه ها و طرق مختلف بصورت خودجوش اقدام به جشن و شادماني در جاي جاي ميهن سرافراز نمودند كه البته در اين ميان سهم استان خوزستان و شهر اهواز در یک حضور آرام و باشکوه قابل توجه است.
شوشان / نويد قائدي : بعد از برگزاري دو دوره شادي همگاني در كشور ، استان خوزستان و شهر اهواز كه به مناسبت حضور پرشور مردم عزيز ايران در انتخابات و راه يابي تيم ملي كشورمان به جان جهاني بود مردم به گونه ها و طرق مختلف بصورت خودجوش اقدام به جشن و شادماني در جاي جاي ميهن سرافراز نمودند كه البته در اين ميان سهم استان خوزستان و شهر اهواز در یک حضور آرام و باشکوه قابل توجه است.
گرچه به دليل ناهماهنگي بعضي دستگاه هاي مديريت شهري جهت ساكنين بعضي مناطق محدوديت هايي اعمال شد كه دليل آن عدم تجربه كافي متوليان در جشن هاي عمومي است ولي در ميان اين شادماني ها نكاتي نهفته است كه بايد آنها را مورد بررسي و كنكاش قرار داد تا در آينده شاهد اجرايي صحيح و بدون نقص چنين برنامه هايي بود.
طبق نظر انديشمندان در كشور ما خصوصاً استان خوزستان براي شادي هاي جمعي مراسم ، مناسک و طرحي نداريم لذا متوليان فرهنگي کشور و استان خوزستان مي بايد براي اين مسئله فکري کنند و در نشست هاي مختلف علمي و فرهنگي روي اين موضوع بحث شود چرا که جامعه اي که بلد نباشد شادي کند و اين امر تبديل به فرهنگ نشود و به مراسم و مناسک ويژه و با برنامه تبديل نشود از دو حال خارج نيست : اول اينكه جامعه دچار افسردگي و رخوت مي شود که عوارض بسيار ناخوشايندي براي عموم مردم به همراه خواهد داشت. دوم اينكه الگوهاي ديگر جوامع در جامعه رواج خواهند يافت که با عرف و ارزش هاي ما همخواني نخواهند داشت كه مي توان به پر رنگ شدن روز عشاق يا ولنتاين كه چند سالي است در كشور ما رواج يافته اشاره نمود !
همچنين طبق نظر جامعه شناسان و روانشاسان شادی و اندوه هر دو ، دو وجه اساسی در زندگی انسان است.هر فرد و گروهي همانطور که گاهی تحت تنشهای تحمل ناپذيری قرار میگيرند و نياز به ابراز اندوه و غم برای کاهش دردهاي خود و دستيابی به آرامش دارند، نيازمند اوقاتی هستند که خوش باشند و با آرامش و بدون دغدغه قهقهه زنند و شاد باشند.
اگر در جامعه ايرانی شادی و غم را در دو کفه ترازو قرار دهيم، به نظر میرسد طرفی که غم و سوگواری قرار گرفته سنگينتر باشد. اين را میشود از تعدد مراسم عزاداری و برپايی مجالس سوگواری در طول سال نسبت به جشنها و شادیهای همگانی دريافت. به همين نسبت در جامعه ايرانی هنجارهای پذيرفته شده و مقبولی برای سوگواری حاکم است و بر خلاف آن، وقتی فرصتی برای شاد بودن مردم فراهم میشود در نظر مردمانی ديگر هنجار شکنی رخ میدهد و ارزشهايی ناديده گرفته میشود.
سوال اين است که چرا جامعهی ايرانی به اينجا رسيده است و از نوعی فقدان توازن در شادیها و غمهای دسته جمعی رنج میبرد؟
اين موضوع بايد از طريق متوليان امور فرهنگي كشور و استان خوزستان در كارگروه هاي تخصصي مورد بررسي و كنكاش قرار گيرد و جهت آن ها برنامه هايي تدوين و آئين نامه هاي اجرايي تهيه گردد كه در اين آئين نامه ها وظيفه هر دستگاه مشخص باشد تا از اعمال هر گونه سليقه و تصميم هاي فردي و احساسي جلوگيري گردد.
جامعه در تلاش برای خلق فرصتها و روشهای جديد برای رفع نياز خود به شادی است. شادیهای دسته جمعي پس از انتخابات رياست جمهوری و پس از پيروزی تيم ملی فوتبال را هم بايد نمونههايی از اين تلاشها دانست.
نمونهای از اين الگوی موفق در سالهای اخير را مي توان جشن نيمه شعبان دانست ؛ جشنی که با وجههای دينی رنگ و بوی ملی هم به خود گرفته و همه اقشار را به نحوی در آن شركت مي نمايند.لذا جامعه ما به جشنهای شبيه اين جشنِ مبارک بيشتر از اين نيازمند است تا در تعادل ميان غم و شادی به توازن برسد.
در نهايت به مسئولين و متوليان امور فرهنگي و اجتماعي استان خوزستان و كلانشهر اهواز از استانداي خوزستان، فرمانداري ، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي،معاونت فرهنگي و اجتماعي شهرداري اهواز و سازمان هاي مردم نهاد و ديگر تشكل هاي مردمي فعال در عرصه اجتماعي و ديگر نهاد هاي مديريت و امنيت شهري پيشنهاد مي گردد هر چه سريعتر با تشكيل كارگروهي ويژه به بررسي و تدوين اهداف و برنامه هايي جهت اين مهم بپردازندكه نتيجه آن ايجاد نشاط در شهروندان و تلطيف روحيه مردم بوده و اثر آن در زندگي روزمره فردي و اجتماعي قابل لمس خواهد بود و برآيند آنها انسجام بيشتر مردم و وحدت ملي خواهد بود.