شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۸۹۶۱
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۶ - ۲۰:۴۶

شوشان خرمشهر : طی حفاری های اخیر در یکی از مناطق اطراف  خرمشهر ، کتیبه ای عجیب کشف شد که تاریخ نگاران قدمت آن را به بیش از چند صد سال قبل تخمین زدند . دانشمندان و باستان شناسان زیادی برای رمز گشایی از نوشته های آن دست به تحقیقات گسترده زدند و دست آخر با رمزگشایی و ترجمه ی آن با مطالبی عجیب روبرو شدند .اکنون و در نتیجه ی ماهها تحقیق و تفحص ، خلاصه ی قسمتی از این کتیبه برای نخستین بار منتشر شد که بدین شرح است :  

 

دیر زمانی است که جنگی پنهان و کشاکشی دور از انظار برای تصاحب تخت ریاست بلدیه در محمره خوزستان در حال انجام است . چون انتظارها به غایت رسد و کاسه های صبر لبریز گردد ، باید دید شاه سلطان منصور پیروز گشتندی یا اینکه شاه سلطان مسعود  با به زیر کشیدن منصور ، بر تخت شاهی جلوس خواهد کردندی.

شاه سلطان مسعود که خود از دلاوران جنگ های هشت ساله است ، از مدتها قبل با حمایت بزرگان منطقه الحره موسوم به اروندیان توانسته اجر و قربی بیش از پیش بین مردم محمره بیابد و کنون  بالبی خندان و باطنی مقهور به انتظار حکم انتصابش ازسوی حکومت مرکزی روزها را به شبها پیوند زند .

به گواهی چاکران و نوکران ، وی چون نامش را از زبان شورای شهر برای زمامدارای بشنید و دانست قرعه اش کارگر افتاده ، آشکارا و نهان به دیدار بزرگان و مشایخ و فیودالهای منطقه شتافت تا کارش را استحکام و حمایتش را قوام بخشد ودر آن سو شاه سلطان منصور هم چو این گونه بدید و واهمه ازهزیمت در این کارزار بر او مستولی گشت  به دیدار مردمش شتافتندی و جلسات حضوری برپاکردندی و به جارچیان همی دستورداد تمام خدماتش را بر برجهای شهر جار زنندی .

 گویند اریکه بلدیه ی این شهر چنان بر طالبان آن شیرین است که از جان ومال گذشتندی تا بر آن تکیه زنند اما دریغ که این مسند جایگاه یک تن بود و بس .

مورخان نگاشته اند که پیش از این یازده تن ازبرای تصاحب این مسند به جنگ های اساطیری پرداخته و رزومه ها منتشر کرده و علومها به رخ کشیده بودند اما گویی بختِ مسعود از همه مسعودتر بود و همای سعادت بر شانه ی وی بنشستی وبرایش تخم طلا کردندی .

 تاریخ بر دشمنان مسعود هم گواهی میدهد . گواهی بر عداوتی گران که دمی از تلاش برای براندازی و عدم انتصابش فروگذار نکردند و نمیکنند  . در این بین اما مفلسان و منتسبان درگاه هردو رقیب هم از پای ننشسته ودر آوردگاه مجازی حسابی از خجالت هم درآمدندی . بنرها در شوارع و گذرگاها پراکندندی و فدایت شومها ازخود دروکردندی .

القصه ، کنون این گیس و گیس کشی برسر طاق کسری بلدیه محمره هنوز ادامه داشته و سران سلسله های مسعودیه و منصوریه بیانیه ها و مکتوبات و طومارها بسوی هم فرستادندی و خلق مظلوم و مقهور بلاد محمره در حالی که تا خرتناق در زباله و فاظلاب و چاله چوله و آبهای سطحی و.... فرورفته اند فقط نظاره گر این پیکارند و بس .

مسعودیان و منصوریان بسیارند و مقتدر و صاحبان زرند و زور و از برای تصاحب این اریکه در تکاپو روزها را به شب میرسانند و سربازان و فرماندهانشان را هر دم آرایشی جدید میدهند تا مبادا لحظه ای از غافله ی نبرد عقب مانند و از هماوردانشان شکست خورند .

اما طریقت آگاهی را فقط آنانی دانند که شریک مسعودیان و رفیق منصوریانند . هم در رکاب شاه مسعودند و هم در لشکر شاه منصور . تا چه کسی عنان این مرکب چموش بلدیه را به کف آرد و در سایه ی علمش سینه زنند . اینان در طرفه العینی  از مفلسی و دریوزگی به لباس آقازادگی و توانگری ملبس خواهند شد و حقیر در چشم خلق خواهند ماند الی ابد.

فی الحال ، حال این خلق حیران و سرگردان گریستن دارد که نه بلدیه معلوم التکلیف دارند نه حاکمانی همسو و نه مردمانی معترض . سرزمینی ست که هرکس توانش رسید ازبرای قدرت خود به بیت المال مردمش دستی بردندی و فقر و جور همه شهر را بگرفتندی . این نگاشته بنوشتم تا بماند در تاریخ چنین روزگاری و چنین مردمانی و چنین حاکمانی .

 

همانطور که در کتیبه ی فوق خواندید گویا سر سلسله های مسعودیه و منصوریه در تاریخ عهد عتیق برای تصاحب تخت شاهی به مبارزه میپرداختند و شهروندان آن زمان بدون مطالبه گری فقط نظاره گر بودند . بسیار جای خرسندی ست که آن دوران گذشته و اکنون تمام شرایط در ایده آل ترین حالت برای پیشرفت خرمشهر مهیاست  . 

در کنار کتیبه استخوان و جمجمه ی فردی یافت شد که  مورخان گمان میکنند کاتب این لوح  گلی ست . ایشان معتقدند  بدلیل نشر مطابی این چنین در همان زمان بدار مجازات آویخته شد و جسدش کنار کتیبه اش  در مردابهای اطراف خرمشهر غرق گشت تا جسدش نیز خوراک ماهیان بوشلمبو شود.

بدلیل مسایل امنیتی این کتیبه اکنون تحت تدابیر شدید امنیتی درمکانی نامعلوم نگهداری میشود .


یادداشت طنز/ عباس مدحجی

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار