شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۲۰۵۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۶
برای تصمیم گیری بر روی منابع آب کشور و به تبع آن‌خوزستان به نظر می رسد که خارج از اراده معطوف به دلبخواهی عمل کردن دولت ها یا وزارتخانه و سازمان ها نیاز به "تنظیم یک سند ملی" با تعیین دقیق حق آبه های ...

امید حلالی : تامل در برخورد لفظی تعدادی از نمایندگان خوزستان با عیسی کلانتری معاون رییس جمهور و رییس سازمان محیط زیست کشور در شورای اداری خوزستان حاوی نکاتی ست که به زعم نگارنده چند مورد عنوان می شود :

۱) خوزستان در ۱۰۸ سال گذشته قربانی کشف و استخراج طلای سیاه - نفت - بوده و هست چرا که یکی از طبقاتی ترین نظام ها که برگرفته شده از بروکراسی انگلیس بود بر جامعه سنتی آن تحمیل شد زیرا پایه گزار سیستم و صنعت نفت، انگلیسی ها بودند و نظام اداری و پرسنلی آنان به عنوان اولین ها الگویی برای سایر صنایع شد و دیگران نیز مانند وزارتین نیرو و کشاورزی که از امکانات طبیعی و ملی خوزستان استفاده می کردند عملن به راه نفت رفتند.

مصیبت بعدی جنگ خانمانسوز ۸ ساله و بلاتکلیفی پس از آن و نابودی و هجرت سرمایه های مادی و انسانی (به جهان دیگر، سایر نقاط دنیا و کشور) آن بود. انتصاب استانداران عمدتا اصفهانی از قبیل غرضی، میردامادی، خرم، معین نجف آبادی و ... نیز از صدر انقلاب زمینه ساز اجحاف بیشتری بر این خطه گردید که از مهم ترین آنها زمینه سازی و همکاری و مماشات بر طرح های انتقال آب از سرشاخه رودخانه های خوزستان بود که سد سازی های بی رویه در بالادست دشت و جلگه آن را امکان پذیر می ساخت.

خوزستان قربانی نسخه نویسی های توسعه نامتوازن از بالا به پایین بود و در نبود فضای رسانه ای و نخبگانی فعال و وجود سیاست گران و فعالانی دلبسته کانون های قدرت مرکز نشین و جناحی و رقابت های مخل قومی باعث تخریب فضای همگرایی و وحدت درونی آن گردید که نهایتا به کام قدرتمندان پستو نشین و لابی های تصمیم گیرنده تمام شد.

 

۲) دور بودن خوزستان از پایتخت و کانون قدرت باعث گردید که صرفا نسلی از مدافعان و پاسداران که در دفاع مقدس و بر اثر استعداد شخصی در خط اول مقابله با دشمن متجاوز، دارای مقام و منصب شدند پس از جنگ به سلسله مراتب قدرت راه یابند که فضای ارزش گرایانه این معدود افراد و عدم داشتن درک واقع بینانه از معادلات قدرت باعث گردید که نتوانند نقش موثری در مورد تصمیم گیری های کلان در رابطه با خوزستان ایفا نمایند و حضور آنها حضوری تشریفاتی و نمادین و بلا اثر در نظام اجرایی گردید، حضوری که طبقه نخبگان نوظهور خوزستان تا کنون نیز با دیدی عاطفی به آن می نگرند و تا مدت ها تنها کریدور و گذرگاه به حاکمیت تلقی می شدند و خوش داشته و دارند تا به عنوان بزرگان خوزستان یا همان کارکرد سنتی شیوخ و خوانین و کلانتران، نقش واسطه خوزستان با حاکمیت را بازتولید نمایند که در دوره ارباب و رعیتی و زیست انسان خوزی در دوره ممالک محروسه قجری دارای کارکرد بود.

 

۳) ارادت مندان و حلقه اطراف قایم مقام معزول رهبری آیت الله حسینعلی منتظری که عمدتا کویر نشینان و اهل استان مهم اصفهان بودند تا حضور وی در قدرت خود را به عنوان بخشی لاینفک از نسل اول مدیران اجرایی جمهوری اسلام جا انداختند و پس از برکناری آقای منتظری نیز از فرصت و فضای دولت های آقایان هاشمی و خاتمی بهره برده و لابی ها و کانون های آنان همچنان دست نخورده باقی ماند خاصه آنکه جریان "کارگزاران سازندگی" به عنوان ستون فقرات مدیریت اجرایی کشور از این منطقه بود و عملا چهار دولت آقایان هاشمی و خاتمی را در ید قدرت خود بلا رقیب و معارض داشتند و این حضور طولانی در قدرت - که تاکنون نیز ادامه دارد - باعث شد تا نسخه های دلبخواه و غیر کارشناسی فراوانی برای کشور پیچیده شود که از قربانیان عمده آن متاسفانه خطه مظلوم خوزستان بوده و هست که تا هم اکنون نیز و تا آخرین شورای اداری استان که محل مجادله شد همان خط اثر گزار شامل آقایان "جهانگیری - حجتی و کلانتری" امتداد همان نحله بوده اند.

این خط سیاسی که ملغمه ای از اطرافیان و مریدان آقای منتظری و کارگزاران سازندگی هستند عملا باعث گرفتاری های فراوان برای نظام جمهوری اسلامی ایران شده اند و خسارت های فراوان و بسیاری از نابسامانی های این ۴ دهه محصول مدیریتی آنان است. به مدد حضور آنان در قدرت اجرایی و بهره بردن از انواع رانت ها، معمولن اقتصاد خانوادگی آنان که مبتنی بر بازار بود به سوی اقتصاد رانتی متحول گردیده و وظیفه بهره بردن از خوان ثروت و "سفره انقلاب" ، به فرض ساده زیستی یا متوسط بودن اوضاع اقتصادی شخص آنان، به تعدادی از اعضای این خانواده ها محول گردیده که وظیفه انباشت ثروت و اسپانسرینگ برای ورود به رقابت ها و معادلات و معاملات سیاسی نیز بر عهده این نوکیسگان می باشد که رد آنها در بسیاری مفاسد و اختلاس ها و رسوایی های اقتصادی و مالی و بانکی کاملا مشهود و مبرهن است.

 

۴) حضور این کانون در قدرت به واسطه همراهان و متحدان بسیار حضوری مستحکم و غیر متزلزل بوده مانند همین آقای عیسی کلانتری که در دولت های مرحوم هاشمی رفسنجانی وزیر کشاورزی بوده و در حال حاضر نیز علیرغم سن و سال بالا مجددا به کار معاونت رییس جمهور دعوت شده و عهده دار ریاست سازمان مهم محیط زیست کشور گردیده است.

معمولن دوران های کوتاه دوری از قدرت توسط این افراد نیز به تجارت های خارجی و سرمایه گزاری و سپرده گزاری های عمده و بهره بردن از شبکه روابط گذشته و دلالی و کارگشایی صرف گردیده و این افراد در دهه های ششم و هفتم عمر، در حالی که در سوابق خود عنوان های مدیریتی بالایی دارند خود یا خانواده هایشان تبدیل به کارتل های اقتصادی نیز شده اند که صرفا ظاهری اسلامی داشته و از سوابق و خاطرات خود خرج می کنند اما باطنا با نهج انقلاب اسلامی و مسیر ترسیمی و سیره معمار انقلاب امام خمینی (ره) و رهبر معظم امام خامنه ای (مد ظله) فاصله فراوان داشته و اشرافی گری و آریستوکراسی آنان باعث شده تا بیشتر به کارگزاران نظام پادشاهی پهلوی مشابهت و تطابق عینی داشته باشند و نه به عنوان کارگزار نظام عدالت گرا و انقلابی جمهوری اسلامی که نمونه هایی از آن را می توان در گفتار صریح و رفتار آنان مشاهده کرد مانند :

 

الف - نطق سرکار خانم سیده فاطمه حسینی بنت سید صفدر در دفاع از پدر خود در ماجرای رسوایی حقوق های نجومی و ادعا و به رخ کشیدن حق خانواده خود در بهره بردن از سفره انقلاب در نطق رسمی از تریبون مجلس شورای اسلامی، مجلسی که علیرغم نداشتن شایستگی و بر اثر رانت روابط پدری وارد لیست پیروز انتخاباتش شد.

نکته جالب توجه پس از این نطق رسمی آن است که چنین ادعایی مورد شماتت نهاد پر قدرت و سخت گیر شورای نگهبان یا نهاد نظارت بر نمایندگان قرار نگرفته و چنین فردی از عنوان وکالت مردم خلع یا حتا توبیخ نمی گردد.

 

ب - ادعا و به رخ کشیدن و عنوان کردن داشتن "ژن برتر" توسط آقا زاده جناب محمدرضا عارف وزیر و معاون اول اسبق رییس جمهوری و رییس یکی از فراکسیون های قدرتمند فعلی مجلس که با مذمتی ملی مواجه شد به طوری که شاید چنین ادعایی را شاهزادگان پهلوی یا قجری نیز مجال عنوان پیدا نمی کردند یا اگر چنین مدعایی را در دل داشتند ملاحظه کرده و بر زبان نمی آوردند.

 

پ - ورود نخوت آور جناب جهانگیری معاون اول کنونی رییس جمهور و نامزد احتمالی این مقام در دوره آینده انتخابات با کفش! در چادر محقر زلزله زدگان مصیبت دیده و مریض دار کرمانشاهی در حالی که خبرگزاری ها از کفش و عبای گلی رهبر انقلاب در همین منطقه تصاویری ارایه کرده و از اظهار ناراحتی و عتاب ایشان به خبرنگاران در ورود با کفش به چادر زلزله زدگان خبر دادند.

همچنین در همین ایام در منابع رسمی خبری از رسوایی برادر جناب معاون اول به عنوان ابر بدهکار به بانک گردشگری رونمایی می شود که خود حامل پیام‌ها و برداشت های گوناگونی ست و در اقتصاد امروز ایران جزو محالات است که برادر کوچک تر بدون رانت های حمایتی برادر بزرگ تر عضو کانون قدرت اجرایی به چنین مکنت و وضعیت مالی دست یابد و باید در این مورد خاص معاون اول یا هر کدام از مسوولان طراز اول که اعضای خانواده شان در معرض رسوایی و ابهام قرار دارند به محضر مقدس افکار عمومی پاسخگو باشند.

 

 

5) حضور این طیف هنگامی که برای مدت معدودی در بیرون قدرتند با هنگامی که در کانون قدرت قرار می گیرند بسیار با هم متفاوت است.

آنها در بیرون قدرت ژست روشنفکری گرفته و در پناه رسانه ها به بحث های علمی روی می آورند اما خلق و خوی استکباری و فرعونی شان با ورود به نهاد قدرت گل می کند که یکی از نمونه های آن  بررسی وضعیت همین جناب کلانتری در دوره بیرون بودن از قدرت تا دوره کنونی معاونت رییس جمهوری و تکیه زدن بر متصب ریاست یکی از سازمان های مهم کشور است.

بازدید دوباره فیلم های گرفته شده از شورای اداری خوزستان و مشاجرات صورت گرفته نشان می دهد که چگونه وی با ظاهری بی تفاوت و متکبر به صورت لم داده بر مبل های ردیف اول سالن پاسخ نمایندگان را به شکل سربالا می دهد و ارایه دلیل و برهان توسط هدایت خادمی نماینده ایذه و باغملک و شیخ مجید ناصری نماینده شادگان وی را مجاب نمی کند تا اینکه عباس پاپی زاده نماینده دزفول به این حرکت وی معترض می شود و دست وی را می گیرد و به وی با تحکم می گوید که در پاسخ گویی به نمایندگان مجلس از جای خود برخیزد و کلانتری همچنان اصرار دارد به حالت لم داده بر مبل و چهره ای سرد و عبوس و پاسخ های یکی دو کلمه ای اعتراض نمایندگان را از سر خود باز کند که این نکته موجب عصبانیت بیشتر نمایندگان و در نهایت لحن تندتر قاسم ساعدی نماینده دشت آزادگان می شود.

گویا کلانتری فراموش کرده به عنوان یک مقام ارشد دولتی در یک سفر رسمی به سر می برد و باید به نمایندگان مردم پاسخ گوید. واکنش و رفتار او بیشتر به نوکیسگانی می ماند که به تازگی آبی زیر پوست شان دویده و نوعی فرعونیت و استکبار در کلام وی و لم دادنش در صف اول سالن بر روی مبل مشاهده می شود.

ظاهر او، وضعیتش و نوع پاسخ گویی و مجادله و عبارت هایش قاعدتا و قطعا به

صفات مدیران و کارگزاران مورد تاکید و توصیه امام علی (ع)، امام خمینی (ره) و امام خامنه ای یا ایده انقلاب مستضعفین در شورای اداری خوزستان هیچ گونه شباهتی ندارد.

 او نه به فردی مومن به عنوان یک صفت حداقلی برای مدیران نظام جمهوری اسلامی بلکه حتا به فرد عادی مودب یا محترمی نیز مشابهتی نداشت.

مصاحبه ها و مواضع وی در مورد مناقشه صورت گرفته و موضوع آب در خوزستان و کشور نیز پس از ماجرا و بازگشت به مرکز نه تنها تنش زدا نبوده بلکه با نوعی اتهام زنی و فرافکنی همراه بوده است که می بایست مورد بازخواست مسوولان ارشد قرار گیرد تا از تنشی اجتماعی جلوگیری شود.

 

6) نمایندگان خوزستانی حاضر در جلسه پس از مناقشه جلسه را به اعتراض ترک کردند که این حرکت مورد تحسین و تمجید قاطبه افکار عمومی و انتقاد طیف دیگری قرار گرفت.

 تحسین کنندگان آنان را شجاع و مردمی و پایبند به مطالبات خواندند و منتقدان عنوان می کردند آنان به عنوان نماینده آنقدر اختیارات داشته و دارند تا حرف خود را به کرسی بنشانند و از طریق قانونی و تصمیمات ملی در اصلاح وضعیت ناگوار خوزستان موثر باشند اما حقیقت آن است که نمایندگان بسیار به تحسین و تمجید و همراهی مردمان کارد به استخوان رسیده و متالم خوزستان از پیامدهای جنگ و بازسازی ناتمام و قربانیان توسعه نامتوازن و به خفقان رسیده از ریزگردهای بی تدبیری در تخریب محیط زیست، محتاجند اما باید در نظر داشته باشند که آنان وکیل و نماینده اند نه ژورنالیست یا فوتبالیست هایی که پس از زدن گل به سوی تماشاگران خودی می دوند تا اظهار شادمانی کنند و تشویق بخواهند!

 

7) در آخر ذکر این نکته حایز اهمیت است که در صورت برخوردهای دلبخواه، غیرکارشناسی یا باندی و اقلیمی صرف، بحران آب در کشور نه تنها رفع نشده بلکه عمیق تر و چالشی تر می گردد.

در کشوری که بیشتر درآمد مردمانش از رهگذار کشاورزی و دامداری و بخش های وابسته می گذرد برخورداری از آب یعنی داشتن ثروت.

خوزستانی ها از ثروت نفت و سد در این یک سده بی نصیب بوده اند و چالش ها و نغمات صنعت به مراتب بیشتر از نعماتش نصیب آنان گردیده و در حال حاضر حساسیتی فراوان بر موضوع آب دارند که هر اظهار نظر یا مکاتبه خامی با این موضوع می تواند به فوران احساسات خدشه دار و متالم آنان منجر شود لذا برای تصمیم گیری بر روی منابع آب کشور و به تبع آن‌خوزستان به نظر می رسد که خارج از اراده معطوف به دلبخواهی عمل کردن دولت ها یا وزارتخانه و سازمان ها نیاز به "تنظیم یک سند ملی" با تعیین دقیق حق آبه های بخش های مختلف پایین دست و بالادست و استان ها و مناطق همجوار است تا ضمن جلوگیری از تصادم منافع و خواسته های مردم هر بخش، تکالیف و مسوولیت های آنان و نیز نمایندگان و دستگاه های اجرایی دقیقا متذکر ، توجیه و تفهیم گردیده و چشم اندازها منطبق بر واقعیت های اقلیمی و آمایشی ترسیم گردد.

در صورت انجام گرفتن چنین پیشنهادی از بروز تصمیمات خلق الساعه و غیر کارشناسی مثل استقرار صنایع آب بر در کویر یا اصرار بر کشت محصول پرمصرفی مثل برنج در مناطقی که مشکل آب دارند اجتناب می شود و چهره کسانی که امنیت ملی را از رهگذار تصمیمات و رفتارهای ناپخته مخدوش می کنند در هر رده و مقامی کاملا آشکار می گردد. از این بابت شاید یکی از سخنان بجا سخن نماینده ولی فقیه در خوزستان آیت الله موسوی جزایری باشد مبنی بر طرح موضوع انتقال آب و ریزگردهای جنوب کشور با کانون خوزستان در شورای عالی امنیت ملی که نهادی بالادستی و راهبردی ست ‌که از شایبه دخالت های سلیقه ای و جناحی و نگاه مقطعی به دور است.

پاکسازی نهادهای مهم و تصمیم گیر کشور از افراد بی انگیزه، تنش آفرین و بحران زا و موجب و مروج و مدافع فساد اداری که به تعبیر معاون اول جناب جهانگیری بر پیکره مدیریتی کشور "آویزان" هستند هم حتما کمک حال بهبود اوضاع خواهد بود.

 

به امید رفع همه زایده ها و تومورها و کیست ها و آویزان ها و لک و پیس ها از چهره با نشاط و قامت رعنایی که همگی ما باید سازنده و اعضای آن پیکر باشیم و عزم به ساختن آن داریم.

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۲
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۹/۲۵
comment
0
0
comment چقدر [...]
comment
رییسی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۰۷ - ۱۳۹۶/۰۹/۲۹
comment
0
0
comment درود بر تو پسر
ممنونیم
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار